انسان ها چگونه اجتماعي مي شوند:
نوزاد انسان بدون هيچ فرهنگي متولد مي شود. او بايد به وسيله والدين، معلمان و افراد ديگر به موجودي با مهارت هاي فرهنگي و اجتماعي تبديل شود. فرآيند عمومي كسب فرهنگ (فرهنگ پذيري) به عنوان اجتماعي كردن نام گذاري شده است. ما در جريان اجتماعي شدن زبان فرهنگي را كه در آن متولد شده ايم، ياد مي گيريم همين طور نقش هايي را كه بايد در زندگي ايفا كنيم. مثلاً (در جريان اجتماعي شدن) دختران ياد مي گيرند چگونه فرزند، خواهر، دوست، همسر و مادر باشند. علاوه بر اين، آن ها با نقش هاي شغلي كه جامعه براي آن ها در نظر گرفته آشنا مي شوند.ما همچنين از طريق جريان اجتماعي شدن هنجارهاي فرهنگي مان را آموخته و مي پذيريم. هنجارها مفاهيم مناسب و رفتارهاي مورد انتظاري هستند كه بيش تر افراد اجتماع آن ها را پذيرفته اند.
هنگامي كه اجتماعي شدن به جريان عام فرهنگ پذيري نسبت داده مي شود، انسان شناس ها اصطلاح «فرهنگ آموزي» را براي جريان اجتماعي شدن در يك فرهنگ خاص به كار مي برند. شما به وسيله پدر و مادرتان و ديگر افرادي كه در تربيت شما مؤثر بوده اند با فرهنگ ويژه اي آموخته شده ايد.
اجتماعي كردن در جريان شكل گيري شخصيت (انسان) داراي نقش مهمي است. در حالي كه بخشي از ويژگي هاي شخصيت انسان نتيجه (عملكرد) ژن هاي ماست، فرآيند اجتماعي كردن مي تواند با تشويق نگرش ها و عقايد ويژه به علاوه فراهم ساختن شرايط براي انجام تجربياتي به طور انتخابي شخصيت فرد را به مسيرهاي خاصي هدايت كند.
اين (موضوع) چه بسا توضيحي است براي بسياري از تفاوت ها ميان انواع شخصيت هاي معمول يك جامعه در مقايسه با جوامع ديگر. به عنوان مثال مردان قبيله «سيمايي» در مركز شبه جزيره مالاياي مالزي مردمان ملايمي هستند كه افراد متجاوز و تندخو را دوست ندارند و در واقع تا حد امكان از اين گونه افراد دوري مي جويند. در مقابل، سرخپوستان «يانومامو» ساكن در منطقه مرزي ميان ونزوئلا و برزيل معمولاً پسرانشان را طوري تربيت مي كنند كه سرسخت و مهاجم باشند. مرد ايده آل «يانومامويي» هرگز از هيجانات شديد و خشونت خودداري نمي كند و در واقع به دنبال خشونت و سختي مي گردد.
اجتماعي كردن موفق مي تواند نتيجه يكنواختي موجود در يك جامعه باشد. چنانچه همه كودكان شيوه هاي اجتماعي سازي مشابهي را آموزش ببينند، اين احتمال وجود دارد كه آن ها عقايد و انتظارات مشتركي را در بين خود به وجود بياورند. اين واقعيت انگيزه قوي براي دولت هاي ملي در نقاط مختلف جهان به وجود آورده است تا آموزش و پرورش (همگاني) را متداول كرده و آن را براي همه كودكان اجباري كند. تصميم گيري براي اين كه چه چيزهايي بايد آموخته شود و چگونه، ابزار سياسي پرقدرتي براي زير فرمان گرفتن و تسلط داشتن بر مردم است.
..................
تحقیقهای مشابه
مجری کارهای پژوهشی عمومی، علمی پژوهشی و مروری
کارهای آماری و تجزیه و تحلیل داده
تحلیل کمی و کیفی
انجام کلیه خدمات نگارش، ترجمه تخصصی ، ویرایش مقاله ها و پایان نامه ها
انجام رفرنس نویسی استاندارد با نرم افزار EndNote
آماده سازی پاورپوینت مربوط به ارائه در جلسات و همایشها
جهت سفارش اینجا کلیک کنید