

اقتصاد اسلامی با اقتصاد غرب (سرمایه داری) دو نظام کاملا مختلفی هستند. تفاوت اقتصاد اسلام و نظام غرب با انسانشناسی رابطه مستقیمی دارد. اسلام انسان را داراي دو بعد روحانی و جسمانی دانسته به تبع آن نگاه اقتصادی آن برای تنظیم روابط انسان شکل می یابد. كسانيكه به انسان نگاه مادي دارند اقتصاد مبتنی بر سود را رواج میدهند.انسانشناسی در فرهنگ غرب دورانهای گوناگونی را سپری کرده و نظراتی گاه متضاد و متناقضی مطرح شد. این مسئله در جهان اسلام روند تقریبا متعادلی داشته.
در اهميت اقتصاد به همين مطلب اكتفا ميكنيم كه مسئله معيشت، فقر، اقتصاد و ساير موضوعات مرتبط در كلام معصومين بصورت فراواني مورد توجه بوده است كه رابطه مستقيمي با سرنوشت انسان دارد و انسان را در زمره با ايماندران و یا در گروه كافران قرار می دهد، و انسان با ایمان یعنی انسان نجات یافته و رستگار و انسان کافر انسانی که آینده اش را از دست داده و باید منتظر مجازات و عقوبت باشد. به همین سبب مسئله انسانشناسی در اقتصاد و سرنوشت انسان نقش چشم گیری دارد. لذا اهمیت این موضوعات در سخنان معصومین و سایر علماء تجلی پیدا نموده است. در این میان به سخنان برخی بزرگان اشاره می گردد.
امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: با تدبير زندگى كردن نصف زندگى تامين مىگردد، و فرمودند كسى كه اقتصاد داشته باشد فقير نخواهد شد.
بحث اقتصاد سابقه و قدمتی به دوران زندگی بشر دارد، زيرا اساس موضوعات اقتصادی مباحثی چون توليد، توزيع و مصرف را در بر می گيرد. و بشر از ابتدای زندگی با این نیازمندیهای فطری و طبیعی مواجه بوده است و نیازی است که از نهاد انسان بر می خیزد و جزء لاینفک زندگی در این کره خاکی بوده و هست. اما اگر منظور از اقتصاد يکسری اصول و مبانی منظم و سازمان يافته باشد، بايد آن را در سيستمهای مدیریتی و حکومتی جستجو کرد. لذا هرجا سخن از سیستمهای مدیریتی و حکومتی پیش می آید، نظام فکری، ایدئولوژیک و جهان بینی و نوع نگاه به انسان مطرح بوده و تبع آن نوع اقتصاد و نظام مالی شکل خواهد گرفت. اگر نظام اندیشه ای الهی باشد نظام مالی و اقتصادی الهی و در غیر این صورت سیستم مالی غیر الهی پایه ریزی می گردد.از جمله نظامهای اقتصادی الهی که قبل از اسلام وجود داشته، میتوان به امور اقتصادی در زمامداری حضرت يوسف اشاره نمود
در دوران حیات اسلام، نظام مالی و اقتصادی جریان داشته و انديشمندان ديني طرح مباحث اقتصادي را به روزهاي نخستين شكل گيري اسلام استناد ميدهند. پيامبر اسلام كه اولين پايهگذار حكومت بر اساس و مباني تفكرات اسلامي است. از طرفی موضوعات و مسائل اقتصادي، جزء ضروري و جدانشدني هر حكومتي تلقي ميگردد و پيامبراسلام كه خاتم انبياء و كاملترين و جامعترين دين الهي را به ارمغان آورده است، برهمین منوال به مسائل مهمي چون اقتصاد توجه داشته اند و بسیاری از موضوعات و مسائل اقتصادی مانند خمس، زکات، صدقه، جزیه، انفال و سایر مسائل اقتصادی در زمان پیامبر مطرح بوده است. پرداختن به موضوعات و مسائل اقتصادي منحصر به زمان پيامبر نبوده؛ ساير معصومين هركدام به مقتضاي شرايط به اين امور توجه وافي و كافي داشتهاند. از جمله ميتوان به توجه امام علي عليه السلام به موضوعات اقتصادي اشاره نمود:
«و از جمله علوم، علم معامله است بر روش بازار دارى و جريان معاملات و داد و ستدى كه در آنجا صورت مىگيرد. و تجّار و صاحبان بازار معترفند كه امير المؤمنين عليه السّلام اصل و شاخص در علوم آنهاست. و اين علم براى غير آنحضرت جز مقدار اندكى به دست نيامده است، تا به جائى كه مشايخ ايشان گفتهاند: اگر على عليه السّلام فرصت مىيافت تا آنچه را از علوم ما مىداند اظهار كند، همه ما را در اين باب بىنياز مىكرد» . تا به امروز اين روند وام گيري از اصول و مباني در موضوعات و مسائل اقتصادی و زندگي از روزهاي نخستين اسلام ادامه دارد، و اقتصاددانان مسلمان هم، اصول نظريات خود را از مراحل آغازين اسلام اخذ[و مستند) ميكنند.