موتور جستجوی پیشرفته مقالات و تحقیقات و ...

موضوع : جنبش مشروطه گیلان
تحویل در محیط : word

عنوان سفارش :
جنبش مشروطه گیلان
تعداد صفحه :
18
قیمت :
7500 تومان

مقدمه:
جنبش مشروطه خواهی، سرفصلی تازه در حیات سیاسی و اجتماعی ملت ایران گشود. جنبشی که تحرکی به جان ملتی خفته در خواب سنگین چندصدساله داد و خود منشا تحولات و تحرکات آینده شد. هرچند درباره این نهضت، تفاسیر و نظریات متفاوتی وجود دارد و متاسفانه بعضا از دایره انصاف هم خارج شده و منطبق با ذائقه فکری و سلیقه سیاسی افراد و البته بدون در نظرگرفتن مقتضیات زمانی آن دوره می باشد ، ولی با تمامی این تفاوتها نمی توان عظمت این حرکت را منکر شد. اگر خیمه های علم شده توسط برخی مشروطه خواهان در سفارت انگلیس یا وقوع هرج و مرجهای متعدد بعد از ماجراهای فتح تهران و پیروزی مشروطه خواهان که نهایتا منجر به بازتولید استبداد در هیاتی مدرن و نوین شد، را به کلیت جنبش تعمیم داده و چشم بر آنهمه تلاش و فداکاری مبارزین راه آزادی ببندیم و به دیده تحقیر به این جنبش ملی بنگریم، از مسیر انصاف خارج گشته ایم.
در پیدایش و تثبیت این نهضت، گروههای مختلفی نقش داشتند. از روشنفکران و تکنوکراتهای داخل و خارج از بدنه حاکمیت قاجار گرفته تا بخشی از روحانیون، تجار و نمایندگان اصناف، لوطیان و تفنگچیان، روزنامه نگاران و اهل قلم و وعظ و خطابه و... همه و همه موثر بوده اند. اگر نظری به نقش شهرها و اقوام ایرانی در جنبش مشروطیت بیفکنیم، خواهیم دید که چند خطه نقش پررنگ تری داشته اند.
در واقع بیشتر حوادث مشروطه و دوره استبداد صغیر ( از زمان به توپ بستن مجلس به فرمان محمد علی شاه تا فتح تهران توسط مشروطه خواهان گیلانی و بختیاری و خلع محمد علی شاه از سلطنت) و ماجراهای مربوط به آن حول و حوش چند نقطه دور می زند که عبارتند از: تهران، آذربایجان، گیلان ( بعنوان سه رکن اصلی) و نیز قزوین و اصفهان.
احمد کسروی در تاریخ مشروطه ایران می نویسد:«از شهرهای دیگر،رشت و انزلی و قزوین به تبریز (از نظر پایبندی به مشروطیت) نزدیک بود.در رشت درآغاز آشفتگیهایی پیدا شد.ولی زود از میان رفت و درآنجا نیز جنبش و کوشش براه خود افتاد و ما خواهیم دید که در پیش آمدهای آینده(حوادث مربوط به مشروطیت)، گیلان همیشه همدست آذربایجان میباشد.»( کسروی، احمد .تاریخ مشروطه ایران، ص 264 ) اگر جنبش مشروطه خواهی ایران با فلک بسته شدن سید هاشم قندی و چند تن از تجار تهران توسط علاءالدوله ، حکمران مستبد پایتخت، و عوامل محرکی چون ماجرای موسیو نوز بلژیکی ، رئیس گمرک، در تهران آغاز شد و با خیزش تهران و تحصن مردم در سفارت انگلیس و حرم حضرت عبدالعظیم و قم و در تبریز و رشت هم با تحصن و اعتراضات مردمی ، مظفرالدین شاه بیمار را واداشت تا در واپسین روزهای عمر فرمان تاسیس دارالشوری را صادر نماید و مرحله اول کار مشروطه خواهی به نیکی به پایان برسد، اما با پادشاهی محمد علی میرزا که تحت تاثیر آموزه های معلم روسی خود ، شاپشال، گرایش به همسایه شمالی داشت و مشروطه و مشروطه خواه به مزاجش سازگار نبود، اوضاع به گونه ای دیگر رقم خورد.
