موتور جستجوی پیشرفته مقالات و تحقیقات و ...

تحویل در محیط ورد : word
عنوان :

عنوان سفارش :
تعداد صفحه :
قیمت :
تومان
  • فهرست مطالب
  • چكيده
  • مقدمه
  • ويژگيهاي سبكي در داستانهاي احمد محمود

  • آب و هواي جنوب
  • توصيف مكانهاي جنوب
  • توصيف طبيعت
  • توصيف پوشش، خوراك، آداب و رسوم مردم جنوب

    توصيف آداب و رسوم مردم جنوب

  • زبان مردم جنوب
  • واژه‌هاي جنوبي
  • تركيب هاي جنوبي
  • نتیجه گیری
  • فهرست منابع
    1. مقدمه

    منطقة جغرافيايي در نظر يك نويسندة رئاليست جايگاه ويژه‌اي دارد و سازندة فضاي داستان است و نمي‌تواند مانند بسياري از داستانها، عامل تزئيني باشد.گاهي اوقات، نويسنده توجه ويژه‌اي به ويژگيهاي خاص يك منطقه اعم از آداب و رسوم، مسائل اخلاقي و اجتماعي، طبيعت، اعتقادات، زبان و گويش و... دارد. تمركز نويسنده بر ويژگيهاي منحصربه‌فرد منطقه و دقت در بازتاب جزئيات آن، اثر او را محدود به يك منطقة خاص مي‌كند و به عبارت ديگر به داستان رنگ بومي مي‌دهد. در اين صورت، معمولا‌ً تمام تلاش او بر اين است كه آن مكان را با ويژگيهاي برجسته‌اش (مانند فرهنگ، آداب و رسوم، طبيعت و...) از ديگر مكانها متمايز كند. چنين مكانهايي در بيشتر موارد برگرفته از محيط زندگي و پرورش و يا محيط پيرامون نويسنده هستند. مكانهايي كه به دليل انس نويسنده و شناخت تمايزات اقليمي آن باعث توصيف ملموس‌تر مكان مي‌شود. از طرف ديگر اين مكانها و ويژگيهاي خاص آن تأثير مستقيم بر شخصيتها، درونمايه داستان، حوادث و... دارد.امروزه، مي‌توان آثار بسياري در ميان نويسندگان دنيا سراغ گرفت كه بازتاب‌دهندة سيماي مردم سرزمينهاي مختلف است. احمد محمود، در كشور ما از جملة اين نويسندگان است. بستر و خاستگاه بسياري از آثار وي، جنوب ايران است. در اين عرصه بايد از نويسندة موفق ديگر، يعني محمود دولت‌آبادي، ياد كرد؛ با اين تفاوت كه عرصة كار او بيشتر فضاي جامعة روستايي و عشايري است. درحالي‌كه احمد محمود، بيشتر به جامعة شهري جديد و مسائل آن نظر دارد.احمد محمود به گواهي نگرش هنرمندانه و كارنامة پربار خود، شايد شاخص‌ترين نويسندة جنوب است كه رمان‌نويسي را به مراتب بالاي كمال هنري رسانده است. هرچند مي‌توان از ديگر نويسندگان جنوب مانند صادق چوبك، منيرو رواني‌پور و... نام برد، اما سرآمد همة آنها احمد محمود است.

    ويژگيهاي سبكي در داستانهاي احمد محمود

      1-كوتاهي جملات:

    بارزترين ويژگي زباني محمود كوتاهي جملات و تعداد افعالست. اين ويژگي القا كنندة نوعي حركت و پويايي است كه در تصوير و توصيف اتفاق ميافتد. اگرچه انبوهي فعلها و كوتاهي جملات ميتوانند سبب ضعف تأليف شوند، اما در آثار محمود نه تنها ايجاد ضعف نكرده است، بلكه زواياي تاريك را روشنتر بيان ميكند.

      2-تعداد جملات وابسته( پيرو)

    در آثار محمود، بيان جمله هاي پيرو متعدد و درهم تنيده، در واقع توصيف جملة پايه است كه ضمن گزارش پديد آمده است. در واقع بكارگيري جملات گسترده با پيروهاي متعدد و گاه معطوف در سخن ،اطناب ايجاد ميكند. چنين كاربردي در آثار محمود بسيارست.

