موتور جستجوی پیشرفته مقالات و تحقیقات و ...

تحویل در محیط ورد : word
عنوان :

عنوان سفارش :
تعداد صفحه :
قیمت :
تومان
  • فصل اول : کلیات
  • تاریخ وجغرافیای گیلان

    گیلان ، به جلگه های ساحلی جنوب غربی دریای خزر و کوه پایه های تالش و البرز شمال غربی گفته می شود ، که حدود 14709 کیلومتر مربع و سعت دارد و محدود استاز شمال به دریای خزر و جمهوری آذربایجان، از جنوب به استان مرکزی و قزوین واز مشرق به مازندران و از مغرب به آذر بایجان شرقی و زنجان.بلندترین قله کوه گیلان دلفک(درفک) نام دارد که 3500 متر ارتفاع آن است. ناحیه هموار پشت مرداب انزلی و دلتای سفید رود و جلگه تالش ، سه بخش متمایز گیلان می باشند. سختی گذرگاه های رودبار و لوشان و دیلمان را سرسبزی سنگر و نیلگونی سفید رود و رقص درختان زیتون وبه هم نزدیک بودن روستاها ، جبران می کند. در تحففه الادب ، آمده که گیلان به نام یکی از فرزندان یافت بن نوح ، نام گذاری شده است و شهر عمده آن بومن (فومن) است. از گیلان در نوشته های تاریخ نویسان به دنام های دیلم ، دیلمان ، دیلمستان ، گیل ، جیل ، جیلان و جیلانات ، نیز نام برده شده است. دیاکانوف روسی در کتاب "تاریخ ماد" می گوید":3000 سال پیش سرزمین پرجنگل کاسپیان ، کادوسیان ، و گلان ((گیل ها)) در شمال خاک ما قرار داشت."
    در تابستان 1340 ، دکتر محسن مقدم در املش ، تمدن هزاره اول و دوم قبل از میلاد را در حفاری ها ، پیدا کرد.دکتر عزت الله نگهبان ، نیز ، در تپه دهای دهکده نصفی واقع در رحمت آباد رودبار و تپه مارلیک در چراغعلی تپه ، تمدن اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول را کشف کرد. در سال 1272 شمسی ژ دمرگان و هنری دمرگان ، در تالش به آرامگاه هایی دست یافتند، که مربوط به سالهای 2100ق.م. تا اواخر هزاره دوم ق.م. بوده و در این آرامگاه ها، ابزارهای جنگلی و خانگی پیدا شده است. خودزکو ، اهل لهستان ، می نویسد که در تابستان 1839 میلادی در کوهستانهای رودبار ، مشاهده کرد که اهالی محل از گورستان عتیقه های زمینی خارج کرده اند کل آثار نشان دهنده اوج تمدن و پیشرفت در زمینه هنر و زیبائی شناسی ساکنان این ناحیه می باشد.
    بطور کلی چهار قوم کاپی ها، کادوسی ها ، گل ها و امرد ها ، در کرانه های پائینی دریای خزر و دره امر دوس (قزل اوزن – سپیدرود) و مقداری هم در شمال این منطقه زندگی می کردند و ما نمی دانیم که موسیقی آنها با هم چه تفاوتها و یا چه تشابهاتی داشته است. آنچه مسلم است ، این اقوام مردمانی شجاع بودند ، بر طبق مدارک زیر:
    1-کتزیاس ، مورخ و پزشک یونانی که در قرن 4 ق.م. ، در دربار ایران می زیسته ، به برتری جنگی کادوسی ها بر پارسیان در زمان مادها ، اشاره دارد.
    2-گزنفون ، می نویسد : بیست هزار کادوسی درفتح بابل به کوروش یاری دادند.
    3-در فهرست اقوامی که باید به داریوش ، مالیات می دادند ، اسمی از کادوسی ها ، گل ها امردها ، برنده نشده است. درکتیبه نقش رستم در اسامی سرزمین های تابع داریوش نامی از گل نیست.
    4-اگر در شاه نامه فردوسی شکست گیلان توسط انو شیروان ذکر شده ، باید گفت که مزدکیان ساکن گیلان را سرکوب کرده بود و فردوسی به وضوع از بغت "بدکنش" به معنی "مزدک" استفاده کرده است.

  • از آن جایگاه سوی گیلان کشید چو رنج آمد از گیل و دیلم پدید
  • ز دریا سپه بود تا تیغ کوه هوا پر درفش و زمین پر گروه
  • خروشان بر شهر یار آمدند دریده بر او خاکسار آمدند
  • که ما بازگشتیم از آن "بدکنش" مگر شاه گردد زما خوش منش
  • ترس از یورش دیلمی ها، سبب شد که شاپور ذوالاکتاف ، برای جلوگیری از تهاجم آنان از دره شاهرود و الموت ، به آنسوی مرزهای گیلان ، شهر قزوین را بسازد. و اقوامی را به زور به آنجا بکوچاند که شعر زیر را بیانگر اعتراض اینان به مهاجرت به قزوین می تواند باشد:
    ای صبا از من بگو شاهپور ذوالاکتاف را دیوانه بودی شهر قزوین ساختی
    البته دیلمی هابه رهبری شخصی به نام سیاه کلاه ، دوشادوش سپاه دولت مرکزی ، با سپاهیان رومی جنگیدند و به همین مناسبت شهر سیاهکل را به نام " سیاه کلاه" نام نهادند.در تمام دوران حکومت ساسانیان ، گیلان فتح نشد و پس از شکست ساسانیان به دست عرب های مسلمان ، دیلمی ها و گیل ها ، اعراب را تا مدتها به سرزمین خود راه ندادند و اعراب ، ناچار شدند ، قزوین را پایگاه مقاومت خود سازند.
    فخرالدین اسعد گرگانی می گوید:
    زمین دیلمان جائی است محکم بدو در لشکری از گیل و دیلم
    هنوز آن مرز دوشیزه بمانده ست برو یک شاه، کام دل نرانده است
    در "شهر یار گمنام"، آمده است که عرب ها ، به خاطر قداست بخشیدن به قزوین ، حدیثی ساختند که قزوین دروازه بهشت است و هر کسی به نیت جهاد در قزوین ، سکونت کند ، بهشت بر او واجب می شود و قزوین را مدتها "باب الجنة " می نامیدند. شرح دلاوری های مردان گیلان از حوصله خارج است فقط می توتن نظر داد که موسیقی گیلان تا پیش از نفوذ اسلام ، مطمئنأ نشآت گرفته از شجاعت ها و برتری های قومی آنان بوده است. این اظهار نظر بدین جهت نیست که بگوئیم پس از اشاعه دین مبین اسلام ، موسیقی گیلان فاقد روحیات مثبت بوده است ، بلکه باید دوران رکورد یا غم پروری فولکوریک گیلان را در جنایات شاهان صفوی و قاجار دانست. شاه عباس با ماسک عوام فریبانه" کلب علی " که خود را شاه جنت مکان می نامید مردم گیلان را از حال و روز انداخت. او در رانکوه " بین رود سر و لنگرود " به خاطر تفریح وشکار ، سبب مرگ 2700 انسان سرما زده شد. اصلان بیک ، کار گذار جنایتکار شاه عباس ، 17 سال به کشاورزان گیلک ظلم کرد قیام کارکیا فتحی ، رهبر مردم فومن سرکوب شد ، پیر شمس الدین گل گیلوانی ، مرشد مذهبی مردم به قتل رسید. غریب شاه گیلانی در اصفهان شکنجه شد و مردم مسلمان رشت، در میادین این شهر ، پوست کنده شدند. دست و پای گیلانیان مبارز توسط عمّال شاه صفی جنایتکار بریده شد. تهجمات روس ها، رکورد تجارت ابریشم ، اوج فوئودالیسم صفوی و نیز افزایش مالیتها در زمان نادر شاه ، همه اینها اسباب افسردگی موسیقی ملی را فراهم نمود. تا جائی که حتی شعر گیلکی هم گم شد. از دوره کریم خان زند ، فشار حکومت مرکزی بر گیلان کم شد ، چون پایتخت از رشت دور بود و شاه هم وکیل الرعا یا. ولی در عهد قاجار ، با پایتخت شدن تهران ، فشار سانترالیسم حکومتی رو به فرونی نهاد.

