موتور جستجوی پیشرفته مقالات و تحقیقات و ...

موضوع : بیماری ms
تحویل در محیط : word

عنوان سفارش :
???R? &?????Rms
تعداد صفحه :
74
قیمت :
21000 تومان

مقدمه :
بیماری های که میلین CNS را درگیر می کنند را می توان بر حسب اینکه آیا یک نقص اولیه بیو شیمیایی وجود دارد(dysmyelinetion) یا سایر فرآیندها به میلین یا سلولهای الیگودندردروسیتها آسیب می زنند (dysmyelinetion) تقسیم کرد. بیماری اخیر که طی آن میلین نرمال آسیب می بیند شامل بیماریهای خود ایمنی ، توکسیک و متابولیک یا عروقی است .
بیماری dysmyelinetion که طی آنها ابنرمالیته در تشکیل میلین وجود دارد عبارتند از چندین بیماری وراثتی. بیماریهای دمیلیناتیگ اکتسابی شامل ، عفونتها مثل PML(Progressive Multifocal Leuko encephalopathy) ، توکسیک و متابولیک ، عروقی مثل Binswanger's است.
مولتیپل اسکلروزیس(MS) شایعترین بیماری است که به دنبال فرآیند های دمیلیناتینگ التهابی در CNS روی می دهد و سر دسته عامل ناتوانی در بالغین جوان است. این بیماری بر روی طول عمر تاثیر کمی دارد ولی سبب ناتوانی های قابل توجهی می شود که از نظر اجتماعی و اقتصادی حائز اهمیت می باشد.
از نظر پاتولوژی MS با نواحی مولتی فوکال دمیلیناسیون با حفظ نسبی آکسونها ، از دست رفتن لیگودندردروسیتها و astroglial Scaring مشخص می شود.
چندین نمای بالینی شاخص برای MS وجود دارد ولی بیماری می تواند تابلوی بالینی مختلفی داشته باشد و همچنین علائم غیر شاخص هم ممکن است وجود داشته باشد. بررسی بیشتر برای تایید تشخیص و رد سایر علل لازم است پیشرفتهایی که در زمینه کنترل و درمان آن حاصل شده نوید بخش آهسته کردن سیر پیشرفت بیماری و ناتوانی بیماران بوده است. هنوز درک ما از اهمیت اصلی بیماری محدود است و کنترل درست بیماری و ترمیم میلین آسیب دیده هدفی است که باید در آینده محقق شود.
پاتوفیزیولوژی :
علایم و نشانه های MS باید همان تظاهرات ضایعه پاتولوژیک که در CNS دیده می شود باشد یعنی دمیلیناسیون بهمراه بطورکلی حفظ آکسونها. با این وجود مطالعات دقیق پاتولوژیک MR Spectroscopy حاکی از آن است که درجات متوسطی از دست رفتن آکسونها نیز می تواند در پلاکهای MS روی دهد. مقایسه فیزیولوژیک خصوصات یک آکسون دارای میلین نرمال با یک آکسون دمیلینه می تواند شناخت ما را نسبت به اساس مشخصات و علایم و نشانه های MS بیشتر کند.
میلین فشرده که در غشای پلاسمایی غنی از لیپید الیگو دندروسیتها وجود دارد یک عایق الکتریکی برای ایمپلاسهای الکتریکی عبور کننده از طول آکسون ایجاد می کند. آکسون های میلین دار ایمپالسهای عصبی را سریع و با یک مدل پرش انتقال می دهند که با درجه اطمینان بالاتری از انتقال همراه است (7 – 5 برابر).
جریان بوسیله باز شدن کانال سدیمی وابسته به ولتاژ که در گره های رانویه یافت می شود القا می گردد. ورود سدیم ایجاد جریانی می کند که بسمت گره رانویه بعدی حرکت می کند چون جریان نمی تواند بسمت خارج (در سگمان اینتر نودال میلین) بر قرار شود باز شدن کانال پتاسیمی سبب خاتمه جریان و منجر به رپلاریزاسیون می شود. چندین نوع کانال پتاسیمی در آکسون وجود دارد. انواع کانالهای پتاسیمی سریع در غشای اکسونی اینترنودال قرار دارند و به 4- آمینوپیریدین حساسند و در رپلاریزاسیون آکسونهای دمیلینه نقش دارند.
