

اقتصاد بيترديد از جمله علومي است که خواه ناخواه همگان با آن به طور روزمره سر و کار دارند؛اما اين ارتباط وثيق به معني پيش پا افتاده بودن مباحث مورد تحقيق و بررسي در اين رشته علمي نيست.آنچه در پي ميآيد،بخشي از کتاب اقتصاد کلان است که اتشارات اطلاعات به تازگي روانه بازار کتاب کرده است.
در اقتصاد کلان(Macroeconomics) روابط اقتصادي متغيرهايي مانند توليد، مصرف، پسانداز، سرمايهگذاري، درآمد، رشد اقتصادي، تورم و مانند اينها مورد بررسي و مطالعه قرار ميگيرد. به عبارت ديگر: اقتصاد کلان، بررسي وضع اقتصادي در سطح کل است و برخلاف اقتصاد خرد که به بررسي قيمتها، مقدار خريد، فروش، هزينه، درآمد و غيره در سطح بنگاهها و بازارهاي فردي ميپردازد، اقتصاد کلان مجموعه نظريههايي است که پديدههاي اقتصادي را در سطح مقادير جمعي تجزيه و تحليل ميکند و مجموع رفتارها و واکنشهاي اقتصادي و نيز دورانهاي بازرگاني و تغييرات ايجادشده در بازارهاي کالاها و خدمات، کار، سرمايه و پول را مورد مطالعه قرار ميدهد. دامنه اقتصاد کلان بسيار گسترده و مشتمل بر نظريههاي سرمايهگذاري، توليد، درآمد، اشتغال، بيکاري، تورم، مصرف، سطح عمومي قيمتها، نظريههاي پولي و نرخهاي بهره، سود، هزينهها و بدهيهاي دولت، کسري بودجه، تجارت خارجي و بهطورکلي شامل مجموعه سياستهاي مالي و پولي و رشد اقتصادي و حتي پيش بيني تغيير آنها در آينده است.
همان گونه که گفته شد، موضوعات و مفاهيم و سوالات فراواني را ميتوان يافت که در قالب اقتصاد کلان قابل طرح و بحث هستند، اما به نظر ميرسد مهمترين موارد بدينقرارند:
يادآور ميشود که در سطح کلان متغيرهاي اقتصادي مانند مصرف، توليد، سرمايهگذاري، پسانداز، هزينههاي دولتي و درآمد، همگي در سطح کلي مورد بررسي قرار ميگيرند.
هدفهاي اقتصاد کلان در گذشته و امروز گرچه تفاوتهاي عمدهاي را به ويژه از نظر سياستگذاريها و دخالت دولتها در امور اقتصادي داشته است، اما کليت آنها در جامعه تغيير چنداني نکرده است. مهمترين هدفهاي اقتصاد کلان دستيابي و يا نزديک شدن به موارد زير است:
1-اشتغال کامل: وضعيتي که در آن بيکاري غير ارادي (نوعا در مورد نيروي انساني) وجود نداشته باشد و يا در حداقل ممکن و قابل قبول باشد.
2-ثبات قيمتها: يعني سياستگذاران اقتصادي با سياستگذاريها و تصميمهاي خود سعي کنند با اقدامات مناسب طوري عمل کنند که قيمتها (قيمت کالاها، خدمات، عوامل توليد و غيره) نوسانات زيادي نداشته باشند.
3-توزيع عادلانه درآمد در جامعه: دسترسي همه آحاد جامعه به امکانات با تبعيض و تمايز نباشد، بهطوري که شکافهاي موجود بين دهکهاي درآمدي جمعيت کشور کم شود و يا حداقل، زيادتر نشود.
4-رشد و توسعه اقتصادي مداوم: که همان هدفغايي مادي و معنوي همه اقتصادهاي دنياست.