

زنان ترکمن همچنان لباسهای سنتی خود را حفظ کردهاند. لباسهای سنتیترکمن صحرا از مواد گوناگونی چونابریشم، پوست، کتان و پنبه فراهم میشود. در گذشته لباسهای اصیل ترکمنیاعم از مردانه و زنانهاز جنسابریشم بود.لباس زنان ترکمن از لحاظ برش ساده اما چشمگیر است. روسری ابریشمی بزرگ از شاخصترین تکههای لباس زنان ترکمن است.لباس زنان ترکمن بسیا متنوع و در هر دوره از سنی به شکل خاصی بروز می کند.تنوع لباس علت و فلسفه خاصی دراد که با سن زنان همراه است.
دشت گرگان یا ترکمن صحرا که در جنوب رودخانه اترک قرار دارد و از جنوب و جنوب شرقی به کوهپایههای جنگلی البرز( دنباله شرقی جبال البرز) محدود میشود، ارتفاع چندانی از سطح دریای مازندران ندارد. در شمال ترکمن صحرا منطقه وسیع و عمدتاً کم ارتفاعی قرار دارد که تا ناحیه جنگلی روسیه آسیایی امتداد مییابد و در مشرق رفته رفته مرتفع شده به کوههای خراسان میپیوندد.آب و هوای ترکمن صحرا از هوای مدیترانه ای در کرانههای خزر تا هوای گرم و خشک نواحی شمال غربی و هوای معتدل کوهستانی متغیر است. میزان متوسط بارندگی سالانه در کنارههای دریای خزر به 640 میلیمتر میرسد و هرچه از این ناحیه دورتر شویم از میزان آن کاسته میشود. تنوع آب و هوا، تنوع پوشش گیاهی و حیات وحشی غنی را باعث شده است. بخشی از مناطق کوهستانی ترکمن صحرا که به کوههای خراسان میپیوندد از درختان کاج، انجیر، انار، فندق، توت و بوتههای تمشک پوشانده شده و بخشی که به دامنههای البرز متصل میشود از بلوط، چگر، آلش، چنار، زبان گنجشک، گردو، قراقاچ، اقاقیا، آلو، انجیر، امرود و سیب جنگلی. در جنگلها و دشتهای منطقه شغال، روباه، گرگ گراز، بز وهی، خرگوش و پرندگانی چون دُرّاج، مرغ ماهی خوار، سار، شاهین، کرکس و جغدها و دیگر انواع پرندگان به فراوانی یافت میشود.در کوهپایهها چشمههای بسیار و در دشتها رودخانههایی چون قره سو، گرگان رود، اترک، ساری سو، یئلی چشمه، سوغان، خورخوره و حاجی لت اراضی آن مشروب میکنند.این سرزمین که دارای آثار باستانی فراوان است در زمان هخامنشیان بخشی از ولایت بزرگ هیرکانی محسوب میشد. ساسانیان برای حفظ امنیت این مرکز مهم از هجوم اقوام آسیای میانه (هونها= هیاطله)، دیواری عظیم ساختنی که دارای برجها و قراول خانهها متعدد بوده است و مردم آن را به اسکندر نسبت میدهند. آثار این دیوار در حوالی شهر «گومیشان» نزدیک بندر ترکمن تا کوههای « گُلی داغ» به طول بیش از سی فرسنگ دیده میشود. این دیوار را به سبب خشتهای سرخی که از آن به دست آورده اند «قِزِل آلانگ» نامیده اند. در ناحیه ای که این دیوار به دریا میرسد، تپه ای با آثار باستانی دیده میشود که به سبب سکههای نقرة فراوانی که در خرابههای آن پیدا شده به «گومیش» معروف شده است.امروزه ترکمنها در میان مرزهای سه کشور ایران، شوروی و افغانستان زندگی میکنند و طوایفی چند از ایشان در ایران در ناحیة کوهستانی و دشت در شمال غرب استان خراسان و در بخشهای قوچان، بجنورد و سرخس و شمال شرقی مازندران در دشت گرگان (ترکمن صحرا) مقیم شده اند. (بیگدلی، 1369: 65) سرزمین اصلی قوم ترکمن ترکستان چین میباشد. در اوایل قرن چهارم هجری قمری، بعضی از اقوام ترک (ترکمن) در پی تشنجات داخلی، فشار قبایل و اقوام دیگر در جستجوی چراگاههای بهتر و خشکسالیهای پی در پی و یا بنا به علل دیگر و پس از