موتور جستجوی پیشرفته مقالات و تحقیقات و ...

تحویل در محیط ورد : word
عنوان :

عنوان سفارش :
تعداد صفحه :
قیمت :
تومان
  • مقدمه
  • گروه های آسیب پذیر، از جمله اطفال، به لحاظ شرایط خاصشان نیازمند حمایت از آنها از طریق اتخاذ سیاست افتراقی صورت می گیرد.سیاست افتراقی در قوانین داخلی به صورت جرم انگاری خاص در حوزه اطفال و یا به صورت تشدید مجازات متجلی می شود.از کودکان به دلیل وضعیت و موقعیت آسیب‏پذیری که به لحاظ جسمی،روانی و اجتماعی از آن برخوردارند،به عنوان«افراد بالقوه آسیب‏پذیر»یا«افراد دارای پیش‏زمینهء بزه‏دیدگی»یا«بزه‏دیدگان بالقوه»نام می‏برند.اصولا به دلیل همین وضعیت بیشتر آسیب‏پذیر آنها در مقایسه با افراد بزرگسال است که قانونگذاران برای جلوگیری از«بزه‏ دیدگی»آنها چه در درون خانواده و چه در اجتماع،به مقرر نمودن حمایتهای کیفری افتراقی‏ ویژه از آنها مبادرت ورزیده‏اند.با تصویب قانون«حمایت از کودکان و نوجوانان»نشانه‏هایی از پذیرش«سیاست‏ کیفری افتراقی»در برخورد با جرایم علیه اطفال در حقوق کیفری ایران،نمایان گردید.قانونی‏ که برخلاف عنوان کلی آن فقط با جرم‏انگاری برخی رفتارهای خاص درصدد حمایت کیفری‏ ویژه از اطفال برآمده است.با نگاهی به مباحث مطرح شده در جریان تصویب این قانون، مشخص می‏شود که قانونگذار در تصویب آن بیش از هر چیز از جامعهء مدنی،تعهدات‏ بین‏المللی ایران به ویژه کنوانسیون حقوق کودک،واقعیتها و یافته‏های روانشناختی،جرم‏ شناختی و بزه‏دیده شناختی،تأثیر پذیرفته است.قانونی که با پایه‏ریزی اولیه«حقوق کیفری‏ اطفال بزه‏دیده»در ایران برای اولین بار اصطلاح «کودک‏آزاری»را وارد ادبیات حقوق‏ کیفری ایران کرد و سن بزه‏دیدگی را همگام با یافته‏های علمی و کنوانسیون حقوق کودک‏ هجده سال تعیین نمود.جرم‏انگاری اعمالی نظیر:هر گونه صدمه،اذیت،آزار،شکنجه جسمی‏ و روحی کودکان،نادیده گرفتن عمدی سلامت و بهداشت روانی و جسمی کودکان،ممانعت‏ از تحصیل آنها،هر گونه خرید،فروش،بهره‏کشی و به کارگیری کودکان به منظور ارتکاب‏ اعمال خلاف،از نوآوریهای قانون یاد شده به شمار می‏آید.قانونی که با جنبهء عمومی دادن به‏ «کودک‏آزاری»و جرم‏انگاری در راستای اجباری نمودن گزارش‏دهی موارد کودک‏آزاری، بارقه‏های امیدی از شکل‏گیری نظام دادرسی خاص اطفال بزه‏دیده را همچنین نوید می‏دهد.

  • فصل اول: کلیات تحقیق
  • بیان مسئله
    از کودکان به دلیل وضعیت و موقعیت آسیب‏پذیری که به لحاظ جسمی،روانی و اجتماعی از آن برخوردارند،به عنوان«افراد بالقوه آسیب‏پذیر»یا«افراد دارای پیش‏زمینهء بزه‏دیدگی»یا«بزه‏دیدگان بالقوه»نام می‏برند.اصولا به دلیل همین وضعیت بیشتر آسیب‏پذیر آنها در مقایسه با افراد بزرگسال است که قانونگذاران برای جلوگیری از«بزه‏ دیدگی»آنها چه در درون خانواده و چه در اجتماع،به مقرر نمودن حمایتهای کیفری افتراقی‏ ویژه از آنها مبادرت ورزیده‏اند.این«سیاست کیفری افتراقی»در چهارچوب قوانین جزایی از دو سازوکار بهره‏ می‏جوید:
    اول:سازوکار جرم‏انگاری خاص برخی از رفتارها که به جسم،روان،اخلاق و وضعیت اجتماعی کودک لطمه وارد می‏کند.
    دوم:سازوکار تشدید کیفر بزهکارانی که در مورد اطفال مرتکب جرم شده‏اند و به‏ عبارت دیگر،کودکان را به عنوان«بزه‏دیدهء»خود انتخاب کرده‏اند.
    دو مؤلفهء بالا در تمام نظامهای حقوقی که در آنها«حقوق کیفری اطفال بزه‏دیده»در عرصهء حقوق جزای ماهوی،شکل گرفته است،غالبا به چشم می‏خورد.در قلمرو حقوق‏ جزای شکلی نیز،حمایتهای قانونی ویژه افتراقی از اطفال بزه‏دیده در مرحله بعد از وقوع جرم‏ و در درون فرآیند کیفری و بعد از آن،در بسیاری از نظامهای حقوقی پیشرفته و مبتنی بر حقوق بشر،مقرر گردیده است.