کانالهای آهسته در گره رانویه هستند و در تنظیم تحریک مکرر نقش دارند پمپ سدیم پتاسیمی در غشای آکسونی باعث تجدید توازن غشا بدنبال تحریک با فرکانس بالا می شود. دمیلنیاسیون باعث قطع جریان بوسیله حذف عایق در جریان آکسونهای اینترنودال می شود. در سگمانهای کوتاه (2 – 1 اینترنود) دمیلنیاسیون مساله حیاتی نیست که بخاطر درجه اطمینان بالا برای انتقال است. با اینحال سگمانهای طولانی از دمیلنیاسیون می تواند منجر به قطع جریان شود چرا که باید بصورت مداوم عبور داده شوند. مقدار کم کانالهای سدیمی اینترنودال در مراحل اولیه دمیلنیاسیون باعث مهار عبور جریان می شود و اگر هدایتی رخ دهد با سرعت پایین است (10 – 5 درصد نرمال) .
زمان غیر قابل تحریک آکسون دمیلینه طولانی می شود و شلیک های پیاپی وقتی با زمان غیر قابل تحریک یک سگمان آکسونی روبرو شود ، مسدود می گردد. نقص عصبی دائمی و یا منفی MS بعلت مناطقی است که در آنها مسدود شدن هدایتی دائمی باشد ، مثل یک منطقه یا پلاک های بزرگ.
ولی نقص گذرای عملکردی نشانگر این است که هدایت به زیر درجه اطمینان تحریک رسیده است و تغییرات فیزیولوژیکال براحتی روی آکسونهای دمیلینه نسبی اثر می گذارد که به این نوع موضوع Uhthoff's phenomenon می گویند یعنی مثلاً افزایش دمای بدن باعث تشدید علایم می شود.
تحریک مکانیکی اکسونها دمیلینه می تواند باعث ایجاد یکسری پتانسیلهای برانگیخته می شود و به این طریق می توان علامت لرمیت (Lhermitt's phenomenon) را توجیه نمود (یک احساس شوک الکتریکال مانند که با خم گردن احساس می شودد). پتانسیلهای برانگیخته خود بخودی از آکسونهای دمیلینه ثبت می شود و اگر اینها در CNS رخ دهد می توان توجیه گر علائم مثبت حمله ای MS مثل نورالژی تری ژمینال یا میوکیمی و یا Visual phosphenes (درک نور بعلت محرکهایی بجز نور مثلاً مکانیکی) باشد.
علاوه بر تغییرات ساختاری باید نقص عملکردی انتقال عصبی را بعلت فاکتورهایی مثل آدم یا عوامل آزاد شده از سلولها مثل سیتوکینها ، مولکولهای چسبیده در ناحیه انسداد جریان در نواحی اطراف پلاک مد نظر داشت که می توانند برای سلولها یا آکسونها توکسیک باشد. بهبود سریع عملکرد می تواند بعلت از بین رفتن تورم تغییرات PH و کاهش ارتشاح سلولی باشد در حالیکه بهبود تاخیری بعلت استفاده از مسیر آکسونی و یا افزایش کانالهای سدیمی اینترنودال است بهبود دیررس به علت رمیلنیاسیون است.
پاتولوژی :
مشخصه پاتولوژی MS پلاکهای مغزی یا نخاعی هستند که حاوی نواحی مجزا از دمیلنیاسیون بهمراه حفظ نسبی آکسونها است. اگر چه مطالعات پاتولوژیک و Spectroscopic نشان داده که درجاتی از دست رفتن آکسونی ممکنه جز مکمل پروسه دمیلنیاسیون باشد.
بررسی کاکروسکوپی درجات متغیری ازآتروفی و گشاد شدن بطنها را نشان می دهد. گاه پلاک در سطح طناب نخاعی قابل مشاهده است سطح برش از مغز پلاک را نشان می دهد که اگر فعال باشد رنگ زرد مایل به سفید یا صورتی است و لبه ها و مرز آن تا حدی نا مشخص است. این پلاکها اغلب قوام سخت دارند. هز ضایعه کوچک (2- 1 سانتی متر) است ولی ممکن است بزرگ شود و ایجاد پلاک بزرگ نماید. پلامها عمدتاً اطراف و نودل ها قرار دارند . و اغلب در نواحی اطراف بطن ، ساقه و طناب نخاعی قرار دارند که با MRI نیز تاییدی می شود. با اینحال تعداد زیادی پلاک های کوچک وجود دارد که تنها بصورت میکروسکوپی دیده می شوند و در نواحی قشری مغز قرار دارند که فیبرهای داخل قشری میلینه را درگیر می کنند.
یکی از اولین نماهای ضایعه MS حاد که با مطالعه MRI قابل کشف است اختلال درصد خونی مغزی است و نقطه عطف در آتوژنز ضایعه است.
بررسی هیستولوژیک پلاک فعال ارتشاح اطراف عروقی لنفوسیت ماکروفاژ تا حدی پلاسما سل در پلاکی که میلین آن کنده شده است می باشد و لذا باقیمانده های میلین بصورت دانه دانه در ماکروفاژهای حاوی چربی دیده می شود. ماکروفاژ ها بیشتر در مرکز پلاک برجسته هستند بنظر می رسد نقش اصلی در برهنه کردن میلین ازآرکسون داشته باشد. استروسیتهای فعال در پلاک برجسته هستند. مطالعه ایمونوهیستوشیمی افزایش سیتوکین در پلاکهای فعال را نشان می دهد که معادل فعالیت ایمنی در جریان است.
نقش الیگودندروگلیاها مورد بحث است توافق عمومی این است که در مرکز پلاک تعداد ایگودندروسیت ها کاهش می یابد که متناسب با از دست رفتن میلین است در حالیکه در حاشیه پلاک تعداد آنها دست نخورده و یا حتی افزایش یافته است که نشانگر تلاش برای رمیلیناسیون است. قبلاً تصور می شد که رمیلیناسیون در CNS نامحتمل است (بر خلافPNS) اما یافته د رنواحی با میلین نازک از مفهوم رمیلیناسیون CNS حمایت می کند. رمیلیناسیون ممکنه هن توسط الیگودندروسیتهایی باشد که قبلاً تولید نموده اند و یا حاصل بلوغ سلولهای ابتدایی تر باشد. این رمیلیناسیون می تواند یافته بالینی بهبود و تاخیری و آهسته حمله حاد باشد در حالیکه بهبود سریع به علت از بین رفتن تورم، التهاب و از بین رفتن فاکتورهای توکسیک مرتبط با پلاک های حاد باشد.
مطالعات پاتولوژیک در مورد وسعت دمیلیناسیون وسیع است. مطالعه روی پلاک های دمیلیناسیون برگشت پذیر این احتمال را بعنوان مکانیسم احتمالی دمیلیناسیون دائمی مطرح نموده است. شواهد برگشت فعالیت در پلاک های قدیمی را می توان به کمک MRI با گادولینیم بدست آورد، لذا پلاکهای دمیلینه قدیمی ممکنه حاصل یک دوره منفرد دمیلیناسیون نباشد بلکه حاصل دوره های مکرر دمیلیناسیون باشد که درمان محل روی داده اند. این در نهایت از توانایی الیگودندروگلیاها برای دمیلیناسیون فراتر می رود یا منجر به تغییرات بافتی می شد که سرانجام از دمیلیناسیون جلوگیری می کنند.
........

تحقیقهای مشابه
  • مجری کارهای پژوهشی عمومی، علمی پژوهشی و مروری
  • کارهای آماری و تجزیه و تحلیل داده
  • تحلیل کمی و کیفی
  • انجام کلیه خدمات نگارش، ترجمه تخصصی ، ویرایش مقاله ها و پایان نامه ها
  • انجام رفرنس نویسی استاندارد با نرم افزار EndNote
  • آماده سازی پاورپوینت مربوط به ارائه در جلسات و همایشها
  • Tel : 09385735506 - 09118370377
    Email : tahghighnet@yahoo.com
    Telegram : @tahghighnet
    Instagram : tahghighnetinsta
    www.tahghigh.net
    2024 - 2007