  • 3-تكرار در فعل و ديگر اركان جمله:
  • محمود از نويسندگاني است كه آثار اخيرش نسبت به كارهاي اوليه اش پختگي و تكامل بيشتري دارد. يكي از ويژگيهاي زباني محمود كه تقريباً سير نزولي را طي كرده است،تكرار در فعلها و گاه ديگر اجزاي جمله است. احمد محمود، به‌عنوان يك نويسندة رئاليست، در داستان به دنبال مكانهاي واقعي براي نمايش گوشه‌هايي از زندگي است. مكانهايي كه او توصيف مي‌كند، همگي برگرفته از محيط جنوب هستند. جنوب، در آثار احمد محمود با توصيف طبيعت، پرندگان، آداب و رسوم، غذاهاي جنوب و... به تصوير كشيده مي‌شود؛ كه در ذيل به برخي از آنها به‌صورتِ مختصر پرداخته مي‌شود.

  • آب و هواي جنوب
    1. محمود در توصيف جغرافياي داستاني جنوب، توصيف خاك تفتيده و شرجي‌شده بسيار موفق است:

    «... از بازار سرپوشيده مي‌زنم بيرون. زهر آفتاب به جانم تشنگي مي‌ريزد. ماهي مي‌خرم و از كوچه پس‌كوچه‌ها مي‌زنم به طرف گاراژ عدناني. گرما محشر كبري است. ذرّه‌هاي خورشيد مثل انبوه زنبوران زهري زرد و كوچك، در هم مي‌لولند و وز‌وز مي‌كنند و پوست را مي‌چزانند و شهر را كه انگار محتضر است و چمچاره گرفته است، در سكوتي كه سنگين است و طاقت‌فرسا فروبرده است. زنبوران خشكيده‌اي كه كنار بركه خشكي تمام تابستان سوخته باشند، سياه و خشك و پُرچروك مي‌شوند. صداي مؤذن، از صحن مسجد محمد، كند و سنگين پر مي‌كشد و خسته و گرمازده، تو كوچه‌هاي تنگ و پرپيچ كه انگار انتها ندارند، ره مي‌گشايد...»

    توصيف مكانهاي جنوب

    احمد محمود، با دقت و وسواس خاصي كه از خود نشان مي‌دهد، تمام تلاش خود را به كار مي‌گيرد تا نام تمام بنادر كوچك و بزرگ جنوب، كوچك‌ترين دهات و محله‌ها و بناهاي خاص جنوب را در آثارش به كار بگيرد:

    ( تن خسته و خاكي‌اش را به دريا مي‌سپارد و آرام مي‌گذرد و به بركه سفلين كه مي‌رسد، از دريا مي‌زند و مي‌آيد تا بندر كنگ و بعد، بندر لنگه و بعد مغويه و بندر چارك و بندر گاوبندي و بعد) علاقة احمد محمود براي به تصوير كشيدن جغرافياي جنوب شامل مكانها و خيابانهاي جنوب نيز مي‌شود: «با اشتياق راه مي‌افتادم. از جلوي سينماي ميهن مي‌گذشتيم. باغ ملي را ميان‌بُر مي‌زدم و شهرباني را پشت ‌سر مي‌گذاشتم. به مدرسة نظام و‌فا كه مي‌رسيدم، كج مي‌كردم به طرف دانشسرا و بعد، از شيب كاروان سرازير مي‌شدم و مي‌راندم به طرف باغ معين. همچنين مي‌توان به مواردي اشاره كرد كه آثار احمد محمود سعي در شناسايي بازارهاي مختلف جنوب دارد:

  • (... مي‌روم به طرف بازار ماهي‌فروشها كه پشت قهوه‌خانة انور مشدي است.)
    1. مثالي ديگر در اين زمينه كه از بازار ديگري نام مي‌برد:
      ـ باز امروز ناصر چاقوكش مست كرده بود و دور برداشته بود؟!
      ـ كجا؟
      ـ تو بازار مساح.

