

«بازاریابی گردشگری یک روند مدیریت فنی شامل پیشبینی نیازها و جلب رضایت گردشگران فعلی و آتی است، به طوری که شرکتهای مسافرتی و عرضه کنندگان را در رقابت با یکدیگر قرار داده است. به اعتقاد کاتلر (kotler)، بازاریابی عبارت است از: «فرآیندی اجتماعی و مدیریت فنی که طی آن افراد و گروهی نیامندیهایشان را از طریق مبادله کالاها و خدمات با یکدیگر برآورده میسازند» (2003: 5). تمامی امور مربوط به توسعه گردشگری بایستی با بازاریابی توأم و یکپارچه باشند. زیرا بازاریابی یک فرایند مدیریتی است (Kotler 1994, pender 1999) .
کاتلر بازاریابی را فرایندی تعریف کرده است که خواستههای مشتریان را با تواناییها و قابلیتهای مؤسسه هماهنگ میکند (کاتلر 1999). بنابراین هر مدلی که برای بازاریابی طراحی میگردد بایستی کارکردها و فرایندهای مختلفی را از شناسایی و جمعآوری اطلاعات در مورد بازار و مشتریان گرفته تا توسعه محصول و نهایتاً ارزشیابی و کنترل کارکرد مدلزا در بر داشته باشد. چنین مدلی بایستی تمامی حوزههای بازاریابی را در یک زمینه خاص شناسایی کند و آنها را در یک قالب یکپارچه در آورده و روابط و سلسله مراتب آنها را مشخص نماید (Kotler 1999)
مدیریت بازاریابی، عبارت است از «تجزیه و تحلیل، طرح ریزی، اجرا و کنترل برنامه های تعیین شده برای فراهم آوردن مبادلات مطلوب با بازارهای مورد نظر به منظور دستیابی به هدفهای سازمان». وظایف مدیریت بازاریابی (ایجاد تقاضا توسط مدیر بازاریابی، منظم کردن سطح تقاضا و زمانبندی آن و ارائه مشخصات تقاضا برای دستیابی به اهداف سازمان است).
فلسفه های مدیریت بازاریابی؛ گرایش تولید، گرایش محصول، گرایش فروش، گرایش بازاریابی
تحلیل بازار شامل تعیین هدفهای بازار در مورد تعداد و نوع جهانگردانی است که میتوان آنها را جذب کرد (برنامهریزی ملی، 1384: 27).
«مؤسسات گردشگری دائم در حال بازارسازیاند و متخصصان آنها با بهرهگیری از روانشناسی تخیلات و روانشناسی نیازها، و با توجه به توانهای بالقوه گردشگری که دائماً در حال کشفاند بازارهای جدیدی را میسازند(پاپلی، 1385: 241).
در چهارچوب یک راهبرد واحد، فرایند مدیریت بازریابی شامل «تهیه یک نظام اطلاعات بازاریابی»، «برنامهریزی بازاریابی»، «برنامهریزی برای فعالیتهای اجرایی»، «عملکردهای بازاریابی» و «نظرات» است(لومسدن 1997).
اهداف بازاریابی، هدف از بازاریابی را میتوان در بررسی و اجرای یک استراتژی بازاریابی تعیین و شناسایی بخشهای بازاریابی که باید جذب شوند، معیارهای بازاریابی برای هدایت روند توسعه محصول، برنامهها و طرحهای تعیین شده برای همه فعالیتهای روابط عمومی و ترویج فروش و آگهی دادن خلاصه کرد(داسویل،302:1384).
همکاری نزدیک با تمام کشورهای همسایه.
توسعه هر چه بیشتر و ممکن بخشهای بازار.
تشویق ورود جهانگردان در تمام طول فصل.
جذب بخشهایی از بازار که باعث اقامت طولانیتر میشوند تا نتیجهای مطلوب از هزینههای بازاریابی حاصل شود.
هدایت منابع بازاریابی به بخش هایی از بازار که گرایش به خرج کردن بیشتر دارند(برنامهریزی ملی، 1384: 178).
عناصر بازاریابی، جهت شناخت هر چه بهتر عناصر بازاریابی،ابتدا لازم است درخصوص چند مفهوم و اصطلاح توضیحاتی داده شود:
مفهوم محصول هر چیزی را که خدمتی ارائه دهد یا نیازی را برآورده سازد، میتوان محصول قلمداد کرد که شامل افراد، مکانها، سازمانها، خدمات و عقاید است. (چاکوای، 1385: 201).
محصول پایه بخشی از محصول جهانگردی است که به طور کلی اساسیترین نقش را در تنظیم آهنگ و سیمای عمومی جهانگردی، ایفا میکند، محصول پایه معمولاً از هتل ها و استراحتگاههای معتبر و صاحب نام تشکیل میشود؛ هتلها و استراحتگاههایی که در قیمتها تعین کننده، و در خدمات و کیفیت پیشگام هستند. این نوع هتلها مایلند که اعتباری خاص به مقصد ببخشند(داسویل، 221:1384).
شایان ذکر است که تنها برخوردای یک کشور از «ذخایر و جاذبهها» برای توسعه گردشگران کافی نیست، بلکه باید آنها را تا سطح «محصول» گردشگری ارتقاء دهد. به عبارتی «جاذبهها» مواهب خدادادی اما «محصولات گردشگری» نتیجه کار انسانهاست. در نتیجه اعمال مدیریت، سرمایهگذاری و بکارگیری تکنولوژی، ذخایر و جاذبهها تبدیل به محصول گردشگری می¬شوند. محصول گردشگری مجموعه ای از جاذبهها، کالاها، خدمات، تجارت و فعالیت است(ضیایی، 19:1383).
مفهوم تولید، این مفهوم «صرفاً ؟؟؟ یا خود محصول متمرکز میشود» نظیر آنچه که در رستورانها ارائه میشود.