پیروزی اسلام و شکست سلسله ساسانی مجال یافتند از سرزمینهای مادری خود در آسیای میانه به تدریج کوچ کرده و تا نواحی شمالی خراسان در قلمرو ایران پیش آیند و از آن پس به تدریج مراتع و سرزمینهای خود را توسعه دهند. اما قوم ترکمن با ویژگیهای اساسی خویش در قرن هفتم و هشتم هجری شکل گرفت و اساس قبیلههای آن به شکل امروزیش پدیدار گشت. (محمدي ،1388:ص3) ترکمنهای ایران که عمدتاً از طوایف گوگلان، یموت، تکه و نخور هستند به دلایل متفاوت هر یک زمانی در این سرزمین ساکن شده اند و به رغم آنکه یک قوم به حساب میآیند و وجوه مشترک بسیاری دارند به سبب شیوة معاش و تجارب تاریخی مختلف، تفاوتهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی درخور توجیهی دارند.ترکمنهای ایران با جمعیتی در حدود یک میلیون نفر در منطقه ای به وسعت بیست هزار کیلومتر مربع ساکن اند. یموتها ساکن ترکمن صحرا (دشت گرگان) هستند، ناحیه ای که از کنارة دریای خزر تا گنبد کاووس و نواحی شمال آن، یعنی «مراوه تپه» و «قازان قیه» را در برمی گیرد. یموتها به دو شعبه جعفربای و آتابای تقسیم میشوند مرکز جعفربایها بندر ترکمن و گومیشان است آتابایها در نواحی شرق در امتداد رود اترک مقیم اند. محل سکنای طوایف گوگلان از روستاهای غرب کلاله (گرکز و خواجه لر) شروع میشود و در شمال جنگل گلستان تا «گلی داغ» و اطراف مراوه تپه ادامه مییابد. گوگلانها در شمال خراسان در منطقه جرگلان و حصارچه نیز پراکنده اند. طوایف نخور در جرگلان در شرقِ گوگلانها و نواحی مرزی ایران و شوروی در روستاهای یکه سعودف، باقلق، کرپُشلی و قابلقا زندگی میکنند. تکهها که تعدادشان در ایران بسیار اندک است در روستاهای دشتک، دویدوخ و تکلک قوز ناحیه جرگلان ساکن اندگنبد کاووس، رامیان، کلاله، آق قلا (پهلوی دژ)، بندر ترکمن، خواجه نفس، گومشیان، بجنورد و مرتوه تپه و شهر باستانی گرگان از جمل مراکزی هستند که درصد بالایی از ساکنانشان را طوایف شهرنشین شده ترکمن تشکیل میدهند. این شهرها گذشته از ترکمنها با پوششهای رنگین سنتی و چشمهای مورب، کازاخهای سپید جامه و کلاه برافراشته با چکمههای نمدی سفید، آذربایجانیهای فعال، سیستانیهای صبور و پرکار و کاروانهای کوچ رودکرد خراسانی، مازندرانیها، خراسانیها و فارسها را در خود جای داده اند. (بیگدلی، 1369: 69)
در هجوم پارچههای رنگارنگ خارجی با طرحهای متنوع، پارچه ابریشمی قرمز رنگ ترکمن میرود که به فراموشی سپرده شود. امروزه در روستاهای ترکمن بندرت میتوان به کارگاه پارچه بافی ای (تارا) برخورد که زنی پشت آن مشغول به کار باشد و اگر در پاره ای از روستاها زنان کهنسال با دستگاهی به قدمت این صنعت مشغول بافتن پارچه ابریشمی هستند، به سفارش مشتریان معدودی است که اکثر آنها را نوعروسان تشکیل میدهند.پارچههای ابریشمی که به صورت طاقههایی با درازای 5/2 تا 5 متر با عرض 30 تا 40 سانتی متر بافته میشود معمولاً برای دوختن لباس سنتی ترکمن (قرمزی یونیک) که در عروسی و مراسم رسمی و جشنها به تن میکنند مورد استفاده قرار میگیرد.بر روی این پارچههای ابریشمی است که زنان نقوش زیبای مخصوص هر طایفه را میدوزند تا به پاچه شلوارهای زنانه دوخته شود. سوزن دوزیهای ترکمنی برای تزئین اطاق و یا به عنوان روپوش رختخوابها و یا لباسها و طاقچه تهیه میشوند. این سوزن دوزیها برروی پارچههای ابریشمی ( یا نخی) انجام میگیرد و همه جا به چشم میخورد. بر کلاههای پسرانه و دخترانه بر کیسة توتون و بر دستمالهایی که دلدادگان به یادگار به یکدیگر میدهند. (همان ،15)
