موضوع :
مقا یسه انسان در اسلام و سایر مکاتب
تحویل در محیط : word
|
عنوان سفارش :
مقایسه انسان در اسلام و سایر مکاتب
تعداد صفحه :
19
قیمت :
7500 تومان
|
ماهیت انسان از دیدگاه اسلام
بر اساس دیدگاه اسلام انسان بر اساس فطرت الهی خلق شده است. قرآن کریم در این باره میفرماید: حقگرایانه روی به این آور ، ملازم سرشت و فطرتی باشید که خداوند مردم را بر آن سرشته است (آری این آفرینش خداوند است) و آفرینش خدای را دگرگونی نیست. (روم،30). از دیدگاه اسلام ، انسان در جنبههای شناختی و قلبی (عاطفی) خصوصیات فطری دارد. انسان در بعد شناختی برخی چیزها را که البته زیاد نیست بوسیله فطرت خود دریافته است. اصول تفکر انسان که در همه مشترک است فطری است و فروع و شاخههای آن اکتسابی. زیرا انسان در دانستن اصول تفکر نیازمند به مقدمات و قیاس کردن یا نتیجه گرفتن نیست. یعنی ساختمان فکری او به گونهای است که آن مسائل وقتی عرضه میشود نیاز به استدلال و برهان ندارد و قابل فهم است. بر اساس فطرت خویش انسان حقیقت جو است. نیاز دارد به اینکه حقیقت چیزها ، امور و جهان را آنچنان که هست دریابد. همان چیزی که حس کنجکاوی یا انگیزه اکتشاف در روانشناسی نامیده میشود. انسان به فضائل اخلاقی و نیکیها گرایش دارد.
این قبیل مسائل برای او منفعت مادی ندارند بلکه تنها به دلیل فضیلتی که دارند برای او ارزشمندند مثل گرایش به پاکی ، صداقت و غیره. بر این اساس انسان موجودی خیرجو است. علاوه بر این انسان موجودی زیبا پسند است. گرایش به زیباییها دارد و زیبایی و جمال برای او یک موضوع اصلی و مستقل از سایر امور است. گرایش به خلاقیت و ابتکار بطور فطری در ذات او وجود دارد. علاوه بر اینکه مقداری از نیازهای زندگی مادی او را تامین میکند. از سوی دیگر عشق و پرستش گرایش مخصوص انسان است که با انسانیت او پیوند قطع ناپذیر دارد. فطرت انسان فنای عاشق را در راه معشوق یک افتخار میداند.
انسان سالم در قرآن
اسلام با اين كه بر محبت تكيه دارد, اما با ستم پذيري نيز سازش ندارد, و انسان از نظر اسلام آن وقت قوي است كه علاوه بر صلابت در برابر جبهه بيروني ناحق, برخود نيز مسلط باشد, و از سويي به نظر اسلام اين مالكيت نيست كه جامعه انساني را از هم مي برد و چند پارچه مي كند, بلكه مملوكيت انسان در برابر اشياء است كه انسان ها را از هم جدا مي كند, و براي يكپارچگي بايد هم با ستم ها و نابرابري هاي اجتماعي مبارزه كرد وهم با مملوك اشياء شدن. آزادي نيز در اسلام, ارزشي والاست, اما اين ارزش, ارزشي مقدمه اي است, يعني آزادي (وسيله) است, نه (هدف).
نظر اسلام درباره سلامت وكمال انسان
(معلوم شد كه اسلام اولاً تك ارزشي نيست, چشمي دارد كه همه جا را مي بيند, آنچه را كه فلاسفه گفته اند, اسلام پيش از فلاسفه گفته است. آنچه را كه عرفا ديده اند اسلام بهتر ديده است. آنچه را كه مكتب محبت گفته است, اسلام بيشتر گفته. آنچه را كه مكتب قدرت ديده, اسلام بهتر ديده است, و در عين حال نقاط ضعف هيچ يك را ندارد.)[1]
اين نظريه, كه انسان را در گستره بيشتر و افق والاتري قرار مي دهد و در يكي از ابعاد وجودي خلاصه اش نمي كند, برگرفته شده از متن قرآن كريم است. استاد در هنگام سخن از كمال انسان مي گويد, كمال هر موجودي متناسب با وجود خود اوست, كمال فرشته غير از كمال انسان است, سپس آيه اي از قرآن را كه اين نظريه ازآن برداشت شده است بيان مي كند:
(تفاوت انسان (با فرشته و حيوان) به دليل همان تركيب ذاتش است, كه در قرآن آمده است: (انا خلقنا الانسان من نطفة امشاج نبتليه) انسان/2
ما انسان را از نطفه اي آفريديم كه درآن مخلوط هاي زيادي وجود دارد.
