عکّاسی در لغت به معنای فنّ عکاسی و عکسبرداری است و همچنین به عمل و شغل عکّاس نیز گفته میشود. این هنر در اکثر زبانهای جهان فتوگرافی خوانده میشود که ترکیبی از دو کلمهٔ یونانی فتو به معنی نور و گرافی به معنی ثبت یا نگارش است. بنابراین، فتوگرافی به معنای نقش کردن با نور است. عکاسی یعنی ثبت و ایجاد یک تصویر؛ که در دو مرحله انجام میشود: نخست، بدستآوردن تصویر به وسیلهٔ دوربین و ثبت آن روی نگاتیو (فیلم) یا گیرنده تصویر الکترونیکی و دوم، ظاهر کردن تصویر مخفی حاصل از دوربین عکاسی و پایدارکردن آن.
در این فرآیند، دریافت و ثبت نور بر روی یک سطح حساس به نور، مانند نگاتیو یا گیرنده تصویر، باعث میشود الگوهای نوری بازتابیده شده یا ساطع شده از اشیا بر روی سطح حساس به نور (نقره کلرید یا گیرنده) تأثیر گذارد و باعث ثبت تصاویر گردد.
عکاسی دارای سه جنبهٔ علمی، صنعتی و هنری است؛ بهعنوان یک پدیدهٔ علمی متولد شد، بهشکل یک صنعت گسترش یافت و به عنوان هنر تثبیت شد. عکاسی توسط یک فرد کشف و تکمیل نشدهاست، بلکه نتیجهٔ تلاش بسیاری از افراد در زمینههای مختلف و اکتشافات و نوآوریهای آنان در طول تاریخ است و سالها قبل از اختراع عکاسی، اساس کار دوربین عکاