موضوع :
شهر و برنامه ریزی شهری
تحویل در محیط : word
|
عنوان سفارش :
شهر و برنامه ریزی شهری
تعداد صفحه :
58
قیمت :
15000 تومان
|
فهرست مطالب
عنوان صفحه
تاریخچه شهرنشینی و شهرسازی
شهر چيست ؟
عوامل پيدايش شهرها
عوامل گسترش شهرها :
شهرسازي چيست ؟
تاريخچه و خاستگاه شهرسازي :
وظايف شهرسازي :
شهر ساز كيست ؟
سيرتحول تهيه طرحهاي توسعه شهري در جهان و ايران
چكيده
مقدمه
مراحل تهيه طرح هاي توسعه شهري
مرحله اول (از 1800 تا 1900 ميلادي)
مرحله دوم (1950-1900)
طرح آمستردام (1939-1934)
طرح پاريس (1939-1934)
طرح لندن بزرگ (1944)
مرحله سوم (1970- 1950)
مرحله چهارم (1970- به بعد )
روش سيستمي طرح ريزي شهري
سابقه تحولات شهرسازي
سيرتحول برنامه ريزي شهري بعد از ورود اسلام به ايران
شهرسازي دوران معاصر ايران
خلاصه
منظور از برنامه ریزی شهری و منطقه ای
شهر سازی و ترافیک
مفهوم شهر و برنامهريزي شهري
شهر, مكان زندگي و معيشت شهري و جايي است كه در آن پديدههاي ساخته دست انسان بر محيط طبيعي غلبه دارد.
بر اساس سرشماريهاي هندوستان, جايي شهر محسوب ميشود كه بيش از پنج هزار نفر جمعيت داشته باشد و بيش از 75 درصد از جمعيت آن به فعاليتهاي غيركشاورزي اشتغال داشته باشند و تراكم آن نيز بيش از هزار نفر در هر كيلومتر مربع باشد. البته در اين مورد استثناهايي نيز وجود دارد.
برنامهريزي شهري را ميتوان هنر شكل دادن و هدايت و "رشد طبيعي شهر" دانست, امري كه به موجب آن ساختمانها و محيطهاي گوناگون ايجاد ميشود تا به نيازهاي مختلف اجتماعي, فرهنگي, اقتصادي و گذران اوقات فراغت و . . . پاسخ دهد و شرايط سالمي را براي زندگي طبقه ثروتمند و فقير از نظر كار, تفريح و استراحت فراهم آورد و از اين طريق موجب بهبود زندگي اقتصادي و اجتماعي اكثريت افراد بشر شود. ارسطو, زماني اين نظر را ابراز داشت كه "شهر بايد به منظور تامين امنيت و خوشبختي ساكنانش ساخته شود" اين در حالي بود كه افلاطون نيز گفته وي را چنين بيان كرده است: "شهر جايي است كه انسانها براي نيل به عاقبتي شرافتمندانه, به طور مشترك در آن زندگي ميكنند."
اصطلاح برنامهريزي شهري هم براي برنامهريزي شهرهاي جديدي- شهرهايي كه در زميني بكر و دست نخورده ايجاد ميشوند- و هم براي توسعه و بهبود شهرهاي موجود در گسترش آنها بكار ميرود.
برنامه ربزی شهری
- تعريف و کاربرد برنامه ريزي:
- مفهوم برنامهريزي
در صورتي كه بخواهيم تعريفي كلي از برنامهريزي داشته باشيم, ميبايستي برنامهريزي را عبارت از كوششي در جهت انتخاب بهترين برنامهها در جهت رسيدن به هدفهاي مشخص بدانيم كه ممكن است اين كوششها و برنامهها, تا مرحلهي نهايي هدف نيز پيش نرود, بلكه گامهايي در جهت رسيدن به آن باشد.] [i][
برنامهريزي به معناي انديشيدن و تنظيم پيشاپيش امور, قبل از بروز وقايع و رويدادهاست تا در اموري همچون بهداشت, سلامت, رفاه, آسايش و خوشبختي افراد جامعه, نتايج مطلوبي بدست آيد. بديهي است, با برنامهريزي دقيق ميتوانيم اشتباهات گذشته را جبران كنيم و نسبت به آينده هوشيارتر عمل كنيم.] [ii][
به گفته چادويك [1] "برنامهريزي يك سيستم كلي ذهني است. با ايجاد يك سيستم ذهني مستقل اما منطبق بر سيستم دنياي واقعي, ابتدا پديده تحول را شناخته, سپس آن را پيشبيني كرده و بالاخره آن را ارزيابي ميكنيم, هدف بهينه كردن سيستم دنياي واقعي از طريق بهينه نمودن سيستم ذهني ميباشد."] [iii][