    اهمیت و ضرورت تحقیق
    امروزه توجه به حقوق کودکان و حمایت از انها در کلیه سیاست گذاری های آموزشی ،تربیتی ، فرهنگی ، اجتماعی و حقوقی کشور بخشی از روند توسعه و منافع ملی محسوب می شود و دولتها باید در راستای تعهد مالی – انسانی خود در تحقق این سیاست ، امکانات و منابع انسانی کافی اختصاص دهند.

    فصل دوم :نوآوریهای قانون حمایت از کودکان و نوجوانان در قلمرو«حقوق کیفری اطفال‏ بزه‏دیده»

    هرچند برخورد افتراقی(ویژه)با«اطفال‏بزهکار»در قلمرو حقوق کیفری از سابقه‏ای طولانی برخوردار است،و اصولا شکل‏گیری«حقوق کیفری اطفال»یا«سیستم‏ عدالت اطفال»که معیار شاخص آن صغر سن(کودک-نوجوانی)است،ابتدا در قلمرو «بزهکاری اطفال»بوده است که با توجه به آن قانونگذاران کیفری اطفال بزهکار را در عرصهء حقوق جزا که شامل حقوق جزای ماهوی و شکلی می‏گردد-مشمول اقدامات و مقررات‏ ویژه و متفاوت از«بزرگسالان بزهکار»قرار دادند.اما در دهه‏های اخیر تحت تأثیر یافته‏های جرم‏شناختی و شاخهء نسبتا جدید آن یعنی‏ «بزه‏دیده‏شناسی»که تحت تأثیر آن حمایت ویژه از برخی طبقات آسیب‏پذیر بزه‏دیدگان‏ نظیر کودکان،وارد قلمرو حقوق کیفری به طور عام و حقوق کیفری اطفال به طور خاص شد .بدین ‏ترتیب ، قانونگذاران کیفری با وضع قوانینی خاص از یک«سیاست جنایی‏ افتراقی»در برابر بزه‏دیدگی اطفال چه در عرصهء حقوق کیفری ماهوی و چه در قلمرو حقوق‏ جزای شکلی،پیروی کرده‏اند.در قلمرو حقوق جزای ماهوی قانونگذاران معمولا از دو ساز و کار در حمایت کیفری ویژهء اطفال،سود جسته‏اند:اول؛حمایت کیفری افتراقی(ویژه)از اطفال با تشدید مجازات بزهکارانی که اطفال را قربانی اعمال مجرمانه خود قرار می‏دهند دوم؛ جرم‏انگاری برخی رفتارهای خاص که حقوق ویژه آنها را در معرض خطر قرار می‏دهند.در قلمرو حقوق جزای شکلی نیز قانونگذاران با مقرر نمودن حمایتهای افتراقی(ویژه) از اطفال بزه‏دیده چه در مرحله قبل از ورود به فرآیند کیفری و چه در درون فرآیند کیفری و 1-شاید بتواند برخورد افتراقی با اطفال بزهکار را به دیدگاههای مکتب تحققی برگرداند؛چرا که در ششمین گنگرهء انسان‏شناسی‏ جنایی که طرفداران این مکتب در سال 1906 در شهر تورین ایتالیا برگزار کردند،توصیه هایی شد که به آنها می پردازیم.