    توصيف طبيعت

    توصيفات بصري و زندة احمد محمود از طبيعت گاه خشن و گاه مهربان سرزمين جنوب، ناشي از علاقة عميق و تجربة شخصي نويسنده است. احمد محمود در توصيف طبيعت از هيچ نكته‌اي فروگذار نمي‌كند. او به دريا، نخل، پرندگان و... به‌عنوان عناصر تشكيل‌دهندة طبيعت پرداخته است. از عناصر طبيعي كه در آثار احمد محمود نقش چنداني ندارند، مي‌توان از «دريا» نام برد و علت كم بودن توصيف از دريا، مكان رويدادهاي رمانهاي وي است. تنها شهري كه در رمانهاي احمد محمود، با دريا همجوار است، بندرلنگه در رمان داستان يك شهر است:

    (چشم‌اندازم درياست. كشتي كوچكي كه غروب، از دور مي‌آمد، حالا نزديك شده است. چراغهايش بيشتر و پُرنور شده است. انگار بي‌حركت است. به جزيرة كوچكي مي‌ماند كه وسط دريا نشسته باشد). دريا در رمان داستان يك شهر بيشتر با مرگ همراه است. جسد «شريفه» در دريا قرار مي‌گيرد و راوي در حالتي از ترس و وحشت در ساحل با آن مواجه مي‌شود و «علي» نيز به دست قاچاقچياني كشته مي‌شود كه از طريق دريا رفت و آمد مي‌كنند.

  • داستانهاي احمد محمود با نخل، دريا و نفت رنگ محلي به خود مي‌گيرند:
  • كمال، چشمان درشت ميشي و خوش‌حالتش را به چشمم مي‌دوزد و مي‌گويد:
  • ـ سيگار؟!... يه كاري‌اش مي‌كنم!
  • باز، انگار حس مي‌كنم كه حرف زدنش بوي گاز نفت مي‌دهد، بوي ماهي سبور و يا بوي خوش طلع و خرما.
  • نخل در رمان زمين سوخته كاركردي نمادين پيدا مي‌كند و نشاني از جنوب دارد كه در عين ويراني همچنان پابرجاست:
  • نخل پايه‌بلند گوشة خانة ننه‌باران بر جاي خود استوار است.
  • احمد محمود در توصيف طبيعت، مانند نقاشي عمل مي‌كند كه كلمات براي او، حكم قلم‌موي نقاشي را دارد و به تصويرپردازي از طبيعت مي‌پردازد. وي را مي‌توان نقاش چيره‌دست طبيعت جنوب نام نهاد:

    چراغهاي كشتي كوچكي كه از غرب خليج مي‌آيد، از دور سوسو مي‌زند. ستاره‌هاي درشت و زودرس، تك‌تك تو آسمان مي‌درخشد. كمي كه هوا تيره‌تر شود و ستاره‌ها بيشتر شود و نور ستاره‌ها تو آب شكسته شود، ماهيهاي پرنده بهتر ديده مي‌شوند. انگار كه تمام تنشان با لايه‌اي از فسفر پوشيده شده است. از آب جست مي‌زنند بيرون. بالهاي سينه‌شان عين بال پرستو از هم باز مي‌شود. رو هوا قوس برمي‌دارند و دورتر به آب فرومي‌روند. شبهايي كه ماه باشد انگار خوشرنگ‌ترند. تمركز احمد محمود، روي عناصر مختلف طبيعي (طبيعت، آب و هوا، اسامي پرندگان و...) قابل تحسين است. مانند نمونة اخير كه دقت و تيزبيني نويسنده را در درج نامهاي پرندگان به‌خوبي نشان مي‌دهد:

    جابه‌جا چند سرسياه، لابه‌لاي گنجشكها نشسته‌اند. طوق زرد گلو و پوش پرهاي بلوطي‌رنگ سرسياهها، زير نور تند خورشيد برق مي‌زند. گلوزرد به تشنه‌اي پر مي‌كشد و مي‌نشيند رو چرخ چاه، بالهاي قهوه‌اي گلوزرد به رنگ خاكستري تيره مي‌ماند. احمد محمود، به دليل شناخت صحيحي كه از جنوب دارد، از عوامل و عناصر بومي منطقه به‌خوبي و به نحو كاملا‌ً هنري در آثار خود استفاده كرده است؛ مانند آنچه به آن اشاره شده است كه به ذكر نام گياهان و درختان مختلف پرداخته است:

