

دنیای امروز، دنیای رقابت بناههای اقتصادی به منظور تسخیر بازارها و جلب مشتران آنهاست. محور عمده این رقابت ها، اتخاذ روشها و سیاستهای جذب برای اقناع مشتریان به منظور جذب آنان است. بانکها نیز در این میان استثنا نیستند و با ارایه راهکارهای مختلف تلاش میکنند باسایر بانکها و مؤسسات مالی درعرصههای پولی و مالی داخلی و بین المللی رقابت کنند. کارآیی و اثر بخشی هر سازمان تا حدقابل ملاحظهای به نحوه مدیریت و کاربرد صحیح و مؤثر منابع انسانی بستگی دارد. طبیعی است که هر قدر سازمانها و مؤسسات و بنگاههای اقتصادی وسیع تر، گسترده تر و متنوع تر شوند، به مشکلات و اهمیت اداره این نیروی عظیم افزوده میشود. بنابراین مدیران باید دانش و بینش لازم برای حل مشکلات احتمالی این عامل پیچیده و حساس مجهز شوند. نظریههای سنتی مدیریت که متأثر از شرایط زمان خود است مسئله منابع انسانی را با دید محدودتری نگریسته و آن را تحت عنوانهایی مانند اداره امور استخدامی، مدیریت پرسنلی، کارگزینی و نظیر اینها مورد بحث قرار میدهد که در واقع این عناوین جزئی از کل مسائل مربوط به مدیریت منابع انسانی است. نظریههای نوین مدیریت وسعت بیشتری به دامنه بحث میدهد و با استفاده از «نظریه عمومی سیستم ها» نه تنها ابعاد تازهای به موضوع اضافه کرده بلکه سعی شده با به کارگرفتن سایر رشتههای علمی زیربنای وسیع تر و محکم تر و پویاتری برای آن به وجود آورد. این طرز تفکر در زمینه اداره امور کارکنان، انسان را با همه ارزشهای مادی و معنویش، سازمان را با همه ابعاد و عملکردهایش و بالاخره محیط سازمان را با همه دگرگونیها و تحولاتش مورد توجه قرار میدهد.
سیستم بانکی ، مهمترین بخش نظام اقتصادی هر کشوری می باشد. با توجه به پیچیده شدن جوامع، کلیه ارتباطات مالی و پولی درون جامعه و بین المللی در غالب سیستم های بانکی صورت صورت میگیرد. کلیه مراودات مالی کشور، کلیه نقل و انتقالات پول و پرداختها به سیستم بانکی متصل هستند و با آن در ارتباط نزدیکی می باشند. با توجه به این موضوع داشتن سیستمی پویا و منعطف و قانونمند و و با رعایت استانداردهای لازم ارتباط با مشتریان و سیستم های داخلی می تواند، نظام اقتصادی پویا و کارامدی را به ارمغال آورد. در این پژوهش به بررسی چهار موضوع مهم در زمینه بانکداری که شامل انگیزه، خلاقیت در بازاریابی، خلاقیت در دوین و بازنگری در برنامه کسب و کار بانک و خلاقیت در استفاده از تکنولوژی در بانکداری پرداخته شده است. رعایت و بکارگیری این چهار مورد میتوانند در رشد توسعه سیستم بانکی کشور ما موثر واقع شوند و ما شاهد رشد و ظهور موفقیتهای بسیار مطلوبی در سیستم بانکی کشور باشیم.
فین تک (Fin tech) یا فناوریهای مالی Financial technology به شرکتهایی اطلاق می شود که می خواهند با کاربرد تکنولوژی و فناوریهای نوین خدمات مالی را با کارایی بیشتر و ارزشمندتر ارائه کند. برای درک درست از این پدیده و تعریف آن در ابتدا تعریفی از عناصر تشکیل دهنده آن تکنولوژی و مفاهیم مالی باید داشت و چنانچه بخواهیم به صورت مختصر این دو مفهوم را تعریف کنیم باید بگوئیم حوزه مالی به مدیریت پول، ترکیب بهینه دارائی و بدهی و سرمایه گذاری توجه دارد و تکنولوژی را نیز می توان مجموعه ای از تکنیکها، فرآیندها و روشهای فنی برای ایجاد، تولید و ارائه محصولات و خدمات دانست. از این جهت فین تک با ترکیب دانش مالی و تکنولوژی هدفی جز خلق راه حلهایی جدید و توجه به فرایندهای کارا و تعریف مدلهای نوین کسب و کار به منظور بهره مندی از ظرفیت تکنولوژی در حوزه مالی ندارد و شاید به همین دلیل است که فین تک ها در حوزه بانکداری، مدیریت ثروت، پرداخت و بیمه بیشتر قابل ملاحظه هستند. شرکتهای فناوری مالی خدمات خود را به انواع مشتریان ارائه میکند که از آن جمله میتوان به ارائه خدمات به موسسات مالی به عنوان یکی از حوزههای اصلی فعالیتشان اشاره کرد. همچنین ارائه خدمات به صورت مستقیم به مشتریان نیز یکی از اهداف تعریف شده آنها است.