    بخش اول:توصیه هایی در زمینه بزهکاری اطفال

    1.قاضی باید بتواند،بر حسب شرایط فردی-اجتماعی هر طفل،از اقدامها و تدابیر متنوع نسبت به او استفاده کند.»2-«هرگونه‏ رفتار اصلاحی در قبال طفل باید مسبوق به معاینات پزشکی-روان‏شناختی و بررسی سوابق خانوادگی و نیاکان او باشد»
    تصویب قانون حمایت از کودکان و نوجوانان نیز نشانه‏هایی از شکل‏گیری یک«سیاست‏ کیفری افتراقی»در برخورد با بزه‏دیدگی اطفال،را با خود دارد و در نوع خود نوآوری‏ محسوب می‏شود.هرچند در حقوق کیفری ایران توجه ویژه به اطفال بزه‏دیده قبل از تصویب قانون یاد شده به طور پراکنده و در قالب قوانین مختلف وجود دارد،اما این قانون از این جهت که فقط در راستای حمایت کیفری از اطفال بزه‏دیده تدوین شده در نوع خود در حقوق جزای ایران بدیع است.

    گفتار اول:ورود اصطلاح«کودک‏آزاری»به ادبیات حقوق کیفری ایران

    بی‏تردید یکی از نوآوریهای قانون حمایت از کودکان و نوجوانان،وارد نمودن اصطلاح‏ «کودک‏آزاری»به ادبیات حقوق جزای ایران است.این اصطلاح که ترجمه عبارت انگلیسی‏ « esuba dlihc »یا« nerdlihc fo noitatselom »است،در علم روانشناسی چندان واژهء غریبی نبوده و از سابقهء طولانی برخوردار است. قانونگذار در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان از هر دو واژه یعنی«کودک‏ آزاری»(مادهء 5)و آزار و اذیت کودکان و نوجوانان(مادهء 2)،استفاده کرده است.به نظر می‏رسد که قانونگذار در استفاده از اصطلاحات یاد شده تحت تأثیر یافته‏های‏ علوم روانشناختی و جرم‏شناختی بوده و در کنار اینها به مفاد کنوانسیون حقوق کودک«مواد 19 و 34)نیز،بی‏توجه نبوده است.شکی نیست که قانون فوق یک قانون کیفری است و قانون جزا،علاوه بر نقش‏ سرکوبگرانه،نقش بیان و توصیف ارزشها را نیز ایفا می‏کند.به عبارت دیگر هرچند،اعمالی‏ که نظم عمومی را بر هم می‏زنند در حقوق جزا باید مجازات شوند،ولی در عین حال حقوق‏ جزا بیانگر ارزشهای مختلف در جامعه نیز می‏باشد. بدین‏سان،استفاده‏ از اصطلاح«کودک‏آزاری»و جرم‏انگاری آن می‏تواند نشانگر تقبیح آن از طرف جامعه وانعکاسی از این ارزش باشد که«حقوق کودک باید محترم شمرده شود و در هر نوع آزار و اذیت‏ او و تجاوز به این حقوق،ممنوع است».