  • بزغالة حنايي‌رنگي رفته است رو پرچين و گردن كشيده است تا شاخة درخت لوري را كه پشت پرچين قد كشيده است به دندان بگيرد.
  • همچنين در اين مورد كه به ذكر نام گياهان اشاره كرده است:
  • «مرد خورشيدكلاه با بيل به سعفها ورمي‌رود كه رو هم كود شده است براي زمستان...»
  • بر اساس آنچه گفته شد مي‌توان چنين بيان كرد كه طبيعت در آثار احمد محمود نقش خاصي دارد. او در برخورد با طبيعت مانند يك شخصيت داستان عمل كرده است و جزء‌به‌جزء ويژگيهاي طبيعي را با تمام توان خود در‌ آثارش بازتاب داده است. حتي در برخي از موارد نيز راه افراط در پيش گرفته است:

    «دم‌جنبانك پُرحركتي مي‌نشيند رو زمين. جست مي‌زند به طرف جوي آب. اما بي‌آنكه آب بخورد پر مي‌كشد. گرما صداي گنجشكها را بريده است. سرسياه ماده‌اي از زير بوتة كوهكي بيرون مي‌زند. تو پوشپرهاي قهوه‌اي پشتش رگه‌هاي زيتوني دويده است. با نرش تفاوت دارد. پوشپرهاي پشت سرسياه نر، يك دست بلوطي است. سرسياه ماده، جابه‌جا دانه مي‌چيند و بعد پر مي‌كشد و مي‌نشيند كنار جوي آب و رميده به آب، نوك مي‌زند. چند كبوتر چاهي، بالها را جفت مي‌كنند و قيقاچ پايين مي‌آيند و مي‌نشينند تو باغ. كبوترها نگاهم را به خود مي‌كشند. طوق گلوي كبوترهاي چاهي زير نور آفتاب، سبز شفاف مي‌زند؛ با ته رنگي از ارغواني فرار. رو شاخة درخت لوري، كه مثل كپر گسترده‌اي روبه‌رويم نشسته است، گلوزرد نري دوروبر ماده‌اش پر مي‌كشد و بي‌تابي مي‌كند. ماده‌اش پف كرده است و تكان نمي‌خورد. لكة آفتابي از لاي برگهاي سبز تيرة درخت لور، رو گلوزرد ماده تابيده است. خالهاي زرد گلويش را در متن خاكستري پوشپرهاي تنش، شفاف‌تر مي‌كند. گلوزرد نر، دم ‌قهوه‌اي‌اش را از هم باز مي‌كند و كند، دور ماده‌اش مي‌گردد. گاهي مي‌نشيند رو شاخه و از رو ماده، كه بي‌اعتنا جاي خود پف كرده است، جست مي‌زند و كمي‌ دور مي‌نشيند و باز مثل پروانه‌اي كه دور گل بگردد، پر مي‌كشد و دمش را باز مي‌كند و دور ماده‌اش مي‌گردد.»

    طبع واقعگرا و تيزبين احمد محمود، در توصيف از طبيعت بيشتر در رمان داستان يك شهر آشكار است و آن را مي‌توان به دليل فضاي كوچك رخدادهاي داستان، كه محمود به بندر لنگه و پادگان دوي زرهي در تهران است، قلمداد كرد. احمد محمود در آثار بعدي خود توصيف از طبيعت را به حد‌ّ اعتدال رسانده است و افراطهاي اين‌چنيني در رمانهايي مثل درخت انجير معابد، مدار صفر درجه و... ديده نمي‌شود. نويسنده در ديگر آثار خود در زمينة توصيف طبيعت به حد‌ّ پختگي لازم رسيده است.

  • مجری کارهای پژوهشی عمومی، علمی پژوهشی و مروری
  • کارهای آماری و تجزیه و تحلیل داده
  • تحلیل کمی و کیفی
  • انجام کلیه خدمات نگارش، ترجمه تخصصی ، ویرایش مقاله ها و پایان نامه ها
  • انجام رفرنس نویسی استاندارد با نرم افزار EndNote
  • آماده سازی پاورپوینت مربوط به ارائه در جلسات و همایشها
  • Tel : 09385735506 - 09118370377
    Email : tahghighnet@yahoo.com
    Telegram : @tahghighnet
    Instagram : tahghighnetinsta
    www.tahghigh.net
    2024 - 2007