موتور جستجوی پیشرفته مقالات و تحقیقات و ...

تحویل در محیط ورد : word
عنوان :

عنوان سفارش :
تعداد صفحه :
قیمت :
تومان
  • مقدمه
  • بیش از 60 تعریف درباره ی خلاقیت را می توان در نوشته های مطالعاتی روانشناسی یافت (مرجع). هیچ تعریف واحد و تصدیق شده ای درباره ی خلاقیت، یا روش اندازه گیری استاندارد یا توافق شده ای روی اندازه گیری های معتبر، وجود ندارد. کوشش های بسیاری برای توسعه ی یک بهره ی خلاقیت (CQ) فرد، همانند بهره ی هوشی (IQ) صورت گرفت، هرچند معمولاً این کوشش ها ناموفق بوده اند (مرجع). بخشی از این مشکل به کمبود انصاف و بی طرفی در ارزیابی خلاقیت نسبت داده شده است، بنابراین توسعه ی یک روش اندازه گیری استاندارد که به طور وسیعی قابل قبول باشد را ملزم می کند.

    با این وجود، تولید یک ایده یا محصول که هم جدید و هم مفید باشد، معمولاً به عنوان ویژگی هسته ای خلاقیت پذیرفته شده است (مرجع). محققان مختلف بیان کرده اند که معمولاً چشم انداز نظری محقق خلاقیت مشخص می کند که آنها چگونه تلاش می کنند تا این ساختار را ارزیابی کنند (مرجع). آنهایی که روی جنبه ی فردمحور خلاقیت تاکید می کنند معمولاً، خلاقیت را با توجه به ویژگی های فردی ارزیابی می کنند، مانند هوش یا شخصیت (مرجع). کسانی هم وجود دارند که خلاقیت را از نقطه نظر آسیب شناسی می بینند، یعنی بعنوان نتیجه ی فرایندهای غیرعادی شخصیت (مرجع). آنها که بر نقطه نظر فرایندمحور تاکید می کنند اغلب خلاقیت را با توجه به فرایندهای فکری مانند حل مسئله می بینند (مرجع)، و آنهایی که روی نقش محیط پیرامون تاکید می کنند، روی شرایطی که در آن خلاقیت بوجود می آید تمرکز می کنند (مرجع).

    خلاقیت کاملاً چند وجهی است و توافق نظر همگانی ای در میان محققان در حال افزایش است که خلاقیت در فرد به چندین عامل مربوط است (مرجع). این مولفه ها شامل توانایی شناختی، عوامل شخصیتی، شیوه ی شناختی، انگیزش، دانش و محیط پیرامون، هر دو بعنوان یک منبع انگیزش(مرجع)، و ارزیابی (مرجع) می باشند. اثر متقابل بین مولفه ها و محیط لازم برای عملکرد خلاقیت در قلمروهای مختلف، ضرورتاً پیچیده است. در نتیجه، ممکن است بررسی همبستگی های ویژگی یا توانایی شناختی به طور جدگانه منحرف کننده باشد و منجر به نتایج غیرمنتظره ای شود (مرجع). بنابراین، کاربرد آزمایشات متعدد با معیارهای مختلف خلاقیت برای آزمایش و تسخیر بسیاری از ریزه کاری های آن لازم می باشد. بنابراین به نظر می رسد که برخلاف پیچیدگی و تعداد متغیرهای درگیر، به طور جالبی توافق زیادی روی همبستگی های تفاوت های فردی خلاقیت وجود دارد (مرجع).

    این کار مطالعاتی از آزمایشات تفکر واگرا بعنوان درجه های خلاقیت استفاده می کند. آنها نشان داده اند که می توان همواره پیش بینی نمود که چه کسی محصولات جدید و مفید تولید خواهد کرد (مرجع). تفکر واگرا که به صورت آزمایش توانایی تولید محدوده ی وسیعی از ایده ها تعریف می شود، یک تفکر ساختاری است که شامل مولفه هایی مانند روانی (راحتی)، انعطاف پذیری، اصالت و دقت می باشد (مرجع). آنها معمولاً به صورت کمی یا متناوب با استفاده از روش ارزیابی اجماعی (توافق عام) (CAT) ارزیابی می شوند که در این روش قضاوت ها به طور عینی محصولات را ارزیابی می کنند. مطالعات انجام شده در دهه 1980 نشان دادند که DT درجه ای از هوش خلاق است (مرجع) اگرچه برخی مستعد انحراف زبانشناسی هستند. خود تست ها “ نیازمند افرادی بودند که واکنش های مختلفی به یک محرک خاص نشان دهند، که در تعارض کامل با استانداردترین آزمایشات موفقیت با توانایی که نیازمند یک پاسخ درست است، بود” (مرجع).

