ادله اثبات جرم در علم حقوق محدود است و شامل مواردی میشود که در قانون از آن نام برده شده است، اما در این زمینه برخی علوم به کمک حقوق آمدهاند تا در حوزه حقوق کیفری کشف جرم و تعقیب متهم را سادهتر کنند. این علوم بیشتر در مرحله تحقیقات مقدماتی و در دورهای از رسیدگی کیفری مورد استفاده قرار میگیرند که ضابطان قضایی با مراجع قضایی همکاری میکنند.
پلیس علمی یا آنگونه که کارشناسان از آن یاد میکنند «کشف علمی جرایم» یکی از علومی است که در همکاری تنگاتنگ، حل پروندههای کیفری را برای مقامات دادسرا و دادگاه آسانتر میکند. در ادامه در گفتوگو با تیمسار دکتر علی اصغر مهابادی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی به بررسی نقش و اهمیت این علوم مکمل دانش حقوق میپردازیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در انتقاد از ترکیب رایج پلیس علمی میگوید: اولا کلمه پلیس علمی، تعبیر درستی نیست. در واقع هر کاری بدون علم داری مبنای صحیحی نخواهد بود. منتها در برخی مسایل، ما علممان جزیی و در برخی موارد بسیار پیچیده و دارای نکات زیاد است. هر کاری که شما تصور کنید، نیازمند علم است و بهتر است این تعبیر را به کار نبریم و کشف علمی جرایم تعبیر بهتری خواهد بود.دکتر علی اصغر مهابادی در ادامه به بیان مفهوم کشف علمی جرایم میپردازد و خاطرنشان میکند: در گذشتههای دور، یعنی قرون اولیه، دلایل به اقرار شهادت محدود میشد و کمتر به کشف علمی جرایم توجه میشد.
در قرون اولیه به سبب اینکه روابط اجتماعی پیچیده نشده بود و زندگی ساده بود و زندگی در کشاورزی و کارگری تعریف میشد و تنوع مشاغل و روابط اجتماعی پیش نیامده بود، اشخاص در اقرار به آن عملی که کرده بودند خیلی ابا نداشتند و به راحتی اقرار میکردند. برای این که میخواستند اولا خودشان را از ندای وجدان راحت سازند و دیگر این که اعتقادات مذهبی داشتند و دروغ را دشمنی با خدا میپنداشتند و به هر صورت آن فضایل اخلاقی، مانع از دروغگویی میشده است و همچنین شهود نیز به سبب اعتقاداتی که داشتند و باز هم دروغگویی را مذموم میشمردند و حاضر نبودند برای رسیدن به منافعی، شهادت دروغ بدهند. بنابراین ارزش اقرار و شهادت خیلی بالا بود.
اما بر اثر گذشت زمان و کاهش اعتقادات به خصوص اعتقادات مذهبی و در معرض تطمیع یا تهدید قرار گرفتن شهود، شهادت نیز ارزش واقعی خودش را از دست داد و به سبب همین اوامر، در اغلب کشورهای دنیا مجبور شدهاند که شهادت را به قیودی متصل کنند. وی در خصوص جایگاه اقرار و شهادت در نظامهای کیفری میگوید تا آغاز رنسانس یعنی تجربه علمی ادبیات اروپا، اقرار و شهادت شاهدلیل محسوب میشدند. در رنسانس این موضوع تجدید حیات علمی کشف جرم را نیز تحت تاثیر قرار داد. آنها به این نتیجه رسیدند که اگر در جرمی شاهدی وجود نداشته باشد، یا اقرار صورت نگرفته باشد، به خصوص در جرایم که با سبق تصمیم و برنامه ریزی انجام میشود تکلیف دستگاه قضایی چیست؟ به ویژه این که ممکن است اقرار و شهادت ناشی از ندای درون یعنی فرمان وجدان نباشد. بنابراین از رنسانس به بعد، این وصف علمی وارد کشف جرایم شد و دانشمندان علوم جنایی گفتند اگر بتوانیم اتهام را از طریق آزمایشهای تجربی و علوم آزمایشگاهی به اثبات برسانیم، در صورتی که شهادت یا اقرار وجود نداشته باشد، میتوان متهم را مجازات کرد و این کشف جرم نیز از این علمی شدن دیگر مسایل، برکنار نماند.
این مدرس دانشگاه در خصوص اهمیت و ضرورت کشف علمی جرایم در رسیدگی به پروندههای کیفری میگوید: در قرون اخیر به ویژه از ابتدای قرن بیستم، توجه پلیس بیش از آنچه به دلایل سنتی باشد، به کشف علمی جرم معطوف شد و دستگاههای جدیدی برای کشف برخی از رموز سنجیده جرایم به ویژه قتل اختراع شد. این حقوقدان دستگاههایی نظیر میکروسکوژهای الکترونیکی نظام DNA، نقوش آثار انگشت، خون، پوست، مو و امثال آن را دستگاههای جدیدی معرفی میکند که در کشف علمی جرایم برای اثبات جرم به کار میرود. بنابراین جمعآوری چنین مدارکی باعث شد که متهمان از کتمان حقایق چشمپوشی کنند و وقتی با دلایل علمی مواجه شدند، از بیان حقایق طفره نروند.
در جرایم پیچیده و داری سبق تصمیم، معمولا مرتکبان جرم با برنامهریزی، مناسبترین زمان، مناسبترین مکان و مناسبترین سلاح را به کار میگیرند. بنابراین اتکا به اقرار و شهادت این جرایم، بسیار کم میشود.
در تحقیقات مقدماتی که قانونگذار نسبت به آن بسیار حساسیت به خرج داده است و سرعت و جمعآوری دلایل و مدارک را در ماده 70، 91، و 169 قانون آیین دادرسی کیفری به صراحت مورد تاکید قرار داده است، کشف علمی میتواند در اثبات جرم بسیار موثر باشد و هر چقدر در جمعآوری آثار جرم باقی مانده تعلل شود، به همان نسبت دستگیری متهم و اثبات جرم سخت خواهد بود.مثلا اگر قطره خونی در صحنه جرم قتل به سبب گذشتن زمان یا سهلانگاری محو شود، دلیل مهمی که دلالت بر حضور متهم در صحنه قتل بوده و در هنگام زد و خورد از بدن او بر روی زمین ریخته محو شود و دیگر نمیتوان به آن تمسک جست.