

در قرن حاضراهمیت تثبیت هویت ملی و ترویج آن و همچنین توسعه تجارت محصولات و فعالیتهای فرهنگی و جهانی شدن آن بعنوان ارکان اقتصادی در عرصه رقابت بازارهای جهانی، جوامع مختلف بالاخص کشورهای توسعه یافته ویا در حال توسعه را برآن داشته تا بیش از پیش به به معقوله فرهنگ بپردازند. بعد رخداد تاریخی انقلاب اسلامی مبتنی برارزشهای والای دینی شاهد تغییر رویکرد فرهنگی در کشور ایران بودیم و این فرصتی فراهم آورد که ضمن بازسازی بنیان های فرهنگی کشور که در زمانهای مختلف مورد دستخوش تحولاتی گردیده بود، زمینه لازم برای ترویج آرمانهای انقلابی به سایرکشورها فراهم گردد، یکی از این روشهای توسعه فرهنگی در جهان تبادل محصولات فرهنگی بعنوان نیاز و خواسته بشری در بازارهای جهانی می باشد که بدلایل مختلف سیاسی- اقتصادی و جنگ نابرابر بر اساس آمارهای موجود به شکل مطلوب حاصل نگردیده و همچنان سهم اندکی از بازارهای جهانی را تصاحب نموده است و اما همین مقدار اندک می تواند با بهره گیری از مدیریت بازاریابی و شراکت بخش خصوصی و حمایت از آن و دخالت دولت از جنبه آموزش و تبلیغات محصولات فرهنگی توسعه سرمایه گذاری در بخش فرهنگ را به همراه داشته باشد ولازمه تحقق آن رعایت اصول مدیریت بازاریابی بر حسب مقتضیات زمانی و مکانی و براساس استانداردهای بازارهای جهانی می باشد. امروزه همه ما در جریان فعالیتهای روزانه به نحوی از کالاها، خدمات، محصولات، مکان ها و حتی افراد فرهنگی استفاده میکنیم بدون آن که به شیوه بهره گیری آن توجه داشته باشیم. یعنی زندگی ما انسانها چه بعنوان مشتری و تقاضا کننده و چه بعنوان تولید کننده و عرضه دهنده به نوعی با معقوله های فرهنگی درهم ادغام شده است، استفاده مستمر از رسانه، فضای مجازی، حضور در اماکن مذهبی و هنری، ارتباط با اصحاب فرهنگ و هنر، ذوق وهنر در خرید های روزانه، انتخاب گرایش های مختلف هنری و سایر که در شکل گیری شخصیت و حتی هویت ملی ما نقش اساسی دارد و اگر خوب مدیریت بشود می تواند بعنوان سرآغاز چرخش فرهنگی در تمامی ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی رویکرد نوینی را ارائه دهد و بعنوان یک استراتژی در طراحی چشم اندازو اجرای سیاستهای کلان کشوری نقش حیاتی ایفا نموده و در عصر جهانی شدن با قدرت مبادله وتعامل همچنان به حیات خود ادامه دهد و در ساختن جامعه جهانی با استفاده از تکنولوژی های مبتنی بر هویت متمایز ملی بعنوان بازاریاب فرهنگی در عرضه محصولات مجازی و فیزیکی نقش مشارکتی ایفا کند.
جامعه شناسان و انسان شناسان شیوه زندگی مردم و الگوی رفتار جمعی را بهعنوان فرهنگ توصیف میکنند. شیوه های زندگی، ویژگیهای رفتاری و عملکرد انسان ها در زندگی روزمره فعالیت های بسیاری را شامل میشود که در زمینه های مختلف مانند کار، تحصیل، زندگی خانوادگی، مدیریت اجتماعی، بازی و سرگرمی ها دیده میشود. داستان ها، اسطوره ها، هنرها، موسیقی ها، مراسم و سن تها از مواردی هستند که بیانگر فرهنگ جوامع می باشند. آداب و رسوم جزء ذات فرهنگ به شمار می آید و در واقع فرهنگ در ذهن، حافظه و درک مردم جای دارد.
محیط فرهنگی از نهادها وسایر نیروهایی تشکیل می شوند که ارزشهای اساسی، ادارات، رجحان ها ورفتارهای جامعه را تحت تاثیر قرار می دهند. مردم در یک جامعه معین،پرورش می یابند،جامعه ای که اعتقادات وارزشهای اساسی آنان را شکل می دهند. آنها جهانی را برای خود ترسیم میکنند که تعیین کننده روابط آنها با خود ودیگران است. خصوصیات فرهنگی شامل پایداری ارزشهای فرهنگی و خرده فرهنگ می توانند بر تصمیمات بازاریابی موثر شوند. پایداری ارزشهای فرهنگی بدان معنا که مردم هر جامعه دارای ارزشها وباورهای خاصی هستند.باورها وارزشهای اساسی یک جامعه از ثبات بسیار بالایی برخوردار است ومردم آن جامعه در مقابل عواملی که این ارزشها را خدشه دار می سازد از خود مقاومت زیادی نشان می دهند. از این رو بازاریابان باید به مسایل مربوط به باورهای مشتریان بالقوه خود،توجه کافی داشته باشند. هر جامعه دارای خرده فرهنگ هایی است، خرده فرهنگ عبارتند از گروههایی از مردم دریک فرهنگ که الگوهای رفتاری آنها تا حدی متفاوت است که آنها را نسبت به سایر گروهها در همان فرهنگ متمایز می نماید.اعضای این خرده فرهنگ دارای باورها، رجحان ها ورفتارهای مشترکند. آنها در صورت دارا بودن رفتار خرید وخواسته های متفاوت، هر یک می توانند بعنوان یک بازار هدف انتخاب شوند.
غالبا به مفهوم گوناگونی فرهنگ و در معیاری وسیع تفاوت فرهنگ جوامع مختلف انسانی در مناطق مختلف زمین است.وقتی صحبت از تنوع فرهنگی میشود لزوماً تفاوت فرهنگی بین کشورها مد نظر نیست. به عبارت دیگر، همواره فرهنگها با کشورها یکی نیستند. برای مثال تفاوت بینِ فردگرایی (دیدگاهِ فرد محور به زندگی) و جمع گرایی (دیدگاهِ جمع محور به زندگی) را در نظر بگیرید.
در یک جمعبندی از فرایند تحول "تنوع فرهنگی" در حقوق بینالملل جهانی میتوان به سه دوره اشاره کرد: دوره اول) حقوق بینالملل کلاسیک؛ نفی تنوع فرهنگی یا تحمیل سلطه فرهنگی دوره دوم) حقوق بینالملل معاصر؛ پذیرش تنوع فرهنگی دوره سوم) حقوق بینالملل در عصر جهانی شدن؛ تعمیق تنوع فرهنگی.