    بیگانگان زیادی به رشت آمدند. مانند چارلز فرانسیس مکنزی ((اولین کنسوا انگلیس)) و جوناس هنری ((جهانگرد انگلیسی )) که در سال 1120 شمسی به رشت پا نهاد. باید دانست که در تحقیقات این بیگانگان و موّرخین جهانگرد ، آنچه که از گیلان نام برده می شود حدود و ووسعت فعلی گیلان را شامل نمی گردد. مثلأ در زمان خودزکو ، آستارا جزء گیلان نبود. تنکابن در زمان آغا محمد خان قاجار ، از گیلان جدا شد. عبداله بن خرداذبه در کتاب " المسالک و الممالک " قزوین را مرز جنوبی گیلان و طیلیسان (تالش) را حدّ شمالی آن می داند. در "درة التاج " ، حد شمالی گیلان کنار اردبیل و خلخال ذکر شده است. تا سال 1335 شمسی زنجان و اراک جزء گیلان بودند و برعکس ، رودسر تابع مازندران و آستارا تابع آذربایجان شدند. از سال 51 ، زنجان ، به صورت فرمانداری کلّ در آمد.
    آیا موسیقی گیلکی را که خودزکو شنیده است از در بر گیرنده ی فرهنگ و قومیّت و زبان مردم زنجان و آستارا می تواند باشد؟
    امروز ما از گیلانی صحبت می کنیم که از شمال محدود است به رود خانهُ شمال آستارا ، از جنوب ، بخش فاراب رودبار و هم مرز با شهرستان قزوین. از مشرق به پل سامان سر بین تنکابن و رودسر و از مغرب به مرز اردبیل و خلخال و استان زنجان و این گیلان ، به علت پویائی و حرکت از یک سو و گستردگی زیبائی اش از سوی دیگر می تواند موسیقی مخصوص داشته باشد که ادامه پیرامون آن صحبت شده است.

    استان گیلان در منتها الیه جنوب غربی دریای خزر قرار دارد و به صورت باریکه ای به طرف شرق امتداد می یابد و منطقه ی تنکابن مرز تاریخی و فرهنگی آن است. این استان از دو منطقه ی جلگه ای و کوهستانی تشکیل می شود. غربی ترین شهر این استان آستارا و شرقی ترین آن رودسر(هوسم) است که هر دو در کناره ی دریای خزر واقع شده اند. با وجود گستردگی روستاها و آبادی های پرجمعیت در مناطق کوهستانی اشکور، دیلمان، اطراف در فک و کوهستان های تالش، در این مناطق سکونت شهری به مفهوم امروزی آن وجود ندارد.
    بر اساس یک تقسیم بندی نسبتاً قدیمی و تاریخی، گیلان به طور کلی به دو منطقه ی گیلان بیه پیش وگیلان بیه پس تقسیم می شوند. تا گذشته های نه چندان دور، بر اساس این تقسیم بندی، بخش شرقی سفیدرود، اعم از بخش جلگه ای و کوهستانی، در محدوده ی گیلان بیه پیش؛ و بخش غربی آن در محدوده ی گیلان بیه پس قرار داشت و از دو حاکم نشین جداگانه تشکیل می شد. حاکم نشین گیلانّ بیه پس، فومن و حاکم نشین گیلانّ بیه پیش، لاهیجان بوده است. این استان آب و هوایی معتدل و مرطوب دارد و عمده ترین انواع اقتصاد سنّتی آن، کشاورزی تک پایه (برنج)، دام پروری و صید ماهی ست.
    از نظر فرهنگ موسیقی و با چشم پوشی از خرده فرهنگ ها می توان گیلان را به دو بخش تالش نشین و گیل نشین تقسیم کرد. چرا که از این منظر، استان گیلان دو فرهنگ کاملاً متفاوت تالشی و گیلی دارد. این تفاوت در درجه ی اول ناشی از افتراق قومی، زبانی و فرهنگی گیل و تالش است. به همین دلیل موسیقی تالش در بخش جداگانه ای مورد بررسی قرار گرفته است.