    گفتار دوم :سن بزه‏دیدگی

    در قلمرو حقوق کیفری اطفال بزه‏دیده،تعیین سن طفولیت ضروری است،چرا که‏ جرم‏انگاریهای خاص در راستای حمایت از اطفال بزه‏دیده و تشدید مجازات افرادی که بر روی کودکان مرتکب جرم می‏شوند،مستلزم تعیین تمایز مرز بزرگسالی از طفولیت و شناسایی افراد خاصی به عنوان کودک،توسط قانونگذار است.همچنین تعیین سن طفولیت در برخورداری آنها از حمایتهای ویژه در فرآیند کیفری نیز مؤثر است.با نگاهی به قوانین کیفری ایران قبل از زمان تصویب قانون حمایت از کودکان و نوجوانان در آذر 1381 مشخص می‏شود که قانونگذار از دو شیوه استفاده کرده است:اول؛ جرایمی که در آنها به ذکر عناوین؛صغیر،نابالغ،طفل،کودک و امثال آنها اکتفا گردیده و به‏ سن خاصی از نظر بزه‏دیدگی اشاره نشده است،از جمله می‏توان در این زمینه مواد؛83، 112،113،147،221،226،271،292،306،308،400،401،409،453،619،631،632، 633،....قانون مجازات اسلامی را بیان‏کرد.به نظر می‏رسد در این گونه موارد با توجه به تعریفی که از طفل با توجه به تبصره‏ مادهء 49 قانون مجازات اسلامی صورت گرفته است،که بر طبق آن:«منظور از طفل کسی‏ است که به حد بلوغ شرعی نرسیده باشد»،و با لحاظ مادهء 1210 قانون مدنی که سن بلوغ را در دختران نه سال تمام قمری و در پسران پانزده سال تمام قمری دانسته است،در تمام این‏ موارد سن طفولیت را در بزه‏دیدگی باید نه سال قمری برای دختران و پانزده سال قمری برای‏ پسران تلقی کرد(که این سن در عرصهء بزهکاری و مسئولیت کیفری اطفال نیز مجری است).با توجه به سیاست یاد شده سن بزه‏دیدگی بسیار پایین می‏آید و این مسئله به لحاظ وجود حمایتهای ویژه از اطفال بزه‏دیده در قوانین،بخش عظیمی از افراد را که در واقع طفل‏ محسوب می‏شوند،ولی از نظر قانونگذار بزرگسال،از حمایتهای قانونی ویژه محروم می‏کند.
    دوم:جرایمی است که در آنها بدون اینکه بر صغیر یا کبیر بودن اشاره شود به سن‏ تصریح گردیده است،نظیر مادهء 621 قانون مجازات اسلامی که بر اساس آن اگر سن مجنی‏ علیه در جرم آدم‏ربایی کمتر از پانزده سال باشد موجب تشدید مجازات مجرم خواهد شد یا مطابق مواد 79 و 176 قانون کار به کار گماردن افراد کمتر از پانزده سال ممنوع و جرم‏ محسوب می‏شود.اما با تصویب قانون حمایت از کودکان و نوجوانان قانونگذار در تعیین سن بزه‏دیدگی‏ با گسترش چتر حمایتی خود به یک نوآوری در عرصهء حقوق کیفری ایران بعد از انقلاب، دست زد.بر اساس ماده 1 قانون فوق:«کلیه اشخاصی که به سن هجده سال تمام هجری‏ شمسی نرسیده‏اند از حمایتهای قانون مذکور در این قانون بهره‏مند می‏شوند»بدین‏سان،قانونگذار در تدوین این مادهء با احتیاط و زیرکی خاصی عمل می‏کند و از تعریف طفل به افراد زیر هجده سال خوداری ورزیده است،اما در مواد بعدی قانون با به کار بردن لفظ«کودکان و نوجوانان»تمایل خود را بر تعریف طفل به افراد زیر هجده سال آشکار کرده است.در ضمن نباید از عنوان قانون یاد شده که بر صراحت از لفظ کودکان و نوجوانان‏ استفاده کرده است،غافل شد.

    گفتار سوم :جرم‏انگاریهای خاص

    جرم‏انگاری( noitasilanimirc )یا جرم تلقی کردن قانونی یک فعل یا ترک فعل، فرآیندی است که به وسیلهء آن،رفتارهای جدیدی به موجب قوانین کیفری،مشمول قانون جزا می‏گردد همان‏طور که بیان شد یکی از مؤلفه‏های شکل‏گیری یک«سیاست جنایی افتراقی» در قلمرو حقوق کیفری اطفال بزه‏دیده،جرم‏انگاری برخی رفتارهای ویژه در این عرصه‏ می‏باشد،جرایمی که فقط به دلیل خصوصیات ویژه بزه‏دیدگان آنها یعنی،کودکان،ایجاد شده‏ است و با جرم‏انگاریهای عام در قلمرو حقوق کیفری،متفاوت و متمایز است.قوانین کیفری غالبا بدون اینکه تعریفی از«کودک‏آزاری»ارائه داده باشد و به بیان‏ مصادیق آن در قانون مجزا،بپردازد،به تعیین مصادیق آن در قوانین جزایی،بسنده می‏کنند.به‏ عنوان مثال قانون جزای جدید فرانسه(مصوب 1992)عملا تمام جرایم و بزه‏های ارتکابی‏ علیه کودکان را در برمی‏گیرد .قانونگذار کیفری ایران نیز تا زمان تصویب قانون‏حمایت از کودکان و نوجوانان در آذر 1381،در قلمرو جرایم خاص علیه اطفال از سه شیوه استفاده کرده است:
    اول:قبل از پیروزی انقلاب،در قانون مجازات عمومی(مصوب 1304 و اصلاحی‏ 1352)باب دوم به«جنجه و جنایت نسبت به اطفال»اختصاص داشت که در ذیل این باب‏ در قالب مواد 195 الی 203 به برخی از جرایم علیه اطفال اشاره شده بود،(جرایمی نظیر؛ دزدیدن،اخفاء و منتسب کردن نوزاد به زنی غیر از مادر،ربودن طفل،...).بعد از پیروزی‏ انقلاب اسلامی ایران با تصویب قانون تغزیرات(مصوب 1362)بخشی از آن تحت عنوان‏ «جرایم علیه اشخاص و اطفال»به برخی از جرایم علیه اطفال اشاره شد.در سال 1375 نیز با تصویب کتاب پنجم از قانون مجازات اسلامی،عنوان یاد شده در فصل هفدهم این کتاب حفظ گردید.عنوانی که تنها در زیر مجموعه آن مواد 619،631،632،633 به برخی جرایم علیه‏ اطفال اختصاص داشت.
    دوم:جرم‏انگاریهای خاص در موارد مختلف قانون مجازات اسلامی نظیر ماده 642 (جرم ترک انفاق اطفال)مادهء 646(ازدواج با نابالغ)و ماده 713(جرم استفاده از اطفال در تکدی‏گری).