1-3- پوشش و جواهرات
لباس سنتی زنان ترکمن از ابریشمی است که با دستگاه ساده ای به نام تارا بافته میشود. پارچه ای که از آن لباس درست میکنند به صورت نوارهایی به رنگ قرمز و دارای راه راه زرد است. پیراهنی که از این نوارها تهیه میشود ساده و بلند است و قرمزی یا کوینُک نام دارد.امروزه این لباسها را اغلب با استفاده از پارچههای گلدار خارجی تهیه میکنند. شلوارها که در زیر پیراهن پوشیده میشوند و در بخش پائین تا زانو از پارچههای رنگین و حریر که روی آن با نخ ابریشمی یا نخ پشمی سوزن دوزیهای ظریفی کرده اند درست شده اند. بعضی از این سوزن دوزیها که طرحهایی چون شاخ قوچ، مثلث و دایره در آنها مسلط است، دارای ریشههای کهن اند و نقش و نگارهای اختصاصی هر طایفه را به نمایش میگذارند. یموتها روی پیراهن در زمستانه نوعی کُت مخملی به نام «چابید» با آستینهای کوتاه و سکه دوزی میپوشند. کُرته پوشش کت مانندی است که در زمستان بر سر میافکنند و پارچه آن ابریشم تیره رنگ است. حاشیه و قسمت پایین و طرفین کُرته با نقشهایی سوزن دوزی شده است. چربی نیز پوشش کت مانندی شبیه کُرته است با این تفاوت که تمامی سطح آن سوزن دوزی شده است.چنانکه میگویند لباس مردان در گذشته شبیه لباس زنان و از ابریشم و پشم بوده، بلندی آن تا زیر زانو میرسیده و به ان «دون» میگفته اند. مردان در زیر این قبا شلوار گشادی میپوشیده اند.مردان مسن پیراهنی سفید میپوشیده و و دستار سفید بر سر میگذاشته اند بر روی این لباس در زمستان پوستینی به نام « ایچمک» میپوشیده اند. دوختن پوستین بر عهده زنان بوده است. روی دون شال یا کمربند نقره میبسته اند.جواهرات ترکمن و سنت تزئین لباسها با زیورالات که امروزه بسیاری از مردم جهان را به یاری آنها قومی به نام ترکمن را به یاد میآورند ریشه در گذشتههای دور دارد. به گمان گروهی در آن زمانها چنین زیوری نقش دعا و طلسمهای محافظ را داشته اند. هرچند این نظریه به دلیل باورهای ترکمنان در مورد فلزات و باطل السحر بودن آنها به حقیقت نزدیک مینماید، اما خود ترکمنان توضیح دیگری برای آن دارند. آنها میگویند در زمان اغوزخان این زیورآلات، قطعات زه جنگی مردان بوده، و بعدها در زمان صلح تبدیل به زینت زنان شده است. نیز گفته میشود که این زیور آلات را زنان برای رهاندن شوهرشان فدیه میداده اند.اغلب زیورآلات نقره را مردان تکه که مشهورترین صنعتگران اند در شهرهای پرجمعیت ترکمن نشین ساکن اند میسازند.همچنین طایفههای متفاوت ترکمن دارای کلاه و سربندهای متفاوت اند جواهرات هر طایفه نیز ویژگیهای آن طایفه را داراست.زیورآلات ترکمن اغلب به صورت قطعاتی درشت از نقره اند که بر سطح آنها طرحهایی استیلیزه شده از گل و گیاه و نقشهای جادویی حک شده و با نگینهایی از عقیق یا شیشههای رنگین تزئین شده اند. زیورآلات ترکمن اغلب فاقد جزئیات و دارای وقار و سنگینی ویژه ای هستند که به آنها اصالت خاص میبخشد. (بیگدلی، 1369: 68)
زیورهایی که به جلوی سر و پیشانی و یا در دو طرف کلاه وصل میشوند.
زیورهایی که به مو وصل میشوند.
زیوهای جلوی سینه.
دعاها و گردن آویزها و دستبندها که به صورت جفت پوشیده میشوند.
