نوعي فراورده پلاسمايي است كه از نظر بعضي از فاكتورهاي انعقادي غني مي باشد اين فاكتورها عبارتند از : فاكتور فيبرينوژن , فاكتوروون ويل براند , فاكتور 13 , كرايوپرسيپتيت از پلاسماي تازه منجمد كه به آرامي ذوب شده باشد تهيه مي گردد .
اين فرآورده براي جلوگيري و يا كنترل خونريزي در بيماري هموفيلي و بيماران وون ويل براند كه شايعترين بيماري انعقادي ارثي مي باشند , استفاده مي شود . از اين فرآورده موقعي استفاده مي گردد كه فاكتور تغليظ شده VIII و وون براند در دسترس نباشد , همچنين ممكن است براي جلوگيري از خونريزي در جراحي ها ( چسب فيبريني ) استفاده شود .
فاکتور فیبرینوژن پروتئینی محلول در خون میباشد که هنگام انعقاد خون بر اثر آزاد شدن و فعال شدن آنزیمهایی به رشتههای نامحلول فیبرین تبدیل میشود و در انعقاد خون نقش مهمی دارد. فیبرینوژن در کبد ساخته میشود و سطح خونی آن در شرایطی مانند حاملگی و التهاب افزایش می یابد.
فیبرینوژن یک پروتئین با وزن مولکولی زیاد (۳۴۰۰۰۰ دالتون) است که با غلظت ۱۰۰ تا ۷۰۰ میلی گرم در دسی لیتر پلاسما وجود دارد. فیبرینوژن در کبد تشکیل میشود و بیماریهای کبدی گاهی غلظت فیبرینوژن موجود در گردش خون را کاهش میدهند. فیبرینوژن به علت اندازه مولکولی درشتش در حال طبیعی فقط به مقدار مختصری به داخل مایعات میان بافتی نشت میکند و چون یکی از فاکتورهای اساسی در روند انعقاد خون به شمار میرود، لذا مایع بین سلولی در حال عادی لخته نمیشود. اما هنگامی که نفوذ پذیری مویرگ ها بطور مرضی افزایش مییابد، در این حال فیبرینوژن واقعا به مقادیر کافی به داخل مایعات بافتی نشت میکند و اجازه میدهد که این مایعات نیز به همان روش پلاسما و خون کامل، لخته شوند.
ترومبین یک آنزیم پروتئینی با خواص پروتئولیتیک است. ترومبین بر روی فیبرینوژن عمل کرده و چهار پپتید با وزن مولکولی کم را از هر مولکول فیبرینوژن جدا میکند و یک مولکول مونومر فیبرین تشکیل میدهد که دارای این قدرت است که میتواند بطور اتوماتیک با سایر مولکول های مونومر فیبرین پلیمریزه شود. بنابراین، تعداد زیادی مولکول های مونومر فیبرین در ظرف چند ثانیه پلیمریزه و به رشتههای بلند فیبرین تبدیل میشوند. این رشتهها، شبکه لخته را تشکیل میدهند.
در مراحل ابتدایی این پلیمریزاسیون، مولکول های مونومر فیبرین توسط پیوندهای ضعیف غیر کووالانسی و هیدروژنی به یکدیگر میچسبند و رشتههای تازه تشکیل شده در یکدیگر نیز فرو نمیروند. در نتیجه لخته حاصل بسیار ضعیف بوده و میتوان به آسانی آن را از هم گسست. در طی چند دقیقه بعد روند دیگری بوجود میآید که تورینه فیبرینی را شدیدا محکم میسازد. این روند با دخالت مادهای موسوم به فاکتور تثبیت کننده فیبرین به انجام میرسد که بطور طبیعی به مقادیر کم در گلوبولین های پلاسما وجود دارد، اما همچنین از پلاکت های به دام افتاده در لخته آزاد میگردد.
قبل از آنکه فاکتور تثبیت کننده فیبرین بتواند اثری روی رشتههای فیبرین داشته باشد، باید فعال گردد. همان ترومبین که موجب تشکیل فیبرین میشود، فاکتور تثبیت کننده فیبرین را نیز فعال میکند. سپس این فاکتور فعال شده به صورت آنزیمی عمل میکند که موجب ایجاد اتصالات دو جانبه متعدد بین رشتههای فیبرین مجاور میشود و به این ترتیب به مقدار فوق العاده عظیمی بر استحکام سه بعدی تورینه فیبرینی میافزاید.
لخته از تورینهای از رشتههای فیبرین تشکیل شده که در تمام جهات سیر میکنند و گویچههای قرمز خون، پلاکت ها و پلاسما را به دام میاندازند. رشتههای فیبرین به سطوح آسیب دیده جدار رگ نیز میچسبند و بنابراین لخته خون به هر سوراخ رگ میچسبد و از این راه از خروج خون جلوگیری میکند. همین که یک لخته خون شروع به تشکیل شدن کرد، بطور طبیعی در ظرف چند دقیقه به خون اطراف گسترش مییابد. یعنی خود لخته موجب شروع یک حلقه معیوب (فیدبک مثبت) برای تولید لخته بیشتر میشود. یکی از مهمترین علل این موضوع این حقیقت است که عمل پروتئولیتیک ترومبین به آن اجازه میدهد که علاوه بر فیبرینوژن، بر روی بسیاری از فاکتورهای انعقادی دیگر خون تاثیر کند.