موضوع : جهانی شدن و هویت تحویل در محیط : word

عنوان سفارش : جهانی شدن Ùˆ هویت تعداد صفحه : 19 قیمت : 7500 تومان جهت سفارش اینجا کلیک کنید <-- نمایش تحقیق بعدی ..... نمایش تحقیق قبلی -->

چکیده:
با طرح و تحقق روزافزون و گسترده پدیده جهانی شدن، مساله حفظ مولفه های هویت برای جوامع مختلف نیز به صورت جدی تری مطرح شده است. اگر چه ممكن است در آغاز راه فكر می كنیم جهانی شدن فقط در مقوله اقتصاد مطرح است، اما این پدیده به مقوله اقتصاد خاتمه پیدا نمی كند و به تدریج به سایر قلمروها از جمله قلمرو فرهنگ نیز كشیده می شود. افرآیند جهانی شدن نه تنها منابع هویت و بنابراین امكان های هویت سازی را افزایش می دهد، بلكه آزادی عمل فرد را هم در این عرصه به نحو چشمگیری بالا می برد. در جوامع سنتی فرد معمولاً به صورتی منفعلانه هویت می یافت و ناخودآگاه و خود به خود، میراث دار هویتی می شد كه در طول زندگی چندین نسل حفظ شده بود. در جوامع سنتی، عرصه هویت سازی چنان توسط نیروهایی مانند سنت، طبیعت گفتمان مسلط و نهادهای اجتماعی، دینی و سیاسی اشغال شده بود كه فرد نمی توانست از حداقل خود مختاری و آزادی عمل برخوردار شود. این نیروها هویت و نظام معنایی معینی برای فرد تعریف و عرضه می كردند كه پذیرش آن از سوی او تقریباً گریزناپذیر بود. جهانی شدن عاملی مهم جهت دگرگون كردن شرایط و چارچوب های سنتی هویت سازی است و تلاش درجهت تخریب عوامل و منابع سنتی هویت از جمله اهداف آن است.به همین علت فرآیند هویت سازی درجهان كنونی دشوار است. اگر چه هویت ها جملگی ساخته می شوند و هر چند طبیعی به نظر می رسند، ولی در واقع طبیعی و ذاتی نیستند. قدرت های هژمونیك همواره دست اندركار هویت سازی هستند و برای حفظ این هویت ها می كوشند. پس اگر هویت ها ساخته می شوند باید منابع و مصالحی برای ساختن آن ها وجود داشته باشد.
کلید واژه: جهانی شده، هویت،اجتماع، شخصیت، فرهنگها
جهانی شدن:
در يك تعريف ساده مي‌‌توان جهاني شدن را حاصل گسترش روابط و تعاملات اقتصادي، سياسي و فرهنگي ميان دولتها و جوامع با يكديگر دانست واژه جهاني شدن و جهاني‌سازي براي توصيف مرحله بين‌المللي شدن ارتباطات چه از طريق وسايل ارتباط جمعي و چه از طريق مبادله و انواع پيامها به كار رفته است.و در تعریف دیگر می توان گفت جهاني شدن، در فرآيند توسعة سريع پيوندهاي پيچيده ميان جوامع، فرهنگها، نهادها و افراد در تمامي نقاط جهان معنا پيدا مي كند.» جهاني شدن را متضمن دو عنصر «فشردگي در زمان و مكان» و «كاستن از فاصله ها» مي دانند. به نظر مي رسد از يك ديد كلّي، جهاني شدن را بتوان چنين معنا كرد: همكاري آگاهانه و يا الزامي ملتها، دولتها و فرهنگها جهت زيستن در يك دهكدة كوچك جهاني و محيطي رقابتي. مبحث جهاني شدن يك موضوع جديدي است؛ در حالي كه مفهوم جهاني شدن از سال 1961 به طور رسمي وارد فرهنگ و زندگي ملّتها شده و قدمتي بيش از 40 سال دارد.
