موتور جستجوی پیشرفته مقالات و تحقیقات و ...

موضوع : مفعول له
تحویل در محیط : word

عنوان سفارش :
مفعول له
تعداد صفحه :
33
قیمت :
12000 تومان

فهرسة الموضوعات
العنوان الصفحة
المقدمه.
 المبحث الاول: مفعول له 1
 المبحث الثانی :مفعول فیه 6
المبحث الثالث : مفعول له 18
 المصادر المراجع 26
المبحث الاول : « مفعلولٌ له »
یُنصَبُ مَقعُولاً لَهُ المَصدَرُ، اِن أَبانَ تعلیلاً، کَ « جُد شکراً، وَ دِن «
و هُوَ بِمَا یَعمَلُ فیهِ مُـَّحِد : وَقتاً وَفاعلاً، و اِن شَرطٍ قُفِد
فَاجرُرهُ بِالحَرفِ، و لیسَ یَمتَنِع مَعَ الشُّروطِ : کَلِزُهدٍ ذَا قَنِع.
مصدر- اگر بیان علت کند – در حالی که مفعول له است منصوب می شود مانند: « جُد شُکراً وَ دِن » برای سپاسگزاری بخشش کن و دین دار باش.
مفعو له با عامل خود در زمان و فاعل متحد است، واگر یکی از این شروط وجود نباشد مفعولٌ له را با حروف جر مجرور ساز و مجرور کردن آن با وجود آن شروط نیز ممتنع نیست، مانند « لِزُهدٍ ذاقَنِعَ » این برای زهد قناعت کرد.
تعریف مفعول له :
مصدری است که علت وقوع فعل را بیان می کند و با عامل خود در وقت و فاعل مشارکت دارد مانند « جُد شُکراً » در این نمونه « شُکراً » مصدری است که علت وقوع فعل را بیان می کند و با عامل خود « جُد » هم در زمان مشارکت دارد – زیرا زمان سپاسگزاری با زمان بخشش در آن یکی است – و هم در فاعل مشارکت دارد – زیرا فاعل بخشش و سپاسگزاری هر دو ضمیر مخاطب « أَنت » است – همچنین در نمونه « ضَرَبتُ ابنِی تأدیباً » : پسرم را برای ادب کردن زدم، واژه « تأدیباً » مصدری است که علت وقوع فعل را بیان می کند زیرا در جواب « لِمَ فَعَلتَ الضَّربَ » « برای چه زدی؟» در می آید، و این مصدر با فعل « ضَرَبتَ » در زمان و فاعل مشارکت دارد.
نصب مفعول به سه شرط جائز است :
أ‌- مصدر باشد
ب‌- علت وقوع فعل را بیان می کند.
ت‌- مصدر با عامل خود در زمان و فاعل متحد باشد.
مشروط نصب مفعول له اینست که مصدر باشد، جایز نیست گفته شود « جئتک السَّمَنَ و العَسَلَ » اما یونس آنرا جایز دانسته « أما العبید فذ و عبیدٍ » و سیبویه آنرا انکار نموده است – از معانی و ادراکاتی قلببی و معنوی باشد از قبیل : اکرام، تعظیم ، تحقیر، خوف، رغبت، ترس و امثال اینها، در مقابل افعال جوارح یعنی حواس ظاهر از قبیل : قیام، قعود، کتابت، قرائت، خواب، بیداری. پس جایز نیست گفته شود:« جِئتَُک قراءَةَ للعلم » و « قَتلاً للکافِر » ابن جَتّی و دیگران آنرا گفته اند و الفارسی آنرا جایزدانسته « جئتک ضربَ زیده أی « با عاملش در وقت و فاعل متحدباشد جایز نیست گفته شود « جئتک مجَّتک ایّای » ابن خروف با این عقیده مخالف است. ( ابن هشام 1980 : ص 44) ( محمد بن علی الصبان 1363 ه.ش. ص 123 ) اگر یکی از شروط مذکور در مفولٌ له موجود نباشد، به وسیله حروف تقلیل « لام » یا « مِن » یا « فی » یا « باء » مجرور می شود. نمونه مفعول له که مصدر نباشد « جئتُکَ لِلسَّمنِ »: برای گرفتن روغن نزد تو آمدم نمونه مفعول له که با عامل عود در زمان متحد نباشد « جِئتُک الیومَ للاکرام غداً » « امروز نزد تو آمدم برای گرامی داشت در فردا» نمونه مفعول له که با عامل خود در فاعل متحد نباشد « جاءَ زَیدٌ لِإکرام عَمروٍ لَهُ »: زید آمد برای گرامی داشت عمر او را مجرور شدن مفعولٌ له بوسیله حرف جر، حتی با وجود شرائط بالا ناممکن نیست. مانند : « هذا قَنِعَ لِزُهدٍ »
به گمان برخی از نحویان برای نصب مفعولٌ له شرط مصدر بودن کافی است و به شرط متحد بودن مفعولٌ له با عامل خود در زمان و فاعل نیازی نیست. در نتیجه این نحویان نصب « اِکرام » را در نمونه های مذکور جائز می دانند.
مفعول له به مفعول مطلق نزدیکتر است بخاطر مصدر بودن ال در المفعول له موصوله است بدلیل بازگشت ضمیر به آن، المرادی در شرح « التسهیل » گفته که تعدد مفعول له منصوب یا مجرور جایز نیست مگر اینکه بدل یا عطف باشد. الرّجاج گفته: ناصب مفعول مطلق فعل مقدری از لفظ خودش می باشد و تقدیر « جئتک اکرمک اکراماً علیه » مفعول مطلق است و کوخی ها ناصب آنرا فعل مقدم بر آن دانسته اند و الزجاج و کوفی ها بر این عقیده متفق اند که هر مفعول له مفعول مطلق هم هست. ( محمد بن علی الصبان 1363 : ص 122 )
حروف جر که اقاده تعلیل می کنند عبارتند از « باء، فی، مِن » و الشاطی « کاف » را هم به آنها افزوده است. « و اذکروه کما هداکم » در شرح اللمحه ابن هشام حروف سبب را 7 مورد ذکر نموده است مانند: حتی ( حتی تدخل الجنة ) و کی : « جئتک کی تکرمنی ». حتی و کی بر مفعول له داخل نمی شوند زیرا برای تعلیل نمی باشند مگر همراه با فعلی باشند که مقرون به حرف مصدری باشند.( محمد بن علی الصبان 1363: ص 124 )
در شرح کافیه گفته شده : اگر آنچه قصد تعلیل شده مصدر نباشد شایسته است بوسیله « لام » یا مانند آن مجرور شود مانند « سَری زیدٌ لِلِماء أو العُشب » « کُلّما اراد و أن یخرجوا منها من غَمٍّ » و « أنَّ امرأةً دَخَلتِ النارَ فی هِرّة حَبَستَها» ممنوع نیست جر با وجود شرایط مذکور، بلکه جایز می باشد مانند: « لِزُهدٍ دَاقَنِعَ » ( السیوطی 1480 : ص 204 )
و قًلَّ أَن یَصحَبَها المُجَرَّدُ و العَکسُ فِی مَصحُوبِ « أَََل » وَ أَنشَدوا
لَا أَقعُدُ الجُبنَ عَنِ المُجَرَّدُ وَ لَو تَوالَت زُهَرُ الاَعدَاءِ مفعولٌ له که مجرد ] از أل و اضافه [ باشد کمتر با « لام » جرّ همراه است و برعکس آن است اگر با « أل » همراه باشد. چنانکه سروده اند :
« از جنگ به جهت ترس وانمی مانم، اگر چه گروههای دشمنان پیاپی فرارسند »
مفعول له آنگاه که شروط کامل را داشته باشد سه حالت دارد :
1- از « أل » و اضافه خالی باشد. 2- دارای « أل » باشد. 3- مضاف باشد . در هرسه حالت بالا مجرور شدن مفعولٌ له با حرف جرّ تعلیل جائز است.
ولیکن هر گاه خالی از « أل » و اضافه باشد بیشتر منصوب می گردد.

  • مجری کارهای پژوهشی عمومی، علمی پژوهشی و مروری
  • کارهای آماری و تجزیه و تحلیل داده
  • تحلیل کمی و کیفی
  • انجام کلیه خدمات نگارش، ترجمه تخصصی ، ویرایش مقاله ها و پایان نامه ها
  • انجام رفرنس نویسی استاندارد با نرم افزار EndNote
  • آماده سازی پاورپوینت مربوط به ارائه در جلسات و همایشها
  • Tel : 09385735506 - 09118370377
    Email : tahghighnet@yahoo.com
    Telegram : @tahghighnet
    Instagram : tahghighnetinsta
    www.tahghigh.net
    2024 - 2007