    موسیقی گیلی

    موسیقی گیلی نیز به طور کلی به دو دسته ی نسبتاً متفاوت، یعنی موسیقی جلگه ای و موسیقی مناطق کوهستانی قابل تفکیک است؛ اگر چه در حال حاضر این دو نوع موسیقی در هر دو منطقه آمیخته اند و به صورت یک مجموعه ی واحد تلقی می شوند. موسیقی آوازی و سازی گیلان از نظر متر در سه فرم متفاوت ارائه می‌شوند. گروهی از نغمات برخوردار از متر آزاد هستند. این بخش از موسیقی گیلان عموماً در آوازهایی همچون دیلمانی، گیلکی، آبکناری، غم انگیز و … متجلی است. در عین حال برخی از پیش نوازی های آغازین در مراسم کشتی و مجالس جشن و سرور که توسّط سرنا نواخته می شود از متر آزاد برخوردارند. تعدادی از نغمات و قطعات مربوط به نی چوپانی (لله) نیز از نظر متریک از چنین فرمی پیروی می کنند.
    تعدادی از نغمات برخوردار از متر فراخ هستند. این گروه از نغمات عموماً در منظومه های موسیقایی همچون عزیز و نگار، هیبته و حیدرخان ملاحظه می‌شوند. پرتعداد ترین فرم متریک در نغمات گیلانی مربوط به ریزمقام های آوازی و سازی و ترانه های سرور آمیز است که عموماً در مراسم جشن و سرور در مناسبت های شادمانی و بزم مورد استفاده قرار می گیرند. این گروه از نغمات غالباً از تقارن متریک برخوردار بوده و جملات موسیقی بر توالی و تکرار پایه ریزی شده اند. شاخص ترین سازهای گیلان در حال حاضر لله (نی چوپانی) و سرنا (ساز) است؛ ضمن اینکه کمانچه نیز به عنوان سازی متأخّر تا یکی دو دهۀ پیش در اجرای برخی نغمات مراسمی مورداستفاده قرار می‌گرفت. کمانچه های گیلی در دو نوع سه سیم و پنج سیم متداول بود که نوع پنج سیم آن از انواع منحصربه فرد کمانچه در ایران است.
    باید گفت، بیشترین بخش موسیقی آوازی و سازی گیلان که در سرتاسر این استان (بجز مناطق تالش نشین) عمومیت و کاربرد دارد، از نظر مایگی در مایه ی شور و دشتی، به ویژه دشتی ست. البته برخی از نمونه ها به خصوص ریز مقام ها و نوروز خوانی ها در چهارگاه و به ندرت در شوشتری و برخی مایه های دیگر نیز دیده می شوند. موسیقی این منطقه را می توان به سه گروه کلی، یعنی نغمه های آوازی، نغمه های سازی و ریز مقام های آوازی تقسیم کرد. خاستگاه مضمونی بیشتر این نغمه ها معیشت دام پروری، کشاورزی و صید است.
    رپروتوار آوازی موسیقی گیلان که در تمام نواحی گیل نشین البرز به ویژه مناطق کوهستانی و کوهپایه ای رواج دارند، اساسی ترین بخش موسیقی منطقه را تشکیل می دهند. این آوازها تقریباً مبنای شکل گیری بیشتر ریزمقام های آوازی و سازی(ترانه ها و قطعات) هستند و با اندکی تفاوت در برخی حالات نغمه و لهجه ی منطقه ای، در سرتاسر گیلان متداول اند. این آوازها به رغم همانندی در نغمه، گاهی در مناطق مختلف نام های گوناگون دارند. آوازهایی مانند گالشی، گیلکی، غربتی یا غریبی( دیلمانی)، غم انگیز، غم انگیز شکسته، امیرخوانی، چارواداری، آبکناری، دشت خوانی، شرفشاهی و گاره سری از آوازهای گیلی به شمار می آیند. بخشی از منظومه های موسیقایی گیل، مانند هیبتی، رعنا، عزیزونگار، طالبک (طالبا) نیز با الهام از همین آوازها و عموماً با تغییر سرعت در جمله بندی آن ها شکل گرفته‌اند.