    سوم:جرم‏انگاریهای خاص در قوانین غیرکیفری:قانونگذار در راستای حمایت از اطفال بزه‏دیده در قوانین مختلف غیرکیفری نیز برخی رفتارهای خاص را،جرم‏انگاری کرده‏ است.نظیر؛قانون طرز جلوگیری از بیماریهای آمیزشی و واگیردار مصوب 1320(که به جرم‏ انگاری رفتارهایی مانند،عدم درمان بیماریهای آمیزشی اطفال،عدم آبله‏کوبی،...دست‏زده‏ است)،قانون«تأمین وسایلو امکانات تحصیل اطفال و جوانان ایرانی»(مصوب 30/4/1353) (که در آن به جرم‏انگاری عمل نقض حقوق تحصیلی و آموزشی کودکان توسط پدر و مادر مبادرت نموده است)یا قانون کار جمهوری اسلامی ایران مصوب 1369(که به جرم‏ انگاری برخی رفتارها در جهت ممانعت از بهره‏کشی اقتصادی از اطفال)اقدام نموده است و ...

    بخش دوم : قانون حمایت از کودکان و نوجوانان

    قانونگذار چه قبل و چه بعد از انقلاب هیچ وقت در صدد احصای کامل و منظم جرایم علیه اطفال در یک قانون واحد،بر نیامده است.اما با تصویب قانون حمایت از کودکان و نوجوانان،قانونگذار تا حدود زیادی در جهت جرم‏انگاری خاص برخی رفتارها و احصای آنها در قانونی واحد،برای حمایت ویژه از کودکان مبادرت کرده است،که در اینجا به‏ آنها اشاره می‏کنیم.

    گفتار اول:هر گونه صدمه و اذیت و آزار کودکان

    مادهء 2 قانون حمایت از کودکان و نوجوانان اشعار می‏دارد:هر نوع اذیت و آزار کودکان و نوجوانان که موجب شود به آنان صدمه جسمانی یا روانی و اخلاقی وارد شود و سلامت جسم یا روان آنان را به مخاطره اندازد ممنوع است».این ماده بیشتر حالت«اعلامیه» دارد و به یک مادهء قانون کیفری که درصدد بیان عنصر قانونی جرمی است،هیچ شباهتی ندارد. علت تصویب این ماده به این صورت بدان دلیل است که در پیشنهاد اولیهء ارائه شده توسط نمایندگان در آخر آن عبارت«و مستوجب تغریز است»نیز وجود داشت که در شور اول‏ کیمسیون حقوقی و قضایی مجلس تصویب دوم شده بود،اما بعد از ارائهء گزارش کارشناس‏ مرکز پژوهشهای مجلس با این استدلال که نوع و میزان تغریز در آن مشخص نشده و خلاف‏ قاعدهء قانونی مجازاتها و مغایر اصول تدوین قوانین و مقررات کیفری است،در شور دوم‏ بررسی در کیمسیون حقوقی و قضایی،عبارت فوق از آخر ماده حذف گردید.اما قانونگذار در مواد بعدی به تعیین ضمانت اجرای کیفری«برای هر گونه صدمه و اذیت و آزار کودکان» (مادهء 4 قانون فوق)مبادرت نموده است

  • مجری کارهای پژوهشی عمومی، علمی پژوهشی و مروری
  • کارهای آماری و تجزیه و تحلیل داده
  • تحلیل کمی و کیفی
  • انجام کلیه خدمات نگارش، ترجمه تخصصی ، ویرایش مقاله ها و پایان نامه ها
  • انجام رفرنس نویسی استاندارد با نرم افزار EndNote
  • آماده سازی پاورپوینت مربوط به ارائه در جلسات و همایشها
  • Tel : 09385735506 - 09118370377
    Email : tahghighnet@yahoo.com
    Telegram : @tahghighnet
    Instagram : tahghighnetinsta
    www.tahghigh.net
    2024 - 2007