

میزان فرسایش خاک در ایران براساس برآورد سازمان خواروبار کشاورزی جهانی تا سال 1358 سالانه حدود 1 میلیارد تن بوده است. امروزه این مقدار از مرز 3 میلیارد تن در سال گذشته است. سالیانه در حدود 400000 هکتار زمین زراعی از دست ما خارج می شود این در حالی است که برای تشکیل خاک حداقل 800 سال وقت لازم است. رسوب گذاری پشت سدها سالانه به رقمی حدود 100 میلیون تن بالغ می گردد. اگر اینگونه پیش برویم سالیانه حدود 7/4 میلیارد تن خاک حاصلخیز را از دست خواهیم داد(جدول شماره 1).
به عنوان نمونه، سد سفیدرود که عمر مفید صد ساله برایش پیش بینی کردند تا 30 سال تقلیل پیدا کرده است. یعنی سالیانه سدی با گنجایش 100 میلیون مترمکعب را از دست می دهیم که خود این مقدار ذخیره آب تامین کننده 10 هزارهکتار زراعت آبی در سال است. آمار نشان می دهد (جدول شماره 1) که حجم ورودی رسوبات وارده به پشت سدهای مخزنی کشور در هر ثانیه 2/3 تن است که به دنبال آن از حجمی که باید 3 مترمکعب آب را ذخیره کند، کاسته خواهد شد. در اینجا لازم است ابتدا نظری به خصوصیات سد سفیدرود داشته باشیم.
با توجه به یکصد سال عمر مفید پیش بینی شده لازم است این سد تا سال 1440 قابل استفاده بوده، هم از 420 میلیون کیلووات برق تولیدی سالیانه آن و هم از ذخیره آبی آن برای توسعه و بهبود 240000 هکتار سطح زیرکشت در هر سال استفاده گردد.
حال به سرآمدن عمر مفید این سد و مرگ زودرس آن در سن 30 سالگی، یعنی 70 سال محروم شدن از مزایای پیش بینی شده فوق الذکر و همچنین چشم پوشی از چنین سرمایه عظیم ملی، باید توجه داشته باشیم که در سال 1340 که مبلغ 8100 میلیون ریال برای احداث این سد و شبکه های آبیاری زیر آن هزینه شده است، در آن زمان هر سکه طلا تنها 600 ریال قیمت داشته است. بنابراین، هزینه احداث این سد معادل سیزده میلیون و پانصد هزار عدد سکه طلا بوده است. حال شما خود بگوئید که امروزه هر یک سکه طلا در بازار چه قیمتی دارد و قیمت کل این تعداد سکه چقدر است؟ اگر برای سادگی عملیات، قیمت هر سکه را حداقل 400هزارتومان در نظر بگیریم، آنگاه متوجه خواهیم شد که این سرمایه ملی بلا استفاده مانده به ارزش تقریبی 5400 میلیارد تومان میباشد.
(چرا سحر شده ایم و چرا این ارقام نجومی ما را تکان نمی دهد، علت را نمی دانم و این خود فاجعه است!)
بررسیهای به عمل آمده حاکی از آن است که ایران از نظر فرسایش خاکی بالاترین مقدار فرسایش در هکتار را در جهان دارا میباشد. برآورد فرسایش خاک در سال 1370، 6/1 میلیارد تن بوده، حال با توجه به اینکه خاکهای تلف شده از مزارع حاصلخیز از مراتع و جنگلهای دایر بوده و از خاکهای زرخیز میباشد و اگر خاکهای تلف شده مرغوب تر از کودهای حیوانی هم نباشد حداقل هم ارزش و هم قیمت آنان است. به فرض اینکه قیمت هر تن از خاکهای تلف شده فقط مبلغ 150 هزارتومان باشد، قیمت خاک تلف شده سالیانه رقمی در حدود 375000 میلیارد تومان خواهد شد. همچنین بر اساس آمارهای ارائه شده ارتباط خطی بین تعداد سیلهای مهم، فرسایش خاک و از بین رفتن پوشش گیاهی وجود دارد. به طوریکه در جدول شماره (2) میزان فرسایش خاک و تعداد سیلابهای مهم اتفاق افتاده در دهه های مختلف کشور نشان داده شده است. حال آن که میزان بارندگی در این دو دهه تفاوت معنی داری با هم نداشته است، به طوری که خسارت وارده توسط سیل فقط در سال 1365 در 6 استان کشور 102495 میلیون ریال بوده است. به طورکلی می توان گفت که هر چه پوشش گیاهی خاک افزایش یابد میزان رسوب تولیدی و خسارت ناشی از سیل نیز کم خواهد شد، به نحوی که میزان رسوب با میزان پوشش گیاهی نسبت عکس دارد. با توجه به مطالب فوق اگر پوشش گیاهی مراتع کشور وضعیت مناسبی پیدا نماید قادر خواهد بود این خسارتها را به حداقل تقلیل دهد و قابل توجه است که سرمایه گذاری در احیاء و اصلاح مراتع تا چه حدی می تواند بازدارنده خسارت وارده گردد و بازده سرمایه گذاری های انجام شده در این راستا را مطمئن نماید. به نحوی که در جدول شماره 3) رابطه پوشش گیاهی و فرسایش خاک را نشان می دهد.
