

توسعه کارآفرینی مقوله اي است که در این سالها، بیشتر از آنچه تا کنون در کشور به آن اختصاص داده شده است می طلبد. همتی که پرداختن به آن با توجه به پتانسیل هاي بالاي کشور و نیاز کنونی جامعه نیازمند فراهم ساختن بسترهاي کارآفرینی در این حوزه است.امروزه کلیه کشورها با توجه به بحرانهاي کنونی ، به سمت ایجاد کارآفرینی روي آورده اند و با استفاده مطلوب از منابع کارآفرینی خود و سرمایه گذاري در این حوزه، توانسته اند ضمن جایگزینی براي دیگر منابع خود، فرصتهاي اشتغال فراوانی را فراهم آورند.
مروري بر ادبیات کارآفرینی بیانگر این واقعیت است که کارآفرینی یک نوع فرایند تغییر رفتار است که بیشتر به صورت اکتسابی حاصل میشود. بنا به دیدگاه فطري بودن کارآفرینی، بحث در مورد عوامل اجتماعی، فرهنگی و آموزش کارآفرینی و پرورش استعدادهاي کارآفرین بیهوده است؛ در صورتی که باتوجه به دیدگاه اکتسابی بودن کارآفرینی، عامل محیط و تغییرات حاصل از آن میتواند استعدادهاي بالقوه را تحت تاثیر خود قرار دهد، به شکلی که روحیه کارآفرینی را در افراد مستعد پرورش دهد.خانواده، مدرسه، دانشگاه و سایر نهادها و موسسات فعال در امر کارآفرینی از جمله عوامل محیطی تاثیرگذار در شکل گیري فرایند کارآفرینی هستند که چنانچه این عوامل با حمایت همه جانبه نهادها، بانکها و موسسات مالی و اعتباري همراه شوند می توانند «فرهنگ کارآفرینی» را در کشور نهادینه کنند . در میان عوامل ذکر شده نقش 3 عامل خنواده ، مدرسه و مؤسسات مراکز آموزش عالی در میان عوامل اجتماعی از بقیه مهمتر به نظر می رسد . خانواده ها به عنوان کانون های ترویج ایدههاي کارآفرینی میتوانند انگارهها و الگوهاي سنتی را دچار تحول اساسی کرده و نگرش جدید مبتنی بر نوآوري و خلاقیت را به کالبد افراد خود تزریق کنند.استفاده از اطلاعات و دانش والدین، مربیان مدرسه و اساتید دانشگاه در راستاي بهینه سازي و بازسازي مناسبات اجتماعی و کسب مهارتهاي شغلی، نقش مهمی در شکوفایی استعدادهاي افراد در جامعه و توسعه فرهنگ کارآفرینی دارد. علاوه بر نقش عوامل یادشده در سطح کارآفرینی مستقل، در سطح کارآفرینی سازمانی، میزان برخورداري از روحیه سختکوشی و پذیرش ایدههاي جدید در محیطهاي کاري، نوع نگرش مدیران در سازمانها، موسسات و شرکتها و اعتقاد و باور آنها به تواناییهاي بالقوه افراد خلاق و سرانجام نوع نگرش مجموعه افراد شاغل در سازمانها به حمایت از عوامل پیش برنده کار آفرینی ، می تواند «فرهنگ کارآفرینی» را نهادینه کند و موتور کار،رینی را در سطوح مختلف به حرکت درآورد.
کارآفرینی امروزه عنصر اساسی در تحول و توسعه جوامع مختلف است. کارآفرینان نیز با شناسایی و خلق فرصتها، جوامع را از دستیابی باز داشته و آن را به سمت توسعه رهنمون میسازند.با توجه به تجربه مثبت کارآفرینی در کشورهاي توسعه یافته تایید میکند، راه اندازي کسب و کار، تاسیس شرکت تجاري و تسریع فعالیتهاي اقتصادي توسط کارآفرینان تا حدود زیادي بستگی به عقاید و باورهاي فرهنگی آنها دارد. اگر خانواده، مدرسه، دانشگاه و سایر نهادهاي اجتماعی را به عنوان مهمترین قانونهاي شکل گیري فرهنگ کارآفرینی در جامعه تلقی کنیم، متوجه میشویم که مجموعهاي از عوامل اقتصادي و اجتماعی در شکل گیري فرایند کارآفرینی تاثیرگذار هستند. اما عوامل اجتماعی – فرهنگی به عنوان عوامل ساختاري در ایجاد روحیه کارآفرینی و شکوفایی استعدادهاي بالقوه افراد از اهمیت بیشتري برخوردارند. که عوامل اجتماعی- فرهنگی توسعه کارآفرینی با رویکرد جامعه شناختی را محور بحث قرار میگیرد.مهمترین عوامل تاثیرگذار در شکل گیري « فرهنگ کارآفرینی» خانواده، مدرسه و مؤسسات آموزشی است.