تعریف فرصتهای کسب و کار، تلفیق تکنولوژیهای مورد نیاز برای ارائه خدمات کاراتر، طراحی مدلهای عملیاتی و چگونگی ورود به بازار از الزاماتی است که فینتکها با آن مواجه هستند و پس از آن عوامل محدود کننده بیرونی مورد توجه قرار می گیرد که در این بخش می توان به سیاستهای حاکم بر حوزه کسب و کار اشاره کرد که اثر مستقیم بر فعالیت فین تک ها دارد. با یک مطالعه مختصر می توان دریافت در کشورهای پیشرفته سرمایه گذاریهای گسترده ای برای بهره برداری از فرصتهای ایجاد شده توسط فین تکها در حال انجام است و این نشان از آشنائی آنان با مزیتها و نقش مهم و مفید این پدیدههای مالی است. فین تکها رقابت پذیری اقتصاد مالی و بهبود عملکرد سیستم مالی را فراهم می آورند و باعث کوتاه شدن زمان نوآوری و ارائه آن به بازار می شوند، در حوزه مالی شفافیت ایجاد کرده، و ریسک ها را کاهش می دهند و موجب بهبود دسترسی مشتریان به خدمات مالی شده و هزینه ها را کاهش و سرعت را افزایش می دهند. فینتکها برای فعالیت با مشکلات بسیاری نیز مواجهاند و این مشکلات عمدتا ناشی از محدودیتهایی است که توسط دولتها و سایر بازیگران ذینفوذ ایجاد و تقویت می شود. توانائی فینتکها در عرضه بدون محدودیت خدمات مالی و شاید خلق پول علت اعمال محدودیتهای قانونی در این حوزه است لذا محدودیتها ناشی از احتیاط هائی است که معقول هم به نظر می رسند و غالبا ناشی از قوانین و مقررات، احتیاط های موجود در صنعت، رقابت برای کسب سهم بازار، اعمال نفوذ بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری و مسائل ناشی از تأمین نیروهای انسانی متخصص است. درحال حاضر در کشور قوانین خاصی برای فعالیت فین تکها تعریف نشده است به همین دلیل ایجاد و توسعه فعالیت توسط این گونه شرکتها خالی از اشکال و ریسک عدم امکان فعالیت نیست اما باید توجه کرد این پدیده های مالی در حال رشد و تکثیر هستند و با خود فرصتها و مزیتهای فراوانی را ایجاد میکنند، در بسیاری از نقاط دنیا پذیرفته شده اند و مسیرهای قانونی برای فعالیت آنها مشخص و نحوی تعامل با آنها، در حال تغییر دادن بسیاری از روندهای قدیمی است.
تغییرات انفجاری تکنولوژیکی، ظهور استارت آپ ها و اقبال بسیار زیادی که به پدیده های مالی حاصل از ادغام آنها با بخش مالی بوجود آمده، در کنار انتقادات بسیار زیاد به نحوه فعالیت بانکها و لزوم بهره گیری هرچه بیشتر از مزیتهای ایجاد شده در سیستم بانکی کشور، به نظر می رسد شاهد آغاز تحولاتی مثبت خواهیم بود و بدون شک نباید از چالش هائی که به دنبال خواهد داشت غافل بود. با توجه به اهمیت موضوع به نظر می رسد با مطالعه و تحقیق بیشتر امکان طراحی «مدلی جامع برای تعامل شرکتهای فناوری مالی (Fin tech) با بانکها و موسسات اعتباری در صنعت بانکداری ایران» وجود دارد.
موفقيت يک سازمان به وسيله تصميماتي که کارکنان آن مي گيرند و رفتارهايي که براي انجام آن ها ترغيب مي شوند، تعيين مي شود. از اين رو يک منبع حياتي براي مزيت رقابتي غالبا نه از داشتن هوشمندانه ترين طراحي محصول يا خدمات، بهترين استراتژي بازاريابي، فن آوري آخرين مدل، يا مديريت مالي با شم بسيار قوي است، بلکه به واسطه برخورداري از سيستم هاي متناسب براي جذب، انگيزش و مديريت منابع انساني سازمان است. نقش منابع انساني در دنياي امروز اهميت مديريت منابع انساني و مديريت منابع، مديران را با بکارگيري نيروهاي متخصص و کارآزموده به چند برابر افزايش داده است.