هویت:
هويت را مي توان با نام و نام خانوادگي ، محل تولد ، شماره شناسنامه و خيلي چيزهاي ديگر شناخت. اما منظور من چيز ديگري است. شايد بهتر است هويت را به صورت هويت فردي، خانوادگي، ملي، فرهنگي، علمي، ديني و ... طبقه بندي كنيم. يعني آن دسته از موارد و نشانه ها و باورها در كليه زمينه هاي زندگي كه تابلو و شاخص يك فرد بوده و او را به دسته يا گروه خاصي از انسانها نسبت مي دهد.
و در تعریف دیگر هويت مجموعه اي از معاني است كه چگونه بودن را در خصوص نقش هاي اجتماعي به فرد القا مي كند و يا وضعيتي است كه به فرد مي گويد او كيست و مجموعه اي از معاني را براي فرد توليد مي كند كه مرجع كيستي و چيستي او را تشكيل مي دهد.
فهرست مطالب
عنوان
مقدمه
تاريخچه جهاني شدن
علل جهاني شدن
ابعاد جهاني شدن
موافقان و مخالفان جهاني شدن
تعريف و مفهوم هويت
انواع هويت
سطوح مختلف هويت اجتماعي
عوامل مؤثر در شكل‌گيري هويت
مشكل هويت‌پذيري و تبعات فردي و اجتماعي آن
پي¬نوشت¬ها
نتیجه گیری:
منابع و ماخذ
مقدمه
از جهاني شدن تعاريف مختلفي به عمل آمده است. بعضي آن را «فرآيند زدودن قيد و بندهاي جغرافيايي در جهت تضعيف توان دولت - ملت و گسترش نيروهاي فرا ملي دانسته‌اند». انسان‌شناسان آن را گسترش الگوهاي فرهنگي در جهان سوم تعريف كرده و اشاره كرده‌اند كه جهاني شدن در معاني متفاوتي بيان و ارائه شده است كه رايج‌ترين آن‌ها گسترش بي¬سابقه الگوهاي فرهنگي، اقتصاد و اجتماعي كشورهاي پيشرفته صنعتي در كل جهان است. بعضي از صاحب‌نظران تعريفي از جهاني شدن ارائه داده‌اند كه مفهوم آن وسيع‌تر از مفاهيم فوق است. آن‌ها جهاني شدن را به عنوان «پديده‌اي چند بعدي كه قابل تسرّي به اشكال گوناگون عمل اجتماعي، اقتصادي، سياسي، حقوقي، ‌فرهنگي،‌نظامي و فناوري و همچنين عرصه‌هاي عمل اجتماعي چون محيط زيست است» تعريف كرده‌اند. آقاي ناصر فكوهي در مجله جامعه‌شناسي ايران از سطح تعريف فراتر رفته و بيشتر به مفهوم آن پرداخته است. او در اين باره چنين مي نويسد: «اين پديده در واقع فرايندي است كه از در هم آميختن فرهنگي به وجود مي-آيد و از قطب‌هاي جهاني غربي به سمت كشورهاي پيراموني در حركت است و در روند خود تغييرات شتابان، گسترده و متراكمي را در سراسر جهان در همه اشكال زندگي بشر پديد مي‌آورد. به طوري كه به نظر مي‌رسد نه هيچ گوشه‌اي از جهان و نه هيچ بعدي از ابعاد پيچيده زندگي بشر به لحاظ سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي از دست به گريبان شدن با آن در امان نمي‌مانند و در اثر مجموعه اين وقايع و شدت يافتن اين جريانات در جهان، با تغييرات كلاني مواجه هستيم كه مهم¬ترين آن‌ها عبارت-اند از روابط اجتماعي گسترش يافته، تداخل متقابل و فزاينده اين پديده روابط و ظهور نوعي زير ساختار جهاني. بدين معنا، افزايش بسيار زياد و شديد ارتباطات در همه سطوح منجر به كاهش عملي و آشكار فاصله فرهنگ‌ها و جوامع و به عبارت ديگر، از بين رفتن تفاوت‌هاي آشكار بين فرهنگ‌ها و كمابيش يكسان شدن آن مي‌شود. ..................