

از گذشتههای دور ریشهیابی و بیان علل و عوامل پدیده جنگ از موضوعهای مورد توجه علما و فلاسفه جوامع بشری بودهاست. علمای علوم مختلف درصدد تبیین ماهیت جنگها بر اساس دانستههای خود بودهاند. هر کسی به نوعی و تا حدی توانسته است این عوامل و علل را شناسایی و تبیین نماید.
کوشش برای فهم ماهیت جنگ ، تدوین نظریههایی برای توضیح بهتر علل و عوامل پیدایش ، عملکرد و پیشگیری از آن از دیدگاههای گوناگون و با رویکردهای اقتصادی ، روانشناختی ، جامعه شناختی ، حقوقی ، سیاسی ، زیست شناختی ، همه اهمیت زیادی دارند. زیرا جنگ یک پدیده فوقالعاده پیچیده و منحصر به یک عامل و علت نیست. بنابراین بوسیله یک نظریه یا از یک دیدگاه و منظر خاص نمیتوان به کل وجودی آن پیبرد. از این رو تبیینهای مختلفی در مورد جنگ مطرح است.
روانشناسان معتقدند که جنگ از خصوصیات طبع بشری است. مطابق این نظریه بشر فطرتا درنده خو و متجاوز است. بنابراین جنگ اجتناب ناپذیر است. گاستون بوتول معتقد است که انتظار جنگ از ویژگیهای روانی جوامع انسانی است. ولی به این مفهوم نیست که انسانها جنگ طلبند. بلکه نگرانی از حمله یک گروه انسانی به آنها ، جوی ناآرام و نگران کننده را ایجاد میکند، تا حالت آمادگی نبرد و دفاع از خود را به فراموشی نسپارند (جهاد دفاعی).
طبق این نظریه که در آن انسان در شکل و هیات حیوانیاش به تصویر کشیده شدهاست، و شکل دیگر آن همان نظریه تنازع بقای داروین در مورد حیوانات است، اظهار داشته میشود که نزاع و درگیریهای انسان برای ماندن امری طبیعی است. طبق قانون طبیعی بقای انساب یا بقای اصلح (Survival of the fittest) بشر ناگریز از جنگیدن بوده است، تا قویترین ، مجهزترین و شایستهترین اشخاص برای حکومت بر دیگران انتخاب گردند.
در حقوق بین الملل کنونی گفته میشود که دولتها به علت خلا ناشی از وجود یک قدرت قضایی شایسته که بتواند منازعات آنها را فیصله دهد، در حقیقت مجبورند با یکدیگر نزاع کنند. بنابراین حقوق بین الملل از همان ابتدای دوران جدید خود ، به محدود کردن یا مشروعیت بخشیدن به جنگ و خشونت در روابط بین الملل پرداخته است.
مارکسیستها جنگ را نتیجه حتمی و اجتناب ناپذیر رقابت بین کشورهای سرمایهداری تعریف کردهاند که برای بهره کشی و استعمار کشوهای ضعیف ، دسترسی به بازارهای جهانی برای فروش محصولات تولیدی خود و کسب مواد اولیه ارزان و مرغوب با یکدیگر نبرد میکنند. ممکن است با این نظریه بتوان جنگهای قرن بیستم را تبیین نمود.