در بازارهای امروزی، تکنولوژی ، دستیابی به مقادیر نامحدود اطلاعات و توانایی برای ارتباط با مصرف کنندگان و شرکت های دیگر در سراسر جهان را برای مشتریان فراهم نموده است. این امر ، مفهوم " توانمدسازی " را در اختیار آنان قرار داده است به نحوی که خواستار یک نقش بیشتر در مبادلات با شرکت ها هستند ( ارنست، هایر، کرافت و سال 2010). یک برآیند مهم از این افزایش توانمندی مصرف کننده آن است که اکنون مصرف کنندگان خواستار ایفای یک نقش بزرگتر در فرآیند خلق ارزش هستند. از این فرآیند به عنوان خلق مشترک یاد می شود و می تواند در محیط های متعددی اتفاق بیافتد ( بالتون و ساکسنا – ایر 2009). خلق مشترک ، را به عنوان یک ظهور و بروز مهم از رفتار مشارکتی مصرف کننده در نظر می گیرند( وان دورن و همکارانش، 2010).
متغیر بودن قوانین رقابتی در دنیای کسب و کار، فرایند ارائه محصول جدید به بازار را با اهمیت خاصی جلوه داده است. اکثر سازمانها امروزه بیش از هر زمان دیگری دریافته اند که صرفاً تکیه و اعتماد به اهرمهای رقابتی سنتی مثلِ افزایش کیفیت، کاهش هزینه و تمایز در ارائه محصولات و خدمات کافی نیست و درعوض مفاهیمی مثل سرعت و انعطاف پذیری در رقابت نمود قابل توجهی پیدا کرده اند و گرایش به سمت ارائه محصولات و خدمات جدید به بازار خود دلیل موجه این تغییر نگرش است. طی بررسی که در سال 1981 در مورد 700 شرکت امریکایی صورت پذیرفته است، نتایج حاکی از آن است که حدود یک سوم از سود این سازمانها به واسطه محصولات جدیدی بوده است که عرضه کرده اند و این آمار در حالی است که این بررسی در سال 1970، مقدار یک پنجم را نشان داده بود. با توجه به موارد فوق، مدیریت فرایند توسعه محصول جدید نیز نیازمند به کارگیری رویکردهای جدید مدیریتی است. رویکرد مسابقه راگبی که در آن سخت کوشی، جلو و عقب بردن مداوم توپ بازی همزمان با سرعت رمز پیروزی است، از جمله رویکردهایی است که نتایج بهتری را در پی خواهد داشت. هوندا و کنون، از جمله شرکتهایی هستند که چنین الگویی را به عنوان الگوی مرجع فرایندی توسعه محصولات جدید خود به کار گرفته اند.
به طور خاص محیطی که در آن خلق مشترک مصرف کننده به طور فزاینده ای حیاتی است حوزه ی فرآیند توسعه ی محصول جدید (NPD) می باشد. مصرف کنندگان این توانایی را دارند و مایل هستند تا ایده هایی را برای کالاها یا خدمات جدید به وجود آورند که ممکن است نیازهایی را که تا کنون توسط بازار برآورده نشده و امکان دارد با پیشنهاد موجود ارتقا یابند بر طرف سازند ( ارنست، هایر، کرافت و سال2010). به علاوه ، آنها اکنون به آسانی قادر هستند تا این ایده ها را از طریق وب سایتهای اینترنتی، ایمیل و شبکه های اجتماعی با شرکت ها در میان بگذارند. بنابراین خلق مجدد در این محیط به عنوان " یک فعالیت تعاونی برای توسعه ی محصول جدید (NPD) تعریف شده است که در آن مصرف کنندگان به طور فعالی عناصر مختلف پیشنهاد محصول جدید را انتخاب نموده و در آن شرکت می جویند" ( اوهرن و ریندفلیچ ،2009، صفحه ی 4). به عبارت دیگر، خلق مشترک در NPD شیوه ی توسعه ی محصول تعاونی به وسیله ی شرکت ها و مصرف کنندگان می باشد. بنابراین، خلق مشترک به مصرف کنندگان اجازه می دهد تا یک نقش فعال و اصلی را به عنوان شرکت کننده در فرآیند NPD ایفا نمایند. این جنبه ی NPD از خلق مشترک مصرف کننده می باشدکه مقاله ی پیش رو بر آن متمرکز است .خلق مشترک مصرف کننده، به دلایل بسیاری ،یک دیدگاه جذاب را برای شرکت ها ارائه می دهد . به طور خاص، ایده هایی که از طریق خلق مشترک ایجاد شده اند به طور مشخص تری نیاز های مصرف کننده را به معرض نمایش در می آورند. به طور واضحی تشخیص داده شده است که NPD موفقیت آمیز به یک درک عمیق از نیازهای مشتری و تلاش های توسعه ی محصول که آن نیازها را برآورده می سازد بستگی دارد ( هاسر، تلیس، و گریفین،2006). اما به هر حال این فرآیند اغلب پیچیده تر است زیرا این نیازها اغلب پیچیده اند و ممکن است همیشه از طریق روش های تحقیقی سنتی بازاریابی شناسایی نشوند ( اوهرن و ریندفلیچ2009؛ وان هیپل 2005). ناتوانی برای ارزیابی مناسب و برآورده سازی نیازهای مصرف کننده اغلب یک دلیل اصلی برای شکست محصول جدید می باشد ( اوگاوا و پیلر 2006). اما به هر حال، با درگیر کردن بیشتر مصرف کنندگان در فرآیند NPD، می توان ایده های محصول جدید را که احتمال دارد توسط مصرف کنندگان ارزش گذاری شوند ایجاد کرد ، در نتیجه احتمال موفقیت محصول جدید بالا می رود. بنابراین، شرکت هایی که این فرآیند را به طور فعالی مدیریت می کنند در نهایت به یک مزیت رقابتی پایدار در رقابت دست خواهند یافت ( پراهالاد و راماس وامی،2004). به علاوه دخالت دادن مصرف کنندگان در فرآیند NPD می تواند کیفیت محصول را ارتقا دهد، ریسک را کاهش دهد و مقبولیت بازار را بالا ببرد( بیزینس وایر ،2001). بنابراین تعجب آور نیست که موسسه علوم بازاریابی، ادغام مصرف کنندگان با فرآیند نوآوری یا خلق مشترک را به عنوان یکی از اولویت های ارشد تحقیقی خود در سال های 2010-2008 قرار داده است.
عوامل کلیدی موفقیت زیر مجموعه عواملی هستند که (1999،Cooper ،) آنها را به عنوان عوامل کلیدی موفقیت در فرایند توسعه محصول جدید ارائه کرده است: