

دولت رفاه دولتي است كه نهادهاي قدرت از طريق قانون، وظيفه¬ی تهيه¬¬ و بهبود رفاه عمومي را وظيفه¬ی مقدم خود ميشمارند. و دولت رفاه در عمل، بدان معناست كه هيچ كس بدون درآمد نميتواند زندگي كند. لذا دولت همه¬ی كساني كه به نحوي از انحاء و بنابر هر دليلي قادر به تأمين هزينههاي خود نيستند، كمكهاي نقدي ميكند. بدين ترتيب دولت يا از طريق تضمين يك حداقل درآمد ثابت(به عنوان مثال حقوق بيكاري، بيمه¬ی سالخوردگي) يا از طريق كمكهاي نقدي ديگر، در هنگام سوانح كاري، ناتواني جسمي و روحي، بيماري، سالخوردگي و فشارهاي اقتصادي و ناتواني در امرار معاش موقعيت افراد را تضمين ميكند.
دولت رفاه یکی از پدیده های سیاسی توده گرای قرن بیستم است. دولت رفاه به دست سیاستمدارانی پایه ریزی شد که مظهر قدرت توده ها بودند و از ترس نیروی اجتماعی توده مردم به خود مردم پناه بردند. البته مسلم است که دولت رفاه به تاسی از الگوی حکومت سوسیالیستی پدید آمد و هدفش بازداشتن توده ها از توسل به انقلاب سوسیالیستی بود. اگرچه توده ها دخالت مستقیمی در پدید آوردن دولت رفاه نداشتند، اما به صورتی نامستقیم صحنه گردان اصلی در پیدایش، نضج و حتی افول دولت رفاه بودند. دولت رفاه دلالت دارد بر وجود سیاست های سنجیده و هوشمندانه ای در زمینه تامین حداقل استاندارد زندگی مردم برای همه و ارتقای برابری در فرصتهای زندگی و تمرکز تمام نهادهای رسمی بر تامین خدمات همگانی. در ادبیات مدافع دولت رفاه بر 2 اصل اساسی تاکید شده است: اول، تامین خدمات رفاهی برای تضمین بقا در شرایط اقتصاد آزاد (سرمایه داری مدرن) و دوم وجود دولت دموکراتیک. این دو اصل را می توان جزو اصول دولت رفاه تلقی کرد. به این اعتبار، دولت رفاه تحت هر شرایطی و به صرف تامین پاره ای خدمات رفاهی ازسوی نهادهای دولتی شکل نمی گیرد، بلکه شکل گیری آن مستلزم وجود ساختارهای اقتصادی و سیاسی معینی است که اساسا فقط در شرایط کشورهای صنعتی دارای نظام اقتصاد آزاد به وجود می آیند و از همین روست که آلفرد زیمن ترکیب دولت رفاه را برای توصیف دولتهای دموکراتیک در مقابل دولتهای دیکتاتور و فاشیست به کار می برد.
دولت رفاه، نتیجه به عهده گرفتن مسوولیت آشکار بهزیستی و رفاه تمام مردم از سوی یک دولت قانونی و رسمی است و در معنای خاص دلالت بر وضعیت ویژه ای دارد که در آن دولتهای طرفدار اقتصاد آزاد تامین پایه ای ترین خدمات اجتماعی و ارائه سطوح معینی از خدمات رفاهی به توده های نیازمند را به منظور ایجاد تعادل و توازن اجتماعی و سیاسی به عهده می گیرند.
-رفاه و امنيت اجتماعي که جزء كاركردهاي اصلي حكومتهاي جديدند و به¬همين دليل است كه آن¬ها را غالبا دولت¬هاي رفاه ميخوانند
-تأمین حداقلِ استاندارد زندگی برای همه و ارتقای برابری در فرصت¬های زندگی است.
- تأمین خدمات رفاهی برای تضمین بقا در شرایط اقتصاد آزاد.
- وجود دولت دموکراتیک ( دولت وظیفه دارد امكانات پرستاري درماني، بيمه¬ی بيماري و بيكاري، بازنشستگي، اعانه¬ی خانوادگي و مسكن و خدمات آموزشي و مانند آن¬ها را فراهم كند.)