علیرغم آنکه میانگین بارندگیهای کشور حدود یک سوم میانگین بارندگی جهان است اما از همین مقدار اندک نیز استفاده مطلوبی بعمل نمی آید که با توجه به آخرین آمار ارائه شده توسط وزارت نیرو بیلان آب کشور 400 میلیارد مترمکعب میباشد که فقط 140 میلیارد مترمکعب قابل استحصال است و در حال حاضر 95 میلیارد مترمکعب آن استحصال شده که 5/26 درصد آن یعنی 25 میلیارد مترمکعب در سدهای مخزنی ذخیره می شود و مابقی به صورت هرزآب و تبخیر از دسترس خارج می شود. مراتع بزرگ ترین بستر تولید آب در کشور را تشکیل می دهند، پوشش گیاهی مناسب قادر است هرزآب ها را کاهش داده و به جای به حرکت درآوردن سیل ضمن نفوذ آب در لایه های زمین آب زلال را به سدها هدایت نماید و منابع آب زیرزمینی را تقویت نماید. تنها راه ممکن برای استفاده بهینه از منابع آب، احیاء و توسعه پوشش گیاهی است. طبق برآوردهای انجام شده تنها جنگل های شمال سالیانه قادرند تا بیش از 3 میلیارد مترمکعب آب را ذخیره سازند که این حجم آب بیش از سه برابر ظرفیت فعلی سد سفیدرود است.
بنابراین هرگونه عملیات احیایی، وضعیت پوشش گیاهی متوسط تا فقیر به وضعیت متوسط تا خوب در مراتع می تواند از کل میزان بارندگی سالانه بر سطح مراتع و جنگلها حجمی معادل 50 میلیارد مترمکعب را ذخیره نماید. متوسط بارندگی 250 میلیمتر و سطح جنگلها و مراتع کشور حدود 100 میلیون هکتار و میزان نفوذپذیری 20 درصد بارندگی محاسبه شده است که اگر ارزش هر مترمکعب آب براساس محاسبات وزارت نیرو بر مبنای قیمت استحصال و فروش پای سدها حداقل 50 ریال منظور گردد. ارزش اقتصادی ذخیره سالانه آب توسط جنگل ها و مراتع حداقل 250 میلیارد تومان میباشد. علاوه بر ارزش مذکور انجام عملیات اصلاحی و احیائی این نفوذپذیری روان آب را از 73 درصد به 14 درصد کاهش می دهد که در حقیقت اثرات تخریبی سیل ها به 59 درصد کاهش و زمان تمرکز به 22 درصد افزایش می یابد.
تا چند دهه پیش از این ارزش منابع طبیعی تجدید شونده ( جنگل ها و مراتع با معیار منافع آنی و سهل الوصول آن سنجیده می شد، در صورتی که در دهه اخیر با بروز مشکلا ت و معضلاتی درباره وضعیت محیط زیست مانند: نازک شدن لایه اوزون یا از بین رفتی قسمتی از آن، گرم شدن کره زمین، نابودی تنوع زیستی و... و به طور اخص به مخاطره افتادن شرایط زیست محیطی و به هم خوردن تعادل اکولوژیک تغییراتی در معیار های ارزش گذاری منابع طبیعی تجدید شونده به وجود آمده است و به همین دلیل است که در سالیان اخیر توجه ویژه ای در سطح جهانی به مسأله حفاظت از منابع طبیعی به خصوص پوشش گیاهی معطوف گردیده است، که نمود بخشی از آن را در برگزاری کنفرانس سران کشورهای جهان در«ریو» به منظور بررسی مسائل محیط زیست جهان، تدوین کنوانسیون جهانی تنوع حیاتی، تدوین کنوانسیون جهانی بیابان زدایی، برنامه جهانی جنگل و ... را می توان نام برد.
به هر حال صرف نظر از ارزش متعالی منابع طبیعی و تأثیرات آن در اوضاع اکولوژیکی کشور، ارزش جنگل ها و مراتع و منافع حاصل از آنها را می توان فهرست وار به صورت زیر برشمرد:
1- کل تولید چوب به عنوان موجودی سر پا در جنگل های شمالی کشور بالغ بر 400 میلیون مکعب برآورد شده است که چنانچه در یک دوره صد ساله در قالب طرح های جنگلداری مورد بهره برداری اصولی قرار گیرند، سالانه و به طور مستمر 5-6 میلیون متر مکعب قابل برداشت خواهد داشت. ولی در شرایط فعلی میزان برداشت صنعتی سالیانه کمتر از 2میلیون متر مکعب است؛
2- چوب هیزمی و از نوع چوب سوخت قالب استحصال و بهره برداری از سطح یک میلیون هکتار در عرصه های بیابانی و شن های تثبیت شده؛
3- چوب هیزمی و چوب سوخت حاصل از بهره برداری های غیر مجاز از عرصه سایر مناطق جنگلی خارج از شمال( مناطق غربی و جنوبی کشور) با احتساب میانگین 500 کیلو گرم در هکتار در سطح متوسط 5 میلیون هکتار (خلدبرین، علی، 1380، 45).