گوشوارهها و انگشتر و دیگر تزئینات خاص که بر لباس کودکان میدوزند و بیشتر نوعی دعا و یا طلسم ضد چشم زخم است. ( همان،25)
زنان ترکمن سرآستینها، مچ شلوار، دور یقه و جلوی سینه لباسشان را گلدوزی میکنند و نقشهایی پراکنده وبر روی لباسهایشان میدوزند. این هنر تاریخچه ای کهن در تاریخ سرزمین کشورمان دارد. گلدوزی مصور ترکمن از زمان سکاها رایج بوده و در دیگر دورهها بهمراه سایر دوخت و دوزها از رواج کامل برخوردار بوده است. دوره اوج این هنر در دوران افشاریه و زندیه و بخصوص قاجاریه باید دانست و آثار باقیمانده از این دوران خود گواه این مدعاست.در زمانهای قدیم دوخت ترکمن بر روی ابریشم سیاه انجام میشد و نگاره همه زمینه را فرا میگرفت و معمولاً طرح مکرر کوکبی و شیوه خاص با برگهایی که همه زمینه را پوشانده دوخته میشد. (منتخب صبا ،1379 : 181) نقوشی که دوختهای ترکمن مورد استفاده قرار میگیرد و عبارت است از: نقش سواستیکا، ترنجی، شمسه ای، کاسه و نیم کاسه، جناغی، محرماتی راست و کچ، لچک ترنجی، نقوش هندسی، گل و مرغی، گل گلدانی، بند ساعتی، پنجه مرغی، کره دمی، بال پرنده، مارپیچی، تک مرغی، درختی، بند رومی با بازوبندی، نقش صرافی، ضربدری، شمعی و پایه شمعی، مرصعی، گل ساعتی، کاجی، گل حاشیه ای، شرفه ای، ستاره ای، هفت و هشتی و غیره.پارچههایی که در ترکمن دوزی مورد استفاده قرار میگیرد بیشتر پارچه ای ابریشمی، نخی و پنبه ای و پشمی به رنگهای مشکی، نیلی و زرد و قرمز میباشد.نخهایی که در دوخت ترکمن مورد استفاده قرار میگیرد عبارت است از نخهای ابریشم، الوان به رنگهای نیلی، شرابی، زرد، سفید، مشکی، آبی، سبز و نارنجی.از ترکمن دوزی بیشتر برای تزئینات البسه مردم مناطق مختلف ترکمن صحرا استفاده میشود. در پیرامون لباس زنان ترکمن آقای هوشنگ پور کریم چنین توضیح میدهند:
یقة این پیراهنها تا زیر سینه باز میشود تا در وقت شیر دادن کودکان در مضیقه نباشند و البته در شرایطی با قلاب دوزی دو طرفش از بالا، به وسیله گل یقه بسته میماند. حاشیه این یقه و نیز حاشیة سرآستینها را با نقشهای ظریف و ساده ای سوزندوزی میکنند.بلندی این پیراهنها تا زیر زانو و تا جایی که نقش و نگارهای زیبا سوزندوزی شدة شلوارشان پیدا باشد میرسد.هشتاد تا صد سال پیش در روپوشهای قدیم ترکمن، گلدوزی بر روی پارچه ابریشم سیاه انجام میشد و نگارها همة زمینه پارچه را فرا میگرفت. در گلدوزی ترکمن نقوش معمولاً طرح مکرر وکبی به شیوة خاص با برگهایی است که تمام سطح زمینه در گلدوزی ترکمن را پوشانده است حاشیه و نقشهای دور یقة برخی از روپوشها را نیز به شیوه ای ساده گلدوزی میکنند. اطراف یقه، جلوی سینه، شکافهای پهلو و آستینها را نیز با گلدوزی میآرایند. نقوش هندسی تکرار میشود و نگارههای گل و برگ را بحالت اشعه ای که شکافهای پهلو تابیده میبافند. (همان :182)در ترکمن دوزی زمینه کلاً به روش ساتن دوزی پر گردیده و جهت خطوط از ساقه دوزی با نخ یکرنگ در تمام سطح طرح که همرنگ یا هماهنگ با رنگ پارچه بکار گرفته شده است میباشد. در این دوخت گاهی قلابدوزی نیز تزئین بیشتر دور طرحها را با نخ طلایی یا نقره ای ساقه دوزی میکنند. بطور کلی روپوش یا قبای زن ترکمن نقش بندی مفصل داشته ولی این همه کارهای مفصل کم کم از حوصله بانوان امروز ترکمن ( چون خواهران بلوچی آنان) بیرون شد، و بتدریج به صورت اختصار به خود گرفته است.در تابستان (1353) در دهکده دشتک، یک زن ترکمن از روی الگویی ذهنی که از زمان کودکی روی زانو مادرش، به خاطر سپرده بود گلدوزی میکرد. زن سوزندوز فقط چند خط دوره نگارهها میکشد و سپس نقشهای پچیده را بدون الگو گلدوزی مینماید.