    در موسیقی گیلان بسیاری از مقام های آوازی به موسیقی سازی راه یافته اند. از همین رو در اجرای موسیقی سازی می توان شاهد اجرای غم انگیز (دل ناله ی دیلمانی)، غربتی، گالشی و…توسط نی چوپانی بود. بعضی آوازها نیز مانند شرفشاهی، آبکناری وغم انگیز، هم با نی چوپانی (لُله) و هم سَرنا اجرا می شوند. بجز برخی آوازها که به موسیقی سازی راه یافته اند، گروه زیادی از نغمه ها و قطعات فقط به موسیقی سازی تعلق دارند. این گروه نیز خود به دو بخش تقسیم می شوند. بخشی از قطعات، مانند گوسنّ دُخوان یا نرآبخور(گوسنّن دمال)، گوسّن هگردان، و لگه سّری و ….به موسیقی چوپانی اختصاص دارند و با نی چوپانی، در وصف حالات زندگی چوپانی نواخته می شوند و بخشی دیگر از نغمه های سازی، مانند کُشتی مقام، جلویی، عروس بران، رقص مقام، برم دار و…. متعلق به ساز سرنا هستند و در مراسم عروسی و جشن ها نواخته می شوند. امروزه بیشتر قطعات سازی را مشترکاً با ساز (سُرنا) و لُله ( نی چوپانی) می نوازند و نوازندگان لُله و سَرنا به پیوندهای موضوعی آنها اهمیتی نمی دهند.
    در مجموع و به تناسب قرن ها زندگی بر مبنای معیشت دامی و شیوه ی تولید دام پروری به شیوه های ابتدایی، نغمه های سازی چوپانی، در مقایسه با نغمه‌های مراسم مربوط به سرنا و نقاره، پرشمارتراند؛ اما در هر صورت، امروز بسیاری از نغمه های مربوط به سرنا و لله (نی چوپانی) توسط هر دو ساز یاد شده اجرا می شوند که معروف ترین آن ها شامل گوسن دخوان، ولّگه سرّی، مجسمه یا شاطوری، زرد ملیجه، بُرُم یا بُرُم دار، دورون، عروس کفا، رقص مّقام، کُشتی نما(کُشتی مقام)، جلویی، گوسّن دَمال، نرآبخور، قاسم آبادی، ورزا جنگ، چوبه گری، گَله رِی، بَرَم بران، خرس بانی، آبکناری و اشکور می باشند لازم به یادآوری ست که بسیاری از منظومه های موسیقایی گیلان نیز به موسیقی سازی و به ویژه موسیقیِ چوپانی راه یافته اند.
    ریز مقام های آوازی گیلان نیز به دو گروه منظومه ها و ترانه ها تفکیک می شوند. نغمه هایی مانند زَرّنگیس، هیبته، شوکتی، حیدرخان، ولی خان، رعنا، صبوری و … در گروه منظومه های بلند گیلان قرار دارند. برخی دیگر از منظومه ها مانندعزیز و نگار و طالب طالبا (طالبک) با دگرگونی در مایگی و برخی حالات، تحریرها و تزیینات نغمه، از موسیقی نواحی هم جوار برداشت شده اند. بیشتر منظومه های قدیمی گیلی از جنبه های تراژیک و غنایی برخوردارند و منظومه های متأخر همچون حیدرخان و هیبتی دارای مضامین حماسی اند. همه ی این منظومه ها روایت آشکاری از شیوه ی زندگی، نوع معیشت، روابط اجتماعی و آرزوها و آمال مردمانی ست که در کوهستان ها و جلگه های گیلان روزگار گذرانده اند. منظومه های گیلی از نظر فرم شعر و همچنین گردش و تکرار ملودی و نحوه ی بیان آواز، به «سوت» های (مازندرانی) تبری شبیه هستند.
    علاوه بر منظومه ها، ترانه های بی شماری نیز در میان مردان و زنان رایج است که مضامین متنوعی دارند و انواع مختلف عواطف انسانی در آنها متبلور است. به رغم غنایی بودن و تغزلی بودن، مضمون اصلی این ترانه ها، جنبه های مختلفی از هجو، طنز، حماسه و کار و تلاش را در بردارد . برخی از ترانه ها به ویژه ترانه هایی که مربوط به کار کشاورزی ست، عموماً توسط زنان خوانده می شوند و برخی دیگر به صورت سؤال و جواب وگاه مشترکاً توسط زنان ومردان اجرا می شوند. دّه گوته منم، اَهه بگو، لیلی مجنون، استیه خانم، سی جانی(سیما جانی)، عروس گولی، عزّب لاکو و … از نمونه های مشهور ترانه های گیلی اند.
