

در این مقاله درصدد آنیم که سنتگرایی و پست مدرنیسم را از دو جهت با یکدیگر مقایسه کند: اول از حیث توجه هر کدام به سنت و آموزههای سنتی و ارجاع به گذشته و دوم از حیث نگاه انتقادیای که هر کدام از آنها به مدرنیته و نگرش مدرن دارند. در مورد اول سنت را از نگاه سنت گرایی تعریف میکنیم و به تفاوت سنت در اندیشه پست مدرن و سنتگرایی اشاره میکنیم. به طور خلاصه میتوان گفت مهمترین این تفاوتها در این است که در نگرش پست مدرن سنت در کنار خرده روایتهای دیگر مطرح میشود، بر خلاف سنتگرایی که سنت در آن محوریت دارد. در مورد دوم نیز خاطرنشان خواهیم کرد که انتقاد هر دو گرایش فکری به مدرنیته ناظر به وقایع و پدیدههای یکسانی است که مولود نگرش مدرن و روشنگری است ولی در نهایت راه حل ارائه شده هر کدام از آنها (سنتگرایان و پست مدرنها) تفاوتهایی دارد که منبعث از تفاوت در هستیشناسیای است که سنتگرایان اختیار کردهاند.
یکی از نکات اصلیای که اندیشمندان پست مدرن در نقد اندیشه مدرن غربی مدنظر دارند، یک جانبهنگری اندیشه مدرن علیالخصوص نسبت به عقلانیت مدرن است. اندیشه مدرن تعریفی خاص از عقلانیت ارائه میدهد و بر همین اساس هر چیز را با این ملاک میسنجد و به عقلانی و غیرعقلانی تقسیم میکند و آنچه را که با این ملاک، عقلانی میداند، هنجار و متعارف و آنچه با این ملاک ناسازگار است، ناهنجار و غیرمتعارف میخواند و به حاشیه میراند.