فرزند به کسی اطلاق می شود که با والدین خود رابطه خونی و نسبی داشته باشد. اگر تولد کودک ناشی از رابطه مشروع و قانونی والدین یعنی عقد نکاح باشد «فرزند قانونی» است در غیر این صورت «فرزند طبیعی» یا «نوزاد نامشروع» خوانده می شود فرزند خواندگی معنی کس دیگری را که فرزند طبیعی او نیست به فرزندی بپذیرد و فرزند خواندگی در صورتی به رسمیت شناخته شده باشد نوعی قرابت ایجاد می کند قرابتی که صرفاً حقوقی است نه طبیعی به عبارت دیگر با قبول فرزند خواندگی قانون یک رابطه مصنوعی پدر- فرزندی یا مادر- فرزند بین 2 نفر ایجاد می کند در فرزند خواندگی گاهی نیز ممکن است افرادی تحت تاثیر عواملی از قبیل نداشتن اولاد، کمک به هم نوع و حمایت از اطفال یتیم و ... کودکانی را به عنوان فرزند پذیرفته و متعهد می شوند که مانند فرزند واقعی خویش با آنان رفتار می کنند به این عمل فرزند خواندگی گویند به هر حال فرزند خوانده در واقع فرزند حکمی و انتساب او به خانواده مجازی است. لذا ممکن است در مواردی و در نتیجه بروز حوادثی از قبیل قوت پدر و مادر حکمی، ارتباط ایجاد شده بر هم بخورد کودک در حکم فرزند خوانده در حکم فرزند خانواده دیگر درآید و در حالی که فرزند مشروع و قانونی را هیچ حادثه ای بیگانه نمی سازد و پیوند طبیعی او و پدر و مادر گسستنی نیست.
مسائل مربوط به رابطه اولاد و ابوين و الزام به پرداخت نفقه در خط عمودي نزولي و صعودي زماني مطرح خواهد شد كه فرزند موضوع رابطه اولاد و ابوين يا فرزندي كه قرار است نفقه دريافت نموده يا عنداللزوم نفقه پرداخت نمايد، شخصي است كه از رابطه قانوني (خوني و طبيعي) ناشي از ازدواج ميان زن و مرد معيني ايجاد شده باشد.در اينجا اين سؤال مطرح ميگردد كه هرگاه زن و شوهري، كودكي را به فرزندي خود قبول نمايند آيا فرزندخوانده همانند يك فرزند واقعي ميتواند از تمامي مواهب حقوقي كه يك فرزند واقعي بهرهمند است، برخوردار گردد؟ به ويژه در مبحث ارث، آيا فرزند خوانده از پدر خوانده يا مادرخوانده خود ارث خواهد برد (و بالعكس). يا اينكه فرزندخواندگي در حقيقت نوعي سرپرستي كودك از جانب پدرخوانده و مادرخوانده محسوب گرديده و فاقد هر گونه آثار حقوقي خواهد بود؟
قبل از تحليل موارد ياد شده، ضرورت ارائه تعريفي از فرزندخواندگي انكارناپذير است، «فرزند خواندگي يا تبني آن است كه شخص يا اشخاصي، ديگري را كه فرزند طبيعي او نميباشد به فرزندي خود بپذيرد. فرزند خواندگي در صورتي كه به رسميت شناخته شده باشد، نوعي قرابت ايجاد ميكند قرابتي كه صرفاً حقوقي است نه طبيعي، به عبارت ديگر با قبول فرزندخواندگي، قانون يك رابطه مصنوعي پدر ـ فرزندي يا مادر ـ فرزندي بين دو نفر ايجاد ميكند.»( صفائي (دكتر سيدحسين) و امامي (دكتر اسدالله) حقوق خانواده، جلد دوم (قرابت و نسب) انتشارات دانشگاه تهران. سال 1374 ص 23) بنا بر تعريف ياد شده، فرزندخوانده در واقع فرزند حكمي پذيرندگان بوده و انتساب وي به خانواده جديد امري كاملاً مجازي خواهد بود.با توجه به تعريف ياد شده، تعدادي از حقوقدانان اعتقاد دارند، چون رابطه فرزند خوانده با پدرخوانده و مادرخوانده خود امري حكمي است، لذا ممكن است در نتيجه بروز حوادثي از قبيل فوت پدرخوانده يا مادرخوانده يا فرزند خوانده رابطه ايجاد شده بر هم خورده و در دو فرض اول، كودك (فرزند خوانده) در حكم فرزند خوانده ديگري درآيد، در حالي كه فرزند مشروع و طبيعي را هيچ حادثهاي نميتواند از خانواده بيگانه سازد.( برداشت مفهومي از:كاتوزيان (ناصر) ـ حقوق مدني ـ خانواده، روابط والدين با فرزندان، جلد دوم، همان منبع. ص ص 381ـ382)