    در همه ی مناطق گیلان انواع مختلفی از گهواره سری( گاره سری) ها و نوازش های ویژه ی کودکان رواج دارد که به دلیل تحرک ملودی، از نوع گهواره سری ها غیر متریک متمایز اند و در گروه ریز مقام ها و ترانه ها جای می گیرند. این گروه از نغمه ها را نیز فقط زنان می خوانند.

    نوروز خوانی که در حال حاضر پدیده ای منحصر به البرز است، تا چند دهه پیش در نواحی مختلف گیلان رواج داشته است. بخشی از نوروز خوانی های رایج در این منطقه در مایه ی دشتی و متأثر از مایگی موسیقی گیلان است. تعداد دیگری از نغمه های نوروزی که توسط نوروزخوانان غیر بومی به این منطقه آورده شده اند، در پرده های متفاوتی مانند چهارگاه و همایون هستند. نوروز خوانی ها به طور کلی فاقد بیان سازی اند، اما هنگام اجرای نغمه همیشه یک نفر هم خوان در قسمت گوشواره ها، نوروزخوان اصلی را همراهی می کند. نوروزخوانی های گیلی از نظر مضمون و کارکرد، تفاوت چندانی با نوروز خوانی های سایر نواحی البرز ندارند و به ویژه در این زمینه به نوروز خوانی های مازندرانی نزدیک اند. مطلع شعرهای نوروز خوانی در ستایش خداوند و توصیف بهار و نوروز، و بخشی دیگر در مدح و تکریم ائمه (ع) است. آواز و شعرهای نوروز خوانی گاه با داستان ها و روایات دینی درباره ی سرگذشت پیامبران ادامه می یابد و با تکریم و گرامیداشت صاحبان خانه به منظور دریافت انعام پایان می پذیرد. بخشی از اشعار نوروز خوانی به صورت فی البداهه است. بجز نوروز خوانی تعدادی از نغمه های موسیقی مذهبی، مانند سحر خوانی، مدح و مناجات، اذان و ادعیه نیز از موسیقی ردیف دستگاهی ایران در این منطقه رواج یافته اند. این گروه از نغمه های موسیقی مذهبی رفته رفته، لااقل از نظر حالت ها و تزیین ها، تحت تأثیر موسیقی گیلی قرار گرفته و از ویژگی های بومی برخوردار شده اند.,
    در سده ی اخیر هنر شبیه خوانی نیز باعث ورود تعداد قابل توجهی از نغمه‌های موسیقی ردیف دستگاهی به منطقه شده است. در عین حال، تعدادی از نغمه های گیلی هم به موسیقی تعزیه راه یافته و از این طریق ماندگار شده اند که از جمله ی آن ها می توان به برخی آوازهای دیلمی مانند غریبی اشاره کرد که در چوپان خوانی ها مورد استفاده قرار می گیرند. علاوه بر این، بسیاری از گوشه های موسیقی ردیف دستگاهی در تعزیه ی گیلان تحت تأثیر برخی حالت ها و تزیین های موسیقی گیلان، ویژگی های بومی گرفته و به سبکی خاص مبدل شده اند.