    به عقیده ی Hargreaves (1927) و Thurstone (1938)، نقطه ی شروع تحقیقات مدرن درباره ی خلاقیت با تحقیقات درباره ی روانی بعنوان مولفه ای از توانایی عقلانی ، مربوط بود. Hargreaves (1927) یک سری آزمایشات روانی و راحتی را انجام داد و متوسط همبستگی هایی حول r=0.30 با IQ را یافت، که بیان می کند که روانی مرتبط است اما با هوش عمومی یکی نیست(g). Guilford (1981) خودش با خلاقیت بصورت زیرمجموعه ای از هوش کلی با DT یکی از عوامل فکری و عقلانی که ساختار عقل و هوش را تشکیل می دهد، رفتار می کند (مرجع). به نظر می رسد روانی و راحتی ویژگی لازم، اما ناکافی برای رسیدن به خلاقیت است. مطالعات مختلفی انجام شده اند که به نظر می رسد نتایج شان نشان می دهند که DT و خلاقیت در نمونه ی دانش آموزان واقعاً مرتبط هستند.

    ماهیت چند وجهی خلاقیت باعث می شود که استفاده از چندین معیار برای استخراج یک ارزیابی جامع و کامل تر ضروری باشد (مرجع). آزمایش دیگری که بکار گرفته شد خلاقیت خودارزیابی شده می باشد. از مطالعات مختلف مشهود است که افراد خلاق دارای بینش یا آگاهی نسبت به خلاقیت خودشان هستند (مرجع). Batey (2007) دریافت که خلاقیت خودارزیابی شده به طور قابل توجه و مثبتی با چند درجه از پتانسیل خلاقیت رابطه دارد. به طورکلی، نشان داده شد که خودارزیابی یک معیار اندازه گیری معتبر برای خلاقیت بود و رابطه ی خودارزیابی ها با تفاوت های فردی مشابه رابطه ی یافت شده با دیگر معیارهای شناخته شده تر از خلاقیت و پتانسیل خلاقیت می باشد. نمایان شد که خلاقیت خودارزیابی شده به طور قویتری با معیارهایی رابطه دارد که در زمره نگرش ها یا ایده های خلاق قرار می گیرد، نه توانایی خلاقیت واقعی (DT).

    اگرچه Runco (2004) بیان می کند که فرضیه ی خلاقیت و هوش مفاهیمی مستقل هستند، به نظر می رسد خیلی ها پذیرفته اند که هنوز مفهومی غالب وجود دارد که یک سطحی پایه از هوض لزوماً میازمند خلاقیت در تولید و انالیز ایده های جدید است (مرجع). هرچند، ماهیت دقیق این رابطه بین خلاقیت و هوش نامشخص باقی می ماند (مرجع). یک نتیجه گیری ای که می توان از تحیقق روی IQ و خلاقیت گرفت، که تنها مهارت های IQ و DT است، را نمی توان بخاطر واریانس زیاد در دستیابی به خلاقیت مد نظر قرار داد (مرجع).

  • مجری کارهای پژوهشی عمومی، علمی پژوهشی و مروری
  • کارهای آماری و تجزیه و تحلیل داده
  • تحلیل کمی و کیفی
  • انجام کلیه خدمات نگارش، ترجمه تخصصی ، ویرایش مقاله ها و پایان نامه ها
  • انجام رفرنس نویسی استاندارد با نرم افزار EndNote
  • آماده سازی پاورپوینت مربوط به ارائه در جلسات و همایشها
  • Tel : 09385735506 - 09118370377
    Email : tahghighnet@yahoo.com
    Telegram : @tahghighnet
    Instagram : tahghighnetinsta
    www.tahghigh.net
    2024 - 2007