یک نمونه لباس زن ترکمن از ترکمنستان غربی شوروی، در موزه لوس آنجلس به روی پارچه ای پنبه ای و سفید گلدوزی شده است. دو روپوش دیگر در مجموعههای خصوصی زمینه ای از ابریشم طلایی زرد دارد. با مقایسة این روپوشها و قبای ترکمنهای ایران اختلاف اندکی میان انها مشاهده میگردد. فقط پارچة زمینة روپوشهای ترکمنستان شوروی رنگی روشن تر دارد دو فاصله میان نگارهها بیشتر است. نقوش کوکب و خورشید در آنها دیده میشود و نگارههای هندسی هم منحصر به نوار یقه است. روپوشهای گلدوزی شده که به روی سرپوش کشیده میشود به ایل "تکه" تعلق دارد، شاید ایل "یموت" از گلدوزی علاوه بر تزئین مچ شلوار برای مقاصد دیگر نیز استفاده میکرده اند، ولی امروزه دور یقه، پیش سینه و کتهای آنها با نگارهای ماشینی آراسته میگردد. (همان،182)
در گذشته، به دلیل اینکه ترکمنها در یک اقتصاد بسته بسر میبرند، پوشاک مورد نیاز افراد خانواده توسط زنان ایل از پشم گوسفند و یا ابریشم تهیه میشد. هنوز هم به دنبال تغییر شرایط اجتماعی و اقتصادی قسمتی از پوشاک و زیورآلات توسط زنان ترکمن تهیه میشود. پوشش و لباس ترکمنها را در وهله اول میتوان به دو دسته سنتی و امروزین تقسیم نمود. پوشش سنتی یا قدیم ترکمنی، تا قبل از تلاشهای رضاخان، در جهت یک دست کردن شکل لباس در ترکمن صحرا و کل ایران، رایج بوده است و پوشش جدید که به دوره بعد از یک دست شدن شکل لباسها مربوط میشود تا به امروز نیز تدوام دارد. (محمدي ،1388 :53)
1-5-1-پوشش سنتی
لباسهای اصیل ترکمنی اعم از لباسهای مردانه و زنانه، از مواد گوناگونی چون ابریشم، پوست، کتان و پنبه تهیه میشدند. گرچه استفاده از پارچههای ابریشمی در لباسهای اصیل ترکمنی کاملاً مشهود است، اما علاوه بر پارچههای ابریشمی از پارچههای پشمی نیز در دوخت لباسهای ترکمنی (چون چابیت) استفاده میشود. هرچند این پوششها بسیار زیبا در گذشته رواج بیشتری داشتند، ولی اکنون به دلیل حفظ ارزش و اعتبار، آنها را با لباسهای فاخر دانسته و فقط در مراسم رسمی به ویژه عروسیها بر تن میکنند تا بر زیبایی و جلو ه مراسم خود بیافزایند.
1-5-2-پوشش جدید
در جریان اجرای برنامه یک دست سازی فرم البسه و کشف حجاب زنان که در سرتاسر کشور توسط رضاخان به اجرا درآمد، مناطق ترکمن نشین نیز از این قاعده مستثنی نبودند و در جریان این برنامه ضررهای مادی و معنوی بسیاری را متحمل شدند. دست نشاندهها و ماموران حکومتی رضا خان به زور روسری زنان را بر میداشتند و مردان را نیز به پوشیدن لباسهایی با شکلها و فرمهای بیگانه و غربی مجبور میکردند.تحت این فشارها، رفته رفته هویت و شکل لباس سنتی ترکمنها رنگ باخت و عوامل دیگری چون یکجانشینی انها، تسلط فرهنگهای بیگانه بر آنان و تجدد و نوگرایی نیز مزید علت شد. البته پس از این گونه اقدامات رضاخان در تغییر شکل لباسها، وضعیت پوشاک سنتی ترکمنها هرگز به آنچه که پیش از آن بود بازنگشت به طوری که امروزه در میان جوانان ترکمن کمتر افرادی با فرم و مدل لباسهای سنتی دیده میشوند.البته تغییراتی که در فرم و مدل لباسها و پوششهای ترکمنی دیده میشود در مورد زنان، دختران و مردان متفاوت است. به طوری که امروزه پوشش سنتی مردان بندرت استفاده میشود و میتوان گفت که دیگر از میان رفته است. اما پوشش زنان اگرچه اصالت گذشته خویش را از دست داده و دوخت لباس و جنس آن تقریباً با مد روز پیش میرود، با این وجود هنوز شکل و فرم خود را حفظ نموده است. به طوری که میتوان در جشنها و عروسیها زنان ترکمن را با لباسهای اصیلشان و در مواقع عادی با پیراهنهایی بلند، چارقد و آنق مشاهده نمود. (همان، 54)