

تبلیغات(Propaganda) از واژه لاتين Propagare گرفته شده است. از نظر لغوي، به معناي پخش كردن»، منتشر كردن» و چيزي را شناسانيدن» است. امروزه اين واژه معنايي دقيقتری يافته و تأثير بر عقيده را ميرساند؛ كه در آن هدف، بيش از محتوي اهميت دارد. اين هدف، فراهم ساختن موجبات پيوستن بيشترين شمار ممكن از افراد، به يك ايدئولوژي، حزب، غايت، نظام سياسي و... است.»در تعريف اجمالي تبليغات، با عمده كردن تأثيرات اجتماعي آن ميتوان گفت: تبليغات دادن آگاهیهاي خاص و اعمال نظر در جهتدهي به افكار عمومي با استفاده از وسايلي مانند زبان، خط، تصوير و نمايش است. اين آگاهي بخشي و جهت دهي از سوي تبليغات، ميتواند درست، دقيق و شفاف باشد و با افزودن اطلاعات، تنوير افكار و تلطيف عواطف، به اعتلاي فكري و فرهنگي انسانها كمك رساند، يا نادرست و مبهم و دروغين و غرض آلود باشد و نقشی ويرانگر ايفا نمايد»انسانها از آغاز پيدايش اجتماعات، گروههاي شكار و كشاورز ما قبل خط و كتابت تا كنون كه در عصر الكترونيك به سر ميبرند، همواره در جهان پيامها زندگي كردهاند و ميكنند. رسانندگان پيامها نیز در گذشته و حال با خط و كتابت و ابزارهاي ارتباطي جديد به تبليغ ميپرداختهاند. از اين طريق انسانها در همه ادوار، افكار، خواستهها، شناختها و دانشها و آگاهيهايشان را به صورت پيامها به ديگران انتقال ميدادهاند. ابتدا از نشانهها و نمادها استفاده ميشد. با پيدايي زبان، تبليغات بوسيله پيامهاي شفاهي و از طريق چهره به چهره و اقوال كوچه و بازار صورت ميگرفته است، بعدها با پيدايي خط، از كتابت نيز براي تبليغات استفاده ميشد. پيشرفت علوم و صنايع و تكنولوژيهاي مدرن باعث شد تا تبليغات مجهز به ابزار الكترونيكي همچون رسانههاي گروهي، ماهواره، اينترنت و...باشد.
تبليغات را با توجه به شكل و نوع ارسال پيام يا شيوه اجراي و القاييش به تبليغات مستقيم و تبليغات غير مستقيم و از لحاظ موضوعي عمدتاً به تبليغات تجاري و تبليغات سياسي تقسيم ميكنند. چنين تقسيم بندي براي تسهيل فهم نقش و كاركرد تبليغات است و در عمل غير ممكن به نظر ميرسد.منظور از تبليغات مستقيم، ايجاد ارتباط با پيامهاي تبليغي شفاف و آشكار و غالباً بلا واسطه است. تبليغات غيرمستقيم همانطور كه از نامش پيداست غير صريح و ناپيدا است و از سوي تراستها و دولتهاي يغماگر و استيلاجو با طراحيها و برنامه ريزيهاي دقيق و راهبردها و راهكارهاي حساب شدهاي همراه است. تبليغات تجاري نيز با استفاده از ابزارهاي تبليغاتياي چون درج آگهي در مطبوعات، انتشار بروشور، كاتالوگ، پوستر، آگهي راديويي و تلوزيوني و سينمايي، تابلوهاي اطراف جادهها روي وسايل نقليه عمومي و... از طرف صاحبان كالا و فراوردهها و به منظور شناساندن بهينه كالا به مشتريان و همينطور بازارهاي بين المللي صورت ميپذيرد. تبليغات سياسي نيز بيش از انواع ديگر تبليغات افكار عمومي را مورد خطاب قرار ميدهد. در اين نوع تبليغات از انتشارات (شامل اطلاعيه، بيانيه، گزارش، اخبار سياسي) و سخنراني (سخنراني و سخن پراكني سياسي) و تظاهرات (راه پيمايي، همايش، تجمع و...) و تلاشهاي نمادين (حركات نمادين انفرادي و اجتماعي براي زنده نگهداشتن نام و ياد حماسهاي خاص) و مسافرت ( عزيمت به نقطهاي خاص يا پذيرش ميزباني يا ميهماني شخصيت برجسته سياسي) ونامگذاريها (لقبدهي، نامگذاري اجتماعات، احزاب، نهضتها و...) استفاده ميشود.
