ادبیات فیزیولوژی ورزش بیانگر توجه کمتر به آمادگی بی هوازی است.چون، آمادگی بی هوازی سهم کمتری در آمادگی جسمانی مرتبط با سلامتی دارد. به همین علت در سال های گذشته پژوهشگران عتاقه کمتری به اجرای بی هوازی نشان داده اند. در سال های اخیر و با گسترش رقابت های ورزشی بین المللی آمادگی بی هوازی نیز در کانون توجه قرار گرفته است.گسترش مفهوم وام اکسیژن اولین تلاش برای اندازه گیری کار عضلانی بود (Hill 1921).
در شروع دهه 70 میلادی آزمون های اندکی برای ارزیابی توان عضلات، استقامت عضلانی و خستگی پذیری در دسترس بود. قدیمی ترین آزمون برای فعالیت عضلانی کوتاه مدت پرش عمودی است (Sargent 1921).این آزمون کار مکانیکی را اندازه گیری می کند، نه توان.
کل مقدار انرژی است که عضلات می توانند آن را بدون مصرف اکسیژن تامین کنند.
حداکثر مقدار انرژی است که بدن می تواندآن را در مدت زمان معین بدون مصرف اکسیژن تامین کند.
نقطه ای که در آن بر اثر افزایش شدت فعالیت، دستگاه های بی هوازی تولید انرژی جایگزین دستگاه هوازی می شود. آستانه بی هوازی در افراد غیر ورزشکار در 60-50 درصدی VO2max و در ورزشکاران در 85-70 درصدی VO2max قراردارد.
شدتی از فعالیت بدنی که در آن لاکتات شروع به تجمع فراتر از سطوح استراحتی می کند.
ورزشى بىهوازى است که براى ايجاد انرژى نيازمند سوزاندن اکسيژن نباشد. وقتى شدت فعاليت نسبتاً کم باشد (مثلاً زير ۵۰ درصد Vo2 حداکثر)، انرژى بهطور کامل از مسير بيوشيميائى هوازى تأمين مىشود. ولى وقتى افزايش شدت فعاليت به يک حد معين رسيد، مکانيسمهاى هوازى به تنهائى براى ايجاد کل انرژى مورد نياز کافى نبوده و مکانيسم بىهوازى فعال مىشود. بازده توليد انرژى هوازى ۱۸ بار بيشتر از بىهوازى است. انرژى مصرفى در طى ورزش بيشهوازى يا از انرژى ذخيره شده در عضله تأمين مىشود و يا از تبديل کربوهيدراتها و چربى به اسيد لاکتيک بهدست مىآيد. ميزان کار بىهوازى انجام شده متناسب با مقدار تجمع اسيد لاکتيک و ميزان وام اکسيژنى است.
درست مثل يک باتري، عضله داراى شارژ انرژى است. عضله اين شارژ انرژى را بهصورت شيميائى و در باندهاى فسفاتى مولکولهائى نظير ATP (آدنوزين ترى فسفات) در خود ذخيره مىکند. اگر لازم باشد که در طى زمان کوتاه، فعاليت سنگينى انجام پذيرد (مثلاً برداشتن يک وزنه سنگين، پرش يا دوى صد متر)، عضله براى انجام اين فعاليت از شارژ انرژى خود استفاده مىکند. سپس اين ذخيره انرژى با سوختن قند يا چربى در حضور اکسيژن جايگزين مىشود. به ميزان اکسيژنى که براى بازپرداخت کامل انرژى استفاده شده، مصرف مىگردد وام اکسيژنى مىگويند. ورزشهاى شديد بىهوازى که در طى زمان بسيار کوتاه انجام مىشوند، شارژ انرژى عضله را کاسته و ايجاد وام اکسيژنى مىکنند، اما باعث تجمع مقادير زياد اسيد لاکتيک نمىشوند. براى مثال، دوى سرعت ۱۵ ثانيهاى سبب توليد مقادير زيادى از اسيد لاکتيک نمىشود، اما انجام فعاليت سنگين و مداوم باعث توليد اسيد لاکتيک و نيز وام اکسيژنى زيادى خواهد شد.
باز بهعنوان مثال اگر شخصى تا سر حد توان و به مدت ۴ دقيقه بدود، به ترتيب ۶۵ و ۳۵ درصد انرژى مصرف شده از منابع بىهوازى و هوازى تأمين مىشود. ميزان کل فعاليت بىهوازى انجام شده در طى ۴ دقيقه، سبب تجمع مقادير زياد اسيد لاکتيک و وام بالاى اکسيژنى مىشود. دوندگان ماراتن سرعت قدمهاى خودر را در زير حد تجمع اسيد لاکتيک تنظيم مىکنند. تقريباً تمام انرژى مورد نياز در اين رشته از منابع هوازى تأمين مىشود، مگر اينکه دونده در انتهاى مسابقه گامهاى خود را تندتر کند (که اغلب هم بدين صورت است). در غير اينصورت، تجمع اسيد لاکتيک اندک بوده و ميزان وام اکسيژنى در حد صفر يا بسيار کم است.
با افزايش شدت ورزش به نقطهاى مىرسيم که غلظت لاکتات در سرم شروع به افزايش مىکند. اين مرحله ابتداى منطقه موسوم به آستانه بىهوازى يا اختصاراً (Anaerobic threshold - AT) است که بر مبناى مصرف اکسيژن به هنگام افزايش تجمع اسيد لاکتيک متناسب با شدت فعاليت و ايجاد شيب صعودى در منحنى تهويه مىباشد. شدت فعاليت در زير منطقه AT باعث توليد اسيد لاکتيک در حد ايجاد خستگى نمىشود، اما فعاليت با شدت بالاى AT، باعث تجمع پيشرونده اسيد لاکتيک، کاهش فزاينده بىکربنات سرم و افزايش ضربان قلب و تهويه دقيقهاى خواهد شد. فعاليت با شدت بيش از حداکثر AT را نمىتوان بدون ايجاد خستگى ادامه داد. منطقه پائين AT معمولاً بين ۸۵-۵۰ درصد Vo2 حداکثر قرار دارد. هرچه ناحيه AT به Vo2 نزديکتر باشد، سرعت انجام فعاليت بدون خستگى بيشتر خواهد شد. آستانه پائين نمايانگر اختلال در سيستم اکسيژنرسانى در پى عللى از قبيل کمخوني، بيمارى قلبى و يا اختلالات گردش خون سيستميک يا ريوى است. با شيوع کمتر، AT پائين در اثر بيمارى عضلانى ايجاد مىشود.