    از دیگر آوازهای آیینی- مذهبی موسیقی گیلان چاوش‌خوانی است. چاووشی یا چاووش خوانی در موسیقی آیینی و مذهبی گیلان از نظر شعر، موسیقی و مراسم اجرایی، با چاووش خوانی های همه ی نواحی ایران تفاوت اساسی دارد. چاووش خوانی گیلان عمدتاً در روز عاشورا و چهل وهشتمین روز شهادت امام حسین (ع) و بر اساس مراسم ویژه ای با همراهی گروه کَرنا اجرا می شود. این نوع کَرناها قابل مقایسه با انواع کَرناهای بلند و قدیمی ست که معمولاً در جنگ ها و لشکرکشی ها مورد استفاده قرار می‌گرفتند. در این مراسم گروه کَرنا نوازان نغمه های خاصی را که بیشتر دارای حالت و مضمون های رزمی ست، می نوازند و چاووش خوان که در این فرهنگ، شهادت خوان نیز نامیده می شود، اشعاری را در بیان حقایق و حوادث صحرای کربلا، با آوازی محزون می خواند. فرم نغمه در کَرنا نوازی به هیچ وجه منطبق با آواز چاووش خوان نیست و بیشتر برای فضا سازی و ایجاد زمینه برای آواز( شهادت خوانی) استفاده می شود. ساختار نغمه در چاووش خوانی گیلان در مایه ی دشتی ست و فرم و حالت این آواز هیچ شباهتی با چاووش خوانی های سایر نواحی ایران ندارد.
    باید متذکر شد، موسیقی گیلان نیز مانند موسیقی بسیاری از نواحی دیگر ایران، از جنبه های مختلف تحت تأثیر موسیقی اقوام هم جوار قرار گرفته است. حضور اقوام مختلف همچون ترک ها، کردها، خانوارهای اصفهانی و لُر و مهاجرین قفقاز در محدوده ی جغرافیایی گیلان برگستره ی این تأثیر افزوده است. حضور گونه های مختلف بهار خوانی( نوروز خوانی) در همایون، شوشتری، بیات ترک، ماهور و چهارگاه حاکی از نفوذ موسیقی سایر نواحی ایران در موسیقی گیلان از طریق نوروز خوانان و شعر خوانان طالقانی، مازندرانی و برخی مجریان موسیقی البرز جنوبی ست.
    تنکابن محل تلاقی سه فرهنگ متفاوت موسیقایی ست. از یک سو، مشهورترین آوازها و منظومه های مازندرانی مانند امیری، طالب طالبا، چارواداری و برخی ریز مقام های سازی و آوازی به موسیقی گیلان راه یافتند و با پذیرش تغییراتی در حالت ها، تحریرها و گاه با دگرگونی مایگی نغمه (در مورد طالب طالبا) بومی شدند و از سوی دیگر، برخی نغمه ها نیز توسط چارواداران خوش الحان از نواحی کوهپایه ای و کوهستانی به مناطقی از گیلان، مانند اشکور، دیلمان و سیاهکل منتقل شدند و از آن جا در مناطق مختلف گیلان انتشار یافتند. کولیان این منطقه ی مرزی نیز متناوباً به جابجایی و تلفیق فرهنگ موسیقی گیلی و مازندرانی پرداخته و موجبات نفوذ بسیاری از نغمه ها، مخصوصاً نغمه های موسیقی مراسمی و جشن و سرور را بین این دو فرهنگ فراهم ساختند از همین رو بسیاری از نغمه ها در مناطق شرقی گیلانّ بیه پیش و غرب مازندران بین حالت ها و ویژگی های موسیقی تبری و گیلی معلق اند. غربتی های دیلمان نیز به برخی آوازهای مناطق مرکزی ایران (دشتستانی) شبیه اند. این تأثیر گذاری در شعرها نیز آشکار است. نمونه های متعددی از شعرهای غیربومی در استفادۀ مستمر گیلی شده اند. گمان می رود که این تأثیرگذاری نیز از طریق چارواداران و سپس از طریق مجریان موسیقی مذهبی و شبیه خوانی میسر شده است.

  • مجری کارهای پژوهشی عمومی، علمی پژوهشی و مروری
  • کارهای آماری و تجزیه و تحلیل داده
  • تحلیل کمی و کیفی
  • انجام کلیه خدمات نگارش، ترجمه تخصصی ، ویرایش مقاله ها و پایان نامه ها
  • انجام رفرنس نویسی استاندارد با نرم افزار EndNote
  • آماده سازی پاورپوینت مربوط به ارائه در جلسات و همایشها
  • Tel : 09385735506 - 09118370377
    Email : tahghighnet@yahoo.com
    Telegram : @tahghighnet
    Instagram : tahghighnetinsta
    www.tahghigh.net
    2024 - 2007