همچنين برنامهريزي را ميتوان به صورت ديگري تعريف كرد و آن عبارت است از: كوششهاي انديشمندانهي آدمي براي يافتن راههايي كه به اتخاذ بهترين تصميمات براي تامين رفاه و ايجاد ترقي او منجر ميشود. با اين تعريف سه سوال مطرح ميگردد:
منظور از انديشمندانه چيست؟
راههاي اتخاذ بهترين تصميمات كدام است؟
مراد از تامين رفاه و ايجاد ترقي چيست؟
براي پاسخگويي به سوالت فوق, از برنامهريزي تعريف ديگري نيز ميتوان كرد. بنابراين تعريف كه از اجزاي متشكل آن منتج ميگردد, برنامهريزي يعني:
بررسي, برآورد و تخمين نيازها
بررسي, برآورد و تخمين امكانات
بررسي, برآورد و تخمين بهترين راه استفاده از امكانات براي برآوردن نيازها
طبيعي است كه در هر مرحله, اين تخمينها بايستي واجد دقت, عدد و رقم باشد. در اين تعريف از برنامهريزي, مسلم است كه نخستين قدم جمعآوري آمار و اطلاعات است كه البته بايستي با شيوهاي نظام يافته صورت پذيرفته باشد و بر اساس گرايشهاي گذشته, حال و آينده استوار باشد. دومين قدم, تجزيه و تحليل اطلاعات بدست آمده است كه آن هم بايستي با شيوهاي علمي و منظم صورت گيرد و در حقيقت از يك نوع غربال علمي بگذرد. سومين قدم, ارزشيابي يا به اصطلاح سبك و سنگين كردن آنها است كه نكات مثبت و منفي در جهت رسيدن به هدفها مشخص ميگردد. گام چهارم, در جهت تعيين اولويتها است. يعني برنامهريز بايستي, از عوامل مختلف كه در متغيرهاي مختلف براي رسيدن به هدفهاي برنامه وضع شده, به انتخاب بهترينها بپردازد. برنامهريز بايستي مشخص كند كه از نظر زمان و امكانات در جهت برآوردن نيازها و رسيدن به هدفها به بهترين صورت پرداختن به كدام عامل مقدم و مرجح است. مرحله آخر نيز, اجراي برنامه است كه با توجه به زمانبندي و برآورد امكانات و وسائل, اجراي برنامه صورت ميگيرد.[1]
انواع برنامهريزي
برنامهريزي از ديدگاه مسائل اجتماعي و اقتصادي, به منظور ارتقاء سطوح مختلف زندگي جامعه, ميتوان به چند نوع تقسيم نمود:
الف- برنامهريزي كلي (كلان)
اين برنامهريزي, بيشتر به منظور رسيدن به هدفهاي كلي و عمومي اقتصادي و اجتماعي انجام ميگيرد. مثلاً, برنامهريزي در زمينهي ارتقاء رشد اقتصادي يا صادرات و مبادلات بازرگاني يك كشور را, ميتوان يك برنامهريزي كلي دانست.
ب- برنامهريزي بخشي
اين نوع برنامهريزي, بيشتر در بخشهاي مختلف توليدي و اجتماعي صورت ميگيرد. مانند: برنامهريزي در بهداشت, ساختمان, كشاورزي, مخابرات و مانند آن.
ج- برنامهريزي در سطح طرح (خرد)
اين برنامهريزي در طرحها و پروژههاي داخل بخش صورت ميگيرد. مانند: برنامهريزي توسعهي كلينيك در داخل بخش بهداشت, برنامهريزي توسعهي مدارس ابتدايي در بخش آموزشي, يا ارتقاء سطح توليد گندم در بخش كشاورزي.
تقسيمبنديهاي ديگري نيز برنامهريزي شده است كه از اهم آنها ميتوان به موارد ذيل اشاره نمود:
الف- برنامهريزي ملي
در برنامهريزي ملي, برنامهها و سياستهاي توسعهي اقتصادي و اجتماعي يك كشور و نحوهي اجراي آن مشخص ميگردد. برنامهريزي ملي يا كشوري, هر چند سال يكبار (معمولاً هر 5 سال) براي كل كشور انجام گرفته و شامل كليهي سطوح برنامهريزي كلي, برنامهريزي بخشي و برنامهريزي طرحها ميگردد.
ب- برنامهريزي منطقهاي
در برنامهريزي منطقهاي, سياستهاي توسعهي اقتصادي و اجتماعي يك منطقه (جزئي از كشور), يا چند منطقه و يا كل كشور در قالب چند منطقه, انجام ميگيرد.
ج- برنامهريزي شهري
در اين نوع برنامهريزي با توجه به اقتصاد و عملكرد عوامل شهر, نحوهي استفاده از اراضي شهر, محلهبندي مسكن, ترافيك, فضاي سبز و غيره, در رابطه با جمعيت و فونكسيون شهر مورد بررسي قرار ميگيرند.
..................
|