در تشکيل هر سازمان عوامل و عناصر مختلفي نقش دارند که يکي از مهم ترين اين منابع نيروي انساني است که بدون شک در جهت نيل به اهداف و خواسته هاي سازمان نقش تعيين کننده اي دارد و چنان چه اين عامل حذف شود، آن چه باقي مي ماند به خودي خود قابل استفاده نمي باشد و آن چه که نيروي انساني را تقويت مي کند تا در جهت برنامه هاي سازمان حرکت کند، عاملي جز انگيزه نخواهد بود. امروزه ديگر مدل مديريت سنتي که در آن مدير کنترل مي کند و کارکنان تحت نظارت هستند، کارآمد نيست و نقش مديريت به منظور ايجاد محيط کار توانمند، بايد از چارچوب ذهني، فرماندهي و کنترل محيط، به حس مسئوليت و احترام متقابل به کارکنان تبديل شود. همان طور که در ادبيات مديريت بيان شده هر فرد براي انجام فعاليت به دو عامل اصلي دانش و انگيزه نياز دارد که در پرتو برخورداري از اين دو عامل مي توان انجام موفق هر فعاليت هدفمندي را پيش بيني کرد و در مجموع افراد به واسطه اين عوامل است که صاحب قدرت خواهند بود و با افزايش سطح اين دو عامل هر سازمان مي تواند تصوير روشني از آينده را براي دستيابي به اهدافش ترسيم نمايد. عدم استفاده بهينه از منابع انساني به عنوان يکي از ورودي هاي سيستم سازماني ناشي از فراواني و دسترسي آسان به نيروي انساني، رشد فزاينده بيکاري، عدم وجود فرصت هاي شغلي جايگزين و اجبار به ماندن در سازمان و ... مي باشد. نيروي انساني به همان اندازه نيز مي تواند مشکل ساز باشد و مديران را در دست يابي به اهداف سازماني مستأصل سازد. لذا به اين خاطر است که فرايند حفظ و نگهداري منابع انساني اهميت پيدا مي کند. صاحب نظران از سه فرآيند مديريت منابع انساني يعني جذب، بهسازي(آموزش) و نگهداري نيروي انساني، فرآيند نگهداري را مهم تر دانسته اند. حفظ و نگهداري، فرآيندي است که سازمان(مديريت) با استفاده از عواملي چون، مسير ترقي شغلي روشن و واضح، ارزشيابي عملکرد اثربخش، نظام پرداخت اثر بخش و ... سعي مي نمايد تمايل به تداوم خدمت کارکنان در سازمان را افزايش دهد. در صورتي که سازمان در فرآيند هاي جذب و بهسازي نيروي کار موفق شود ولي در نگهداري آن کوتاهي نمايد و بنابه دلايلي، زمينه هاي افت نيروي انساني موجود در سازمان را فراهم نمايد، در نيل به اهداف خود دچار شکست خواهد شد. ممکن است سازمان به سادگي قادر به ارائه حقوق مکفي به نيروي انساني خود نباشد، که اين امر خود نياز به بررسي جداگانه دارد. اما عوامل ديگري وجود دارد که سازمان ضمن توجه به آن ها مي تواند سبب انگيزش نيروي انساني و افزايش کارآيي، در سازمان شود. در ادامه به برخي مسائل مرتبط با انگيزش منابع انساني در بخش مالياتي سازمان امور مالياتي کشور به اختصار پرداخته مي شود.
ممکن است علل و عوامل گوناگونی در ایجاد و کارآمدی انگیزش نقش داشته باشند، ولی در این میان دو عامل از همه مهمترند:
مهمترین بحث در انگیزش، شناسایی و تشخیص نیازها است. ابتدا باید نیازهای زیرمجموعه را خوب ش ناسایی کرد چون رفتار انسان ها نشان م یدهد که افراد در زندگی خصوصی و شغلی خود به وسیله نیازهای متفاوت، انگیزه پیدا م یکنند. تشخیص این نیازها و تامین آنها، به عنوان محرک، به مدیر در بهر هبرداری بهینه از توانایی های کارکنان کمک فراوانی می کند.
گر به هر شغل ب هعنوان یک کار مهم و مورد نیاز در بانک توجه شود، هیچگاه مقایسه بین مشاغل و مشخص کردن مهمترین و کم اهمی تترین، پیش نم یآید. در نظر مدیریت سرمایه انسانی، وجود همه ش لها در جایگاه خود مهم و برای ادامه کار بانک و رسیدن به اهداف عالی ضروری و لازم است. در این صورت هیچکس احساس حقارت نمی کند و کارکنان با انجام کاری که مسئول آن هستند ابراز رضایت و خشنودی می کنند.
فرآیندهای مختلفی در مدیریت منابع انسانی وجود دارد. از جمله آنها، ارزیابی عملکرد کارکنان است که به نوبه خود بسیار حائز اهمیت و در خور توجه است. به همین دلیل کمی بیشتر به آن میپردازیم. برای دستیابی به یک عدالت در سنجش عملکرد کارکنان، در هر سطحی باید ارزیابی دوجانبه )یعنی مدیران از زیردستان خود و کارکنان از مدیران و رواسای قسمت و دوایر خود( صورت گیرد. این روش می تواند مناسبات بین آنها را بهبود بخشد و نظر کارکنان را نسبت به مدیریت تغییر دهد.