خانواده به عنوان کانون شکلگیري اهداف، آرمانها و الگوهاي کسب و کار و تعیین مسیر شغلی فرزندان، نقش تعیین کنندهاي در ایجاد روحیه خودباوري و شکوفایی استعداد افراد دارد. والدین با افکار و ایدههاي خود میتوانند روحیه خلاقیت و کارآفرینی را در فرزندان خود پرورش داده و آنان را به تلاش براي ارائه ایدهاي نو، راهاندازي کسب و کار اقتصادي و پذیرش ریسک و مخاطره در فعالیت مورد نظر آماده سازند. آنان میتوانند فرزندان خود را در انتخاب شیوههاي صحیح کسب درآمد، اداره کسب و کار و دستیابی به سودآوري مطلوب یاري کنند.سؤال مهم در این رابطه این است که چه تعداد از خانوادههاي ایرانی کارآفرینی را به عنوان عامل ایجاد«ارزش» پذیرفتهاند؟ چنانچه درصد آنها زیاد باشد باید شاهد شکوفایی استعدادهاي نوجوانان و جوانان در عرصههاي مختلف و رونق کسب و کارهاي اقتصادي در جامعه باشیم. کانون خانواده نقش بنیادي و مدارس، دانشگاهها و نهادهاي آموزشی نقش مکمل در تقویت روحیه کارآفرینی و رواج کسبوکارهاي کارآفرینانه دارند. تشویق فرزندان به تلاش علمی و گذراندن سالهاي مفید عمر خود در راه کسب مدارك دانشگاهی، در اکثر موارد توان بالقوه براي شکوفایی استعدادها، بروز خلاقیت و ابتکار عمل در زمینههاي مورد علاقهشان را به تدریج از بین میبرد.
بعد از خانواده، مدرسه مهمترین سازمان و نهاد رسمی است که علاوه بر نقش تربیتی کودکان، نوجوانان و جوانان، نقش مهمی در ارتقاي مهارت دانشآموزان در سطوح مختلف تحصیلی و در رشتههاي مورد نیاز ایفا میکند. مدارس با امکاناتی که در اختیار دارند، فرزندان جامعه را در مقاطع مختلف تحصیلی و متناسب با نیازهاي جامعه آموزش میدهند. با استفاده از آموزشهاي نوین در مدارس و بهرهگیري از دانش روز دنیا میتوان استعداد دانشآموزان را شکوفا کرد و روحیه خلاقیت و نوآوري را در آنان پرورش داد. تحقیقات نشان میدهد که از جمله مهمترین عوامل موثر بر حرکت از کارآفرین بالقوه به کارآفرین بالفعل، آموزش و حمایت همه جانبه از افراد کارآفرین است. در زمینه آموزش کارآفرینی، در زمان حاضر، در کشورهاي جهان به طور کلی 4نوع دوره برگزار میشود که از دورههاي یک روزه تا دورههاي 4 ساله را دربرمیگیرد. نوع اول این دورهها، دورههاي آگاهیدهنده است که فقط جهت افزایش آگاهی فراگیران نسبت به کارآفرینی است. نوع دوم، دورههاي آموزش مربوط به تاسیس شرکت است که موضوعاتی در خصوص تامین مالی، بازاریابی و... جهت تاسیس یک شرکت جدید را به فراگیران آموزش میدهد. نوع سوم، دورههایی است که براي رشد و بقاي شرکتهاي کوچک طراحی شده و نوع چهارم، دورههاي آموزش کارآفرینی سازمانی است که براي سازمانهاي متوسط و بزرگ طراحی شده است. اهمیت کار در جامعه، مفاهیم اولیه کار و شغل، خلاقیت و کارآفرینی، انواع کسبوکار اقتصادي، مدیریت کسب وکار، ارتباطات در محیط کار، قوانین و مقررات مرتبط با امور اقتصادي و بازرگانی، تولید و بهرهوري، بازاریابی و فروش محصول، از جمله مفاهیمی هستند که در قالب متون درسی در مدارس و دانشگاهها میتوانند دانشآموختگان را با اصول و ادبیات کارآفرینی در محیط کسبوکار آشنا کرده و آنها را جهت ورود به عرصه کار و فعالیت آماده کنند.
در ارتباط با توانمندسازي و ارتقاء فعالیتهاي کارآفرینانه شهروندان محلات گروههاي مختلف پنج رویکرد را میتوان ذکرکرد:
1- توانمندسازي آموزشی: آموزش و بازسازي سیستماتیک برنامههاي آموزشی کارآفرینی با هدف توانمندسازي علمی – مهارتی و فنی گروههاي رسمی و غیر دولتی و کانونهاي مردمی، تشکل کلاسها، کارگاهها و برنامه هاي ترویجی از طریق انجمنها و سازمانهاي غیردولتی بدلیل داشتن پایگاه اجتماعی و دسترسی آسان آنها به سایر گروههاي اجتماعی .
2-توانمندسازي مالی و اقتصادي: علاوه بر دستگاههاي اجرایی مسئول، مدیریت شهري نیز با برنامهریزي میتواند در موارد زیر مؤثر باشد :