تبليغات زماني كه به مسائل حاد و فوري جامعه ميپردازد، بيشترين تأثير را دارد. آدمهايي كه تحصيلات چنداني ندارند بيشتر از ديگران در برابر تبليغات آسيبپذيرند بويژه اگر تبليغات، ارزشها، احساسات و باورهايشان را هدف قرار دهد. اگر تبليغات متقابل وجود داشته باشد و بر اثر آن اعتبار تبليغگر در معرض ترديد قرار گيرد و گيرنده تبليغات امكان سنجش صحت و ستم تبليغات مخالف را داشته باشد، تأثيرپذيري تبليغات كاهش مييابد.»
واژه كلتور از ريشه ي لاتين گرفته شده و در اصل به معناي كشت و كار و پرورش بوده است . اين معني از زبان كلاسيك و شايد پيش كلاسيك لاتين ريشه مي گيرد. در زبان فرانسه قرون وسطي واژه culture را به معناي پرستش مذهبي و... به كار مي برند
فرهنگ را مجموعه ويژگي هاي رفتاري ، عقيدتي ، و اكتسابي اعضاي يك جامعه خاص در بردانده ي آن دسته از اشياء مادي است . كه جزء لاينفك اين رفتار محسوب مي شوند . فرهنگ شامل زبان ، باور ها ، سنّت ها ، نهاد ها
تكنيك ها ي ابزاري ، آثار هنري ، شعاعر و جشن ها و... است .
فرهنگ را مي توان رفتار ويژه نوع بشر ناميد ، كه همراه با ابزار هاي مادي جزء لاينفك رفتار شناخته مي شود . فرهنگ به طور مشخص از زبان ، افكار ، اعتقادات ، سنن ، قراردادها ، سازمان ها ، ابزار ، روش هاي كاري ، آثار هنري ، مراسم مذهبي ، مرام اجتماعي و ... تشكيل مي شود .و بقاء و كاركرد آن بستگي به قابليتي دارد كه انحصاراً در اختيار انسان است . اگر بخواهيم از كوشش هاي فراواني كه در زبان فارسي براي شناخت و طبقه بندي مفاهيم فرهنگ به عمل آمده ياد كنيم ، مي توان از زحمات با ارزش دكتر محمود روح الاميني در كتاب زمينه ي فرهنگ شناسي ، دكتر جهانگير معيني در كتاب نظريه ي فرهنگ ، داريوش آشوري در كتاب تعريف ها و مفهوم فرهنگ و دكتر حسين سليمي در كتاب فرهنگ گرايي جهاني شدن و حقوق بشرنام برد .
مجاورت / انتقال / واگيردار
معمولاًبه تأثير فرهنگ ها بريكديگر ، اگر در زمان هاي گذشته باشد اشاعه ي فرهنگي مي گوييم . بنابر نظريه ي انديشمندان ، انسان شناسان ، فرهنگ واگيردار است . از آنجا كه فرهنگ ها هميشه با يكديگر در ارتباط بوده ، اشاعه ي فرهنگي مدام در طول تاريخ رخ داده است . و اين پديده تا كنون ادامه دارد .
مثال : شيطان پرستي كه يك دگرگوني فرهنگي است ، از طريق اشاعه فرهنگي توسعه پيدا مي كند .
روش ها ، آيين ها ، داستان هاي كودكانه ، ابزار و امور زندگي و ... ممكن است از جامعه يافرهنگي به ساير جوامع و فرهنگ ها اشاعه يابد و در آن رويش پيدا كند .