

يعني پشت چيزي را ديدن و حقيقت آن را يافتن؛ يعني نظر در عواقب امور و رموز چيزي داشتن و به كنه وجود آن پيبردن.
تفسير پرده برداري از کلمات و الفاظ قرآن و رسيدن به معاني است ولي تدبر درک رموز و حقائق قرآني است. و بررسي نتايج و عواقب و پشت و روي چيزي ما نزل منالقرآن آيه الاّ لها ظهر و بطن(حديث: آيهاي نازل نشد از قرآن مگر آنكه براي آن پشتي و تويياست).
من ارادالعلم فليثورالقرآن(حديث: كسيكه خواهان دانش است، پس بايد كه در معاني قرآن بحثكند).
من ارادالعلمالاول والآخر فليقرأالقرآن(حديث نبوي: كسي كه خواهان دانش اول و آخر است، پس بايد كه قرآن بخواند) يعني تمام دانشها در قرآن فراهم آمدهاست. أقرأالقرآن في ثلاث. لان أقرأالبقره في ليله فادبرها احب الي من ان أقرأ كما تقول هذرمه(حديث نبوي: بخوانيد قرآن را در سه. به اين دليل كه سورة بقره را در يك شب با تدبر خواندن، دوستداشتنيتر است نزد من از آنچه كه تندتند بخوانيد.)
بيشترين چيزي كه به «سه» ميخورد، همان است كه براي سخن گفتن آمدهاست: چيزي را كه ميخواهيد بگوييد سه بار فكرش را بكنيد سپس بگوييد›. اينجا هم منظور آن است كه قرآن را با سهبار تدبركردن بخوانيد.
مثلالماهر بالقرآن مثلالكرامالسفرهالبرره(حديث: كسي كه به قرآن مهارت دارد، مانند فرشتگان بزرگوار و برگزيده است). يكي از راههاي مهارتيافتن و تدبركردن در قرآن، متعهدشدن و تداومداشتن به خواندن قرآن است. خداوند در سورة مزّمّل آية 20 كه آخرين و بلندترين آية(يكسوم سوره) اين سوره است، ميفرمايد: پس تاآنجاكه ممكن است قرآن بخوانيد. ممكناست مريض باشيد، برخي درسفر، و برخي درحال رزم باشيد، پس تاآنجاكه ممكن است قرآن بخوانيد.
ولي متأسفانه كمتر ديدهميشود كه كسي هرروزه قرآن بخواند و در آن تدبركند:
انّ قومي اتخذوا هذاالقرآن مهجوراً;(فرقان:30) پيامبر اكرم در روز قيامت با اين كلام از امت خود شكايتميكند: «همانا قوم من اين قرآن را ازخوددوركردند». من تركالقرآن شهرين لم يقرأه فقد جشره(حديث: كسي كه دو ماه قرآن را ترككند و آن را نخواند، از آن دور ماند و با آن بيگانه شود).
لاتوسّدواالقرآن واتلوه حق تلاوته. من قرأ ثلاث آيات في ليله، لم يكن متوسّداً للقرآن(حديث: قرآن را پشتسرنيندازيد و حق تلاوت آن را بجاآوريد. كسي كه هر شب سه آيه بخواند بياعتنا به قرآن نيست).
حاملالقرآن غيرالغالي فيه ولاالجافي عنه(حديث: نگاهدار قرآن كسي است كه از حد آن درنگذرد و در آن غلونكند، و چيزي از آن فرونگذارد و به آن جفانكند). از سوي ديگر، ‹تدبر› با ‹تأويل› فرقدارد. ‹تأويل قرآن› كه برعهدة راسخون فيالعلم مسلمان است(از آية 162سورة نساء برميآيد كه غيرمسلمانان هم ‹راسخون فيالعلم› دارند. بنابراين برخي كه ميگويند منظور از راسخون فيالعلم تنها معصوميناند، درست نيست) يعني به اول برگرداندن و چرايي آيه را دانستن است كه با «فلسفة قرآن» پيونددارد و موضوعي عرشياست. ولي ‹تدبّر قرآن›، چيستي قرآن و آيات قرآني است و با «شناخت قرآن» پيونددارد و بيشتر براي زندگي و بهرهبرداري در زندگي است و موضوعي فرشي است.
نزلالقرآن علي سبعه احرف كلها كاف و شاف (حديث: قرآن برهفت وجه نازلشده، كه هر يك از آنها بسنده و صريح و قطعي است).
برداشت اول: هر چيزي را كه نگاهكنيم دستپر، شش وجه(طرف) هندسي بيشتر ندارد؛ كه اگر از هريك از وجهها به آن نگاهكنيم، ديگر وجه(روي)ها را نميبينيم. اين حديث ميگويد كه قرآن بجاي شش روي، هفت روي دارد. يعني از هر رو از اين هفت رو به آن نگاه كنيد، قرآن را ميبينيد و رويهاي ديگر آن را نميبينيد. ولي هر روي آن را كه ببينيد ناقص و مبهم نيست بلكه بسنده و صريح و قطعي است و نياز شما را برطرفميكند. اين هفت روي هم ميتواند بدين قرار باشد: وجه رياضي، وجه فلسفي، وجه طبيعي، وجه زيباييشناختي، وجه كلامي، وجه شرعي، و وجه عرفاني برداشت دوم: هر واقعه يا چيزي داراي سه بعد است، ولي در نظرية نسبيت خاص اينشتين داراي چهار بعد است؛ يعني بعد زمان نيز به آن افزودهميشود، ممكن است منظورحديث نيز اين باشد كه هر چيزي شش وجه دارد ولي براي شناخت قرآن بايد بعد زمان را نيز در نظرگرفت.
قرآن دريايي است كه ميتوان از آن جرعهاي نوشيد و سيراب شد. ولي كسي گوي را ربوده كه آب كمجويد و تشنگي بهدستآورد؛ تا چشمههاي شناختش از هرسو روانهشود. اين دريا هست؛ ديگر نيازي به جستوجوي دريا نيست؛ بلكه بايد نسبت به اين دريا احساسنيازكنيم. و تا هنگاميكه در آن تدبر نكنيم آن را نخواهيم شناخت تا نسبت به آن احساس نياز كنيم.
1. هرروز قرآن بخوانيد. دستكم روزي يكي دو صفحه. حتي اگر عربي نميدانيد، بخوانيد، و با دقت بخوانيد. و از آغاز قرآن شروعكنيد و به پايان آن برسيد.(منظم و يكسان نه هرگاه از هرجا كه شد.) روزهاي اول شايد مشكل باشد ولي اگر هرروز بخوانيد با قرآن مأنوس ميشويد. هركس با قرآن مأنوس شود، قرآن خود راهنمايش ميشود.
2. هر روز پيش از خواندن قرآن، دعاي آن را نيز بخوانيد و از خداوند تأثير آن را بر جسم و روان خود بخواهيد. بهترين دعا در اين زمينه، چنين است: اللهم بالحق انزلته و بالحق نزل اللهم عظّم رغبتي فيه واجعله نوراً لبصري و شفاءً لصدري و ذهاباً لهمي و حزني. اللهم زيّن به لساني و جمّل به وجهي و قوّ به جسدي و ارزقني حق تلاوته علي طاعتك آناء الليل واطراف النّهار و احشرني معالنّبي محمّد و آلهالاخيارالابرار.