چون محمد علی شاه برای اداره و مهار اوضاع،اتابک (امین السلطان) را که در اروپا بود به تهران فراخواند، در انزلی اهالی شهر راه بر اتابک ازفرنگ برگشته، بستند و تا از مجلس تلگراف نیامد که راه بگشایند اجازه پیاده شدن از کشتی را به وی ندادند. وقتی اتابک به تهران رسید و همراه با شاه فضا را آماده مقابله با مجلس و مشروطیت نمود، اعتراضات آغاز شد. در گیلان هم مردم شهرهای رشت و لاهیجان و انزلی و لنگرودبازارها را به نشانه اعتراض بستند و جمعی کفن پوش هم از فومن و کسما و اسالم برای همراهی با مشروطه خواهان به رشت آمدند.(مشروطه گیلان،یادداشتهای رابینو، ص 10) سرانجام پس از مدتی کشمکش و جنگ غیر علنی میان مشروطه خواهان با شاه و ایادیش، ابتدا با ترور اتابک توسط عباس آقا صراف تبریزی و بعد با حادثه دوشان تپه و سوء قصد به جان شاه، ماجرا وارد مرحله تازه ای شد. تروری نافرجام که هنوز راز آن بطور قانع کننده ای مکشوف نشده و گروهی آن را دستپخت حیدر خان برقی ( حیدر عمو اوغلی) ، از مشروطه خواهان قفقاز ( البته ایرانی الاصل)، می دانند و جمعی هم ماجرا را ساختگی و کار خود شاه و دربار برای فراهم آمدن بهانه جهت حمله به مجلس، ارزیابی می نمایند.
آیا اگر ترور اتابک و سپس سوءقصد به جان شاه رخ نمی داد، امکان آشتی بین شاه و آزادیخواهان و بازگشایی مجلس میسر بود؟ آیا تند زبانیهای برخی مطبوعات (از جمله مساوات) به شاه و خانواده اش، مانع این آشتی شد یا محمد علی میرزا کسی نبود که کوتاه بیاید؟به هرحال هرچه بود ، این حادثه پایان ماه عسل ظاهری شاه و مشروطه خواهان بود و سرانجام به فرمان شاه مجلس شورای ملی به توپ بسته شد و در محوطه باغ شاه ،طناب مجازات به گردن از مو باریکتر اصحاب قلم و اندیشه انداخته شد و میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل و ملک المتکلمین و قاضی ارداقی به قتل رسیدند! اینچنین شد که تهران زیر چکمه های بریگاد قزاق ، بغض کرده و خاموش به انتظار نشست و تبریز هم که بپا خاست توسط قوای دولتی به فرماندهی عین الدوله و سپهدار تنکابنی به محاصره درآمد و از دیگر شهرها هم هیچ صدایی برنخاست و همه خاموش شدند غیر از رشت که درآنجا جنگی هم در گرفت ولی در آنجا هم مستبدین بر مشروطه طلبان چیره شدند.
بنابراین اگر مثلث مشروطه خواهی ایرانیان را در مرحله اول( از تلاشهای صورت گرفته برای امضای فرمان مشروطیت تا قبل از به توپ بسته شدن مجلس ) ، تهران و تبریز و گیلان تشکیل می دادند و کانون اصلی در تهران بود در مرحله بعدی( از به توپ بسته شدن مجلس تا فتح تهران) اضلاع این مثلث به تبریز، گیلان و اصفهان تغییر نمود. تبریز که خود درگیر محاصره ای فرسایشی بود و از طرفی همه محلات ان هواخواه مشروطه نبودند. اگر امیر خیز و خیابان و نوبر و مارالان و... یاور مشروطه بودند، در عوض دوچی و سرخاب و ششکلان و... طرفدار محمد علی شاه بودند و حتی در مرحله ای از جنگ، محله امیرخیز به رهبری ستارخان یکتنه در برابر قوای استبداد می جنگید و ستارخان برآن عقیده بود که اگر در میان شهرها یکی به یاری تبریز به قیام برخیزد، تبریز از تنگنا خارج خواهد شد. ..................

  • مجری کارهای پژوهشی عمومی، علمی پژوهشی و مروری
  • کارهای آماری و تجزیه و تحلیل داده
  • تحلیل کمی و کیفی
  • انجام کلیه خدمات نگارش، ترجمه تخصصی ، ویرایش مقاله ها و پایان نامه ها
  • انجام رفرنس نویسی استاندارد با نرم افزار EndNote
  • آماده سازی پاورپوینت مربوط به ارائه در جلسات و همایشها
  • Tel : 09385735506 - 09118370377
    Email : tahghighnet@yahoo.com
    Telegram : @tahghighnet
    Instagram : tahghighnetinsta
    www.tahghigh.net
    2024 - 2007