

با توجه به کاربرد روش های تحلیلی در مطلوب کردن فعالیتهای آموزش کشور و با عنایت به اینکه نظام کنونی اموزشی ما به طور کلی جمعیتی در حدود 35 درصد از جمعیت کل کشور را زیر پوشش قرار داده است چه نظام اموزشی زسمی ایران که جمعیتی در حدود 14 میلیون دانش آ موز و کارکنانی در حدود هفتصد هزار نفر را در سال 1376 شمسی زیر پوشش قرار داده است هیچ یک از معلمین نمی توانند بدون طی دوران آموزش ضمن خدمت در راهی که در پیش دارند موفق بود و هماهنگی لازم را با هدفهای مورد نظر برنامه ریزان آموزشی داشته باشند .
از طرف دیگر وفتی یک نظام از کارایی درونی برخوردار می شود و می تواند در جهت مطلوب نمودن فعالینهایش گام بردارد که رو به بکارگیری شیوه ها ی جدید تعلیم و تربیت داشته و همواره خود را نو و کارآمد نگه دارد و از این جاست که ضرورت آموزشهای ضمن خدمت آشکار می شود . بطور کلی برنامه های آموزشی چه برای دانش آموزان و چه برای کارکنان تنها به مطلوبترین اقدامات جهت تربیت نیروی انسانی مورد نیاز بخشهای اقتصادی کشور محدود نمی شود بلکه از آنجا که در چارچوب ارزشهای متعالی جامعه اسلامی انسان از لحظه تولد تا دم مرگ در فرایند یادگیری قرار میگیرد (1) پس آموزش همواره باید به عنوان بخش جدایی ناپذیر از برنامه ریزی برای توسعه و تکامل جامعه انجام پذیرد.
علاوه بر آن برنامه آموزشی کشور باید بیان کننده مجموعه کاملی از سیاست ها و خط مشی دولت در مورد نیاز های یادگیری آحاد ملت در سنین و شرایط مختلف یادگیری خواه در نظام اموزشی رسمی و خواه در نظام آموزش غیر رسمی باشد. از این رو آموزش طیف بسیار گسترده ای را می پوشاند که شامل آموزش مستمر ضمنیو اموزش رسمی و آموزش غیر رسمی می گردد.برای روشن تر شدن موضوع در ذیل به اختصار هر یک از سه نوع آموزش یاد شده بیان می شود :
آموزش مستمر ضمنی : این نوع آموزش به هر انچه که انسان در طول عمر به گونه ای سازمان نیافته و نا منظم در زمینه های دانش , توانش و بینش فرا می گیرد اطلاق می گردد. آ موزش مستمر ضمنی از طریق تجربیات شخصی و روزمره با توجه به محیطی که فرد در آن رشد می یابد و کار و زندگی می کند به دست می آید . مانند محیط خانه و خانواده و محیط کار و یا محیطی که فرد در آن ساعات فراغت خود را می گذراند . زمین ورزش , وسایل حمل و نقل در حین مسافرت , و یا از طریق مطالعه و استفاده از وسایل ازتباط جمعی مانند رادیو ـ تلویزیون , فیلم .
آموزش رسمی : آموزش رسمی یا مدرسه ای شامل آن قسمت از نظام آموزشی است که از کودکستان آغاز شده و تا آموزش عالی ادامه می یابد , این نوع آموزش سازمان یافته است و دارای ساختاری مشخص می باشد و از سلسله مراتب منظمی پیروی می کند.
آموزش غیر رسمی : آموزش غیر رسمی به هر نوع فعالیت آموزشی و کارآموزی اتلاق می شود که سازمان یافته است ولی در خارج از نظام آموزشی رسمی تحقق می پذیرد مانند دوره های کارآموزی و آموزش کوتاه مدت درزمینه های گوناگون عقیدتی ـ سیاسی , سوادآموزی , بهداشتی , علمی , فنی و حرفه ای , صنعتی , کشاورزی و غیره ...
به این ترتیب مشاهده می شود که آنچه از واژه آموزش امروز استنباط می شود ابعاد بسیار وسیع تری را مطرح می کند و به محیط کلاس و مدرسه و معلم و کتاب اکتفا نمی شود و به خصوص به تعداد سالهایی که فرد به مدرسه می رود خاتمه نمی یابد بلکه مفهوم وسیع تر و غنی تر ( یادگیری ) بدون توجه به اینکه درسها , چگونه و در چه سنی یادگیری انجام پذیرفته است مورد نظر است . در این چهارچوب و با این دیدگاه امر ( آموزش ) به معنای وسیع یادگیری می باشد و شامل فرایندی است که از گهواره تا گور در طول عمر انسان ادامه دارد .
به عبارت دیگر این اصل با ارزش فرهنگ اسلامی (( ز گهواره تا گور دانش بجوی )) مصداق عمل پیدا می کند .با توجه به مراتب یاد شده عنایت به یکی از مهمترین مراحل آموزش و یادگیری یعنی زمان و مرحله ای که فرد به بهره می رسیده و جامعه از خدمات او برخوردار است بسیار اساسی به نظر می رسد و این توجه می تواند با اجرای برنامه های ضمن خمدت برای کارکنان تخصوص در نظام آموزشی یک کشور تحقق پیدا کند زیرا امروزه بهیچ وجه نمی توان نیروهای آموزش دیده و کارآمد را در ضمن ارائه خدمت بی نیاز از آموزش و یادگیری تصور کرد و این امر یکی از ازکان مهم موفقیت یک برنامه آموزشی در یک نظام و جامعه محسوت می شود .با ملاحضات بالا ما بر آن شدیم تا یکی از مهمترین و هدفمند ترین مراحل آموزش و یادگیری را یعنی آموزش و میزان یادگیری افراد را در زمانی که در نظام نقش سازنده و آموزش دهنده را ایفا می کنند بررسی نمائیم و برین لحاظ پژوهش حاضر درصدد است که تاثیر دوره های کوتاه مدت ضمن خدمت بر کارایی مهمترین عوامل یادگیری در نظام آموزشی کشور یعنی معلمان را بررسی نماید.
معمولاٌ با شنیدن واژه آموزش اولین تصویری که در ذهن نقش می بندد تصویر مدرسه است . ولی با کمی کوشش و دقت می توان به خاطر آورد که آموزش یا (تعلیم و تربیت ) قبل از تأسیس اولین مدارس در طول عمر بشر وجود داشته است.حتی در میان جوامع اولیه نیز آموزش امجام می پذیرفته است.
بشر بر حسب ضرورت مجبور بوده است برای رفع نیازهای خود بسیاری چیزها را بیاموزد از یافته های دیگران استفاده کند . تجارب دیگران را در نظر بگیرد نظریات افراد مجرب را لحاظ کند و خلاصه همیشه در عین اینکه تلاش میکرده تا بر مشکلات فائق آید و به هدفهای خود برسد در همان حال نیز می آموخته است و یا به عبارتی در معرض آموزش نیز قرار داشته است و هر چه در طول زمان پیش برویم و بشر مراحل رشد و تکامل را بیشتر طی کند این نیاز به آموزش و یادگیری بیشتر می شود. در عصر حاضر با توجه به شتاب فزاینده های که علم و تکنولوژی پیدا کرده است کارائی افراد بستگی صرف به میزان آموزشی که قبل از اشتغال دیده اند و یا در زمان اشتغال می بیند دارد . در غیر این صورت از کارائی مطلوب برخوردار نخواهد بود.