اگر چه مفهوم مديريت عملكرد، مفهوم جديدي به حساب ميآيد، اما ارزشيابي عملكرد طي چند دهه گذشته از جمله بحث انگيزترين خدمات پرسنلي و فعاليتهاي مديريتي بوده است و ميتوان گفت كه مديريت عملكرد با مطرح ساختن مجموعهاي از ديدگاهها و برانگيختن احساسات گوناگون، يكي از پيچيدهترين فعاليتها و فرآيندهاي مديريت منابع انساني است.در بسياري از سازمانها، ارزشيابي عملكرد، بخش جدايي ناپذير برنامههاي مديريت منابع انساني و ابزار بسيار كارآمد در توسعه حرفهاي محسوب ميشود و براي مقاصد متعددي مورد استفاده قرار ميگيرد. به عقيده برناردين (2003 ص 144) اطلاعات حاصل از اندازهگيري عملكرد بطور گستردهاي براي؛ جبران خدمت، بهبود عملكرد و مستندسازي بكار ميرود. همچنين ميتوان از آن درتصميمات مربوط به كاركنان (نظير: ارتقاء، انتقال، اخراج و انفصال از خدمت)، تجزيه و تحليل نيازهاي آموزشي، توسعه كاركنان، تحقيق و ارزشيابي برنامه، استفاده نمود. ايوانسويچ (2007 ص 253) اهداف ارزشيابي كاركنان را در: توسعه كاركنان، ايجاد انگيزه، برنامهريزي نيروي انساني و استخدام و ايجاد ارتباطات مؤثر بين كاركنان و سرپرستان برشمرده است.
مقدمه:
ارزيابي عملكرد در تسهيل اثربخشي سازماني يك وظيفه مهم مديريت منابع انساني تلقي ميشود. در سالهاي اخير به نقش ارزشيابي عملكرد توجه زيادي معطوف شده است. به عقيده صاحبنظران يك سيستم اثربخش ارزشيابي عملكرد ميتواند انبوهي از مزيتها را براي سازمانها و كاركنان آنها ارزاني دارد. لانجنكر و نيكوديم (1996)، بيان كردهاند كه سيستم ارزشيابي عملكرد؛ الف) بازخورد عملكردي مشخصي را براي بهبود عملكرد كاركنان فراهم ميآورد، ب) الزامات كارآموزي كارمند را معين ميكند ج) زمينه توسعه كاركنان را فراهم و تسهيل ميكند، د) بين نتيجهگيري پرسنلي و عملكرد ارتباط نزديكي برقرار مينمايد و هـ) انگيزش و بهرهوري كاركنان را افزايش ميدهد. همچنين رابرتس و پاولاك (1996) معتقدند كه ارزشيابي عملكرد براي مقاصد متعدد سرپرستي و توسعهاي از جمله، الف) براي ارزشيابي عملكرد فردي بر حسب نيازهاي سازماني، ب) پيشبيني بازخورد به كاركنان در جهت اصلاح يا تقويت رفتار آنها و ج) تخصيص پاداش و ارتقاي شغلي افراد، مورد استفاده قرار ميگيرد.
در عين حال، امروزه بسياري از نظامهاي منابع انساني و مديريت معمول، مناسب به نظر نميرسند و الگوهاي قديمي ناكارآمد تلقي ميشوند. طي دهه اخير، بسياري از سازمانها دريافتهاند كه در عمل فاقد نظام ارزشيابي عملكردي كه بتوان از طريق آن اولويتها و اهداف خود را به كاركنان انتقال داد و بهسازي آنها را پي گرفت، هستند. انسان به دليل گستردگي حيطههاي شناختي و استفاده از ابزارهاي مختلفي نظير احساس، مشاهده، ادراك، تجربه و قدرت تعلق و تفكر در موضوعات مختلف بويژه در ارزيابي و تفسير رفتار و عملكرد كاركنان حساس بوده و مجموعه اين عوامل كاردستيابي مديران به ارزيابي عملكرد مؤثر را تحت الشعاع قرار داده است(استردويك ،2005 ص10). با توجه به مطالب ياد شده سئوال اصلي مطالعه حاضر اينست كه عوامل و
ويژگيهاي موثر بر اثربخشي نظام ارزشيابي عملكرد كاركنان چيست؟ و براي دستيابي به پاسخ اين سئوال كلي سئوالهاي ويژه زير مطرح شده است.
1- مفهوم عملكرد و ارزشيابي آن از ديدگاه صاحبنظران چيست؟2- رويكردها و روشهاي ارزشيابي عملكرد كدامند؟3- خطاهاي بالقوه در ارزشيابي عملكرد كاركنان چيست.4- ويژگيهاي سيستم هاي اثربخش ارزشيابي عملكرد چيست؟مفهوم ارزشيابي عملكردبراي درك مفهوم ارزشيابي عملكرد بايستي ابتدا مفهوم عملكرد را دريابيم. عملكرد به درجه انجام وظايفي كه شغل يك كارمند را تكميل ميكند اشاره دارد (بايرز و رو ، 2008:ص 216). و نشان ميدهد كه چگونه يك كارمند الزامات يك شغل را به انجام ميرساند. عملكرد اغلب با «تلاش» كه اشاره به صرف انرژي دارد يكسان تلقي ميشود، اما عملكرد براساس نتايج فعاليتها اندازهگيري ميشود. براي مثال يك دانشجو ممكن است تلاش زيادي را در آماده شدن براي آزمون بكار گيرد اما نمره كمي دريافت كند در اين مورد تلاش زيادي صورت گرفته اما عملكرد پايين بوده است. به عقيده بايرز ورو (2008ص217) عملكرد افراد در يك موقعيت ميتواند به عنوان نتيجه ارتباط متقابل بين: الف) تلاش، ب) تواناييها و ج)ادراكات نقش تلقي شود." تلاش"، كه از برانگيختگي نشأت ميگيرد اشاره به ميزان انرژي (فيريكي يا ذهني) كه يك فرد در انجام وظيفه استفاده ميكند دارد." تواناييها"، ويژگيهاي شخصي مورد استفاده درانجام يك شغل هستند و" اداراكات نقش" به مسيرهايي كه افراد باور دارند بايستي تلاشهايشان را در جهت انجام شغلشان هدايت كنند، اشاره ميكند.