طراحی به دانش ایجاد یک طرح یا نمایه از هر تصویر ذهنی یا واقعی گفته میشود.
در هنرهای تجسمی، طراحی یا بهصورت یک اثر مستقل و یا بهعنوان پیش طرحی برای اثر اصلی انجام میشود که در این صورت طرح مقدماتی[۱] نیز خوانده میشود. طراحی به دو حوزه کلی تقسیم میشود. یکی حوزه drawing (رسم) است که شامل برداشتهای شخصی یا تجربههای آزاد طراح از موضوعات گوناگون با بیان مستقل و به روش های متنوع میباشد و دیگری حوزه design (طراحی) است که شامل مراحل ترکیب عناصر بصری و فضا بر پایه اصول طرح است و جنبه کاربردی دارد، مانند رشتههای طراحی صنعتی، طراحی معماری و طراحی لباس.[۲]
نقشی که فقط با خط رسم شود و سایهروشن یا لکههای رنگی نداشته باشد طرح خطی[۳] نامیده میشود. مهمترین موضوع در طرحهای خطی، خطوط پیرامونی اشیاء است.[۴]
طراحی فنی و مهندسی با خطکش، پرگار، گونیا و ابزارهایی مانند آنها انجام میشود.[۴]
اگر با کمی دقت بیشتر به اطراف خود نگاه کنیم، متوجه می شویم تقریبا همه چیز مبتنی بر اصول خاصی طراحی شده و همین اصول نیز ما را در برابر آنها مقید می کند. این اصول و قوانین در هنر نیز وجود دارند. اگر هنرمند در طراحی خود، اصول اولیه ایجاد اثر را رعایت نکند، همه کار او بیهوده خواهد بود. رعایت قاعده و قانون، حتی در آثاری که به ظاهر بر هیچ اصلی استوار نیستند نیز ضروری است و عملا بدون قاعده نمی توان یک اثر هنری خلق کرد.
هنرمندانی هستند که کارهای آنها مطابق با اصول استاندارد طراحی نیست و بر اساس سلیقه خود آثارشان را خلق می کنند. این هنرمندان ناشناخته هستند و ناشناخته نیز خواهند ماند. باید توجه داشت، حتی در بی نظمی های اطراف نیز قاعده و نظم خاصی نهفته است.
اگر به هنر نقاشی علاقه مند هستید، باید 7 عنصر اصلی را فرابگیرید و بدانید. این عناصر شامل، طراحی، خط، جهت، شکل و بُعد، اندازه، بافت، حجم و رنگ عناصر نقاشی هستند. در حال حاضر، اینکه هنرمند به چه شکلی این عناصر را با هم ترکیب می کند بسیار اهمیت دارد و مورد توجه قرار می گیرد. ترکیب صحیح این عناصر است که هنر هنرمند را آشکار می سازد. مدیریت و سازمان دهی همه عناصر به خوبی در کنار هم، تاثیر شگرفی در نتیجه نهایی نقاشی دارد. مهم ترین مساله در نقاشی استفاده مناسب و به جا از هر کدام از عناصر است که نمای زیباتری به اثر بدهد.
حفظ تعادل در همه بخش های نقاشی بسیار مهم است. اگر هر کدام از عناصر موردنیاز در خلق یک اثر در جای مناسب خود استفاده نشود، به نمای اثر خدشه وارد خواهد کرد. اگر هر کدام از هفت عنصر یاد شده در بالا به خوبی و به طور مناسب استفاده نشود، به اصطلاح یک جای کار می لنگد و چهره کلی اثر به زیبایی لازم نمی رسد. این مساله می تواند باعث گیج شدن بیننده نیز خواهد شد.
عناصری که شکل و اندازه بزرگ تر یا تیره تری نسبت به بقیه آیتم های موجود در نقاشی دارند، بیشتر در معرض دید نیز قرار دارند. این به دلیل نداشتن تعادل و توازن با دیگر بخش های نقاشی است.
کنتراست نیز از دیگر مواردی است که در نقاشی و جذب بیننده تاثیر شگرفی دارد. وقتی در مورد بزرگ یا کوچک، کوتاه یا بلند بودن عنصری در نقاشی صحبت می کنیم، در واقع در مورد کنتراست آن صحبت می کنیم. کنتراست در همه هنرهایی که از دو چیز متفاوت استفاده می کنیم، وجود دارد. به طور مثال، اگر یک هنرمند از اشکال دایره و مربع در یک اثر هنری استفاده کند، در واقع از کنتراست شکل ها در نقاشی خود استفاده کرده است.
با ایجاد کنتراست می توان بیننده را به تماشای اثر هنری جلب کرد. در واقع باید گفت، عناصر مختلف در یک اثر تاثیر بسیاری در نمای آن دارد. کنتراست نیز از جمله عناصری است که رعایت آن به زیبایی اثر کمک بسزایی می کند. ریتم نیز عنصر دیگری است که جذابیت خاص خودش را دارد. به طور مثال، هنگامی که یک هنرمند به طور مکرر از یک عنصر یک شکل در نقاشی خود استفاده می نماید، بیننده به ریتم آن شکل عادت می کند.