مقصود اين است كه استعدادهاي زيادي به تعبير امروز در ژن هاي او هست... (انسان را از) نطفه اي كه مجموعي از مشج ها يعني استعدادهاي گوناگون و تركيبات گوناگون است خلق كرديم... .
بنابراين, از اين بيان قرآن معلوم مي شود كه كمال انسان به دليل همين (امشاج بودن), با كمال فرشته فرق مي كند.)[2]
شهيد با چنين دركي روشن از قرآن كريم درباره انسان, ديدگاه هاي افراطي و تفريطي درباره انسان را نقل مي كند و آنها را بيشتر مانند كاريكاتور مي داند تا تصويري كامل از انسان, به همين دليل به بعد رواني و اجتماعي, دنيايي و آخرتي زندگي انسان تكيه مي كند و كمال و سلامت انسان را در گرو (تعادل) و (توازن) رشد هر دو بعد مي داند:
(كمال انسان در تعادل و توازن اوست, يعني انسان با داشتن اين همه استعدادهاي گوناگون ـ هر استعدادي كه مي خواهد باشد ـ آن وقت انسان كامل است كه فقط به سوي يك استعداد گرايش پيدا نكند و استعدادهاي ديگرش را مهمل و معطل نگذارد و همه را در يك وضع متعادل و متوازن, همراه هم رشد دهد كه علما مي گويند اساساً حقيقت عدل به (توازن) و (هماهنگي) بر مي گردد, مقصود از هماهنگي در اينجا اين است كه در عين اين كه همه استعدادهاي انسان رشد مي كند, رشد هماهنگ باشد.)
شهيد سپس نمونه هايي از افراط و تفريط در رشد يك ارزش خاص را در جامعه يا افراد به طور گسترده ذكر مي كند. از جمله گرايش افراطي به ارزش عبادت بدون در نظر داشتن ابعاد ديگر, يا (خدمت به خلق) يا (آزادي) و يا عشق به تعبير متصوفه را كه اگر چه هر كدام بي ترديد ارزش است, اما فراموش كردن ابعاد ديگر يعني رشد يك سويه.
استاد شهيد با نشان دادن منطق قرآن و نمونه اي مانند ابراهيم- عليه السلام - و منطق نهج البلاغه و همه بعدي بودن امام علي- عليه السلام -, انسان كامل و همه جانبه اسلام و قرآن را معرفي مي كند.
با توجه به آنچه گفته شد انسان كامل از ديدگاه ايشان, انسان سالم با ديدگاه روان شناختي نيز هست. يعني رستگاري, سلامت رواني وجامعه سالم را با هم در نظر دارد. و اينها همه در سايه بندگي و ايمان خالص, ستم ستيزي درجامعه وبهره گيري درست و هماهنگ از تمام نيروهاي خدادادي خود, و از راه تعالي و رشد روحي و رواني خود و خدمت به خلق خدا, و در پرتو ايمان و اخلاص ممكن است. با تفكر و تعقل, درك و عشق, محبت به انسان ها و توانايي رويارويي با ستم و فساد, و نيز نيروي كنترل غرائز خويش و راهنمايي آنها به سوي ارضاي صحيح و منطقي.
استاد شهيد آن گاه با سربلندي اين ديدگاه كامل را درباره انسان سالم و كامل, دليل حقانيت و الهي بودن اسلام مي شمارد:
(منطق بسيار مشخص و بسيار روشن به ما نشان مي دهد كه اسلام مكتب جامع و كامل است. اينهاست كه به ما ثابت مي كند اسلام از طرف خداست.)[3]
از سويي همين جامعيت و كمال ديدگاه اسلام درباره انسان و ارزش هاي انساني, دليل حقانيت نبوت حضرت محمد بن عبدالله- صلي الله عليه و آله - نيز هست:
(مگر نه اين است كه اين مكتب هايي را كه گفتيم, همه را نوابغ درجه اول دنيا گفته اند و ارائه داده اند, ولي مي بينيم همگي در مقابل مكتب اسلام رنگ مي بازند. پيغمبر هر چه نابغه بود ـ تازه نابغه اي كه به مكتب نرفت و خط ننوشت ـ محال و ممتنع بود كه يك مغز خودش بتواند اين گونه حرف بزند. معلوم است كه از ما فوق قدرت انسان ها الهام گرفته است و واقعاً از ناحيه خداست. اين مكتب بر تمام مكتب هاي ديگر مي چربد; با مقايسه اسلام با مكتب هاي ديگر است كه ارزش اين مكتب ـ آن چنان كه بايد و شايد روشن مي شود.)[4]
ماهیت انسان از دیدگاه روانکاوی
|