موضوع :
جهانگران مسلمان در ایران
تحویل در محیط : word
|
عنوان سفارش :
جهانگران مسلمان در ایران.docx
تعداد صفحه :
38
قیمت :
15000 تومان
|
فهرست مطالب
فصل اول
چکیده
مقدمه
نقش جهانگردي در شکوفائي تمدن اسلامي
جایگاه گردشگری و جهانگرد در فرهنگ اسلامی
مذهب و گردشگری
گردشگری حلال
شهرهای مهم گردشگری برای جهانگردان مسلمان
مکان های دیدنی و تاریخی
فصل دوم
انگیزه های جهانگردان مسلمان
اهمیت گردشگری مسلمان در ایران
افزایش در آمد
ایجاد شغل
نادیده گرفتن قابلیت های کشور
استفاده نکردن از قابلیت های ماه رمضان در جذب گردشگر
برنامه ای برای توقف بی برنامه گی نیست
وعده حمایت از بخش خصوصی
استقبال از سرمایه گذاران
کمیته های بی بازده
پایگاهی برای شیعیان دنیا
پیشنهادات
نتیجه گیری
منابع
مقدمه
بيش تر گردشگران مسلمان را دانشمندان تشكيل مى دادند: شمارى از آنان در سفرهاى رسمى به نگارش سفر خود مى پرداختند و گروهى به جهت مسؤوليتى كه در ديوان و يا بريد (پست) داشتند علاقه مند به سير و سفر بودند, تا اطلاعات دقيق ترى براى كار خويش داشته باشند, شمارى بر اثر علاقه به فراگيرى علم و تجربه, به جهانگردى مى پرداختند و شمارى نيز سفرهاى خود را به اماكن دينى و مقدس آغاز كرده و به ديگر جايها نيز مى رفتند. جهانگردانى در تاريخ نامشان باقى مانده كه گزارش سفرخويش را به گونه هاى مختلف نوشته و در دسترس قرار داده اند كه برخى از آن گزارشها موجود است. بسيارى نيز فقط, در كتابهاى پيشينيان از سفر آنان گزارشى ارائه شده است. اين سفرنامه ها نقش فراوانى در گسترش و جابه جايى فرهنگ و علوم و ترقى آن به جاى گذاشته است.
نقش جهانگردي در شکوفائي تمدن اسلامي
تمدن اسلامي که طولاني ترين تمدن بشري است، برخلاف تمدن هاي پيش از خود و تمدن معاصر غربي که پس از آن رواج يافت، معجزه اي بود نه محصور در يک منطقه و محدود به يک نژاد، بلکه به شکلي منحصر به فرد، تمدني بود بر پايه انديشه، اعتقاد و دين. مرکز اين تمدن نه عراق بود و نه شام. مرکز آن قرآن بود و روح اسلامي، که در سراسر آن جوشش و جريان داشت. در دل اين تمدن، مفهومي به نام “امت اسلامي” تا حد زيادي فرصت بروز و ظهور يافته بود. اين مفهوم به اين معنا بود که همه مسلماناني که در اين گستره جغرافيايي و زير پرچم اين دين مبين قرار ميگرفتند، فارغ از نژاد و قبيله و رنگ و زبان، همه عضو يک خانواده به شمار ميرفتند و با قدم نهادن در هر جايي از اين سرزمين، خود را در وطن و ديار خويش مييافتند. در اين راه ها، نهاد ها و تعاليم درخشان اسلام تسهيلات بي شماري براي تحقق اين مهم به وجود ميآورد. درهاي مساجد به عنوان مأمن و مرکز گردهمايي مسلمانان همه جا به روي مسافران گشوده بود و در راه ماندگان با برخورداري از عنوان “ابن سبيل” هيچ گاه در سفر احساس درماندگي نميکردند. توسعه اين منطق و تبديل شدن آن به يکي از ارزش هاي فرهنگي حاکم، سبب تحرک شگرف مسلمانان در دل سرزمينهاي اسلامي شد تا آنجا که در پرتو اين تمدن “در مصر يک خراساني حکومت ميکرد و در هند يک ترک. غزالي در بغداد در رد فلسفه کتاب مينوشت و ابن رشد در اندلس به آن جواب ميداد...يک شيخ ترمذي يا بلخي در قونيه و دمشق مورد تکريم و احترام عامه ميشد و يک سياح اندلسي در ديار هند عنوان قاضي مييافت. همه جا، در مسجد، در مدرسه، در خانقاه، در بيمارستان از هر قوم مسلمان نشاني بود و يادگاري، اما بين مسلمانان نه اختلاف جنسيت مطرح بود، نه اختلاف تابعيت. همه جا دين بود و يک فرهنگ: فرهنگ اسلامي که في المثل زبانش عربي بود، فکرش ايراني، خيالش هندي بود و بازويش ترکي، اما دل و جانش اسلامي بود و انساني.” (زرين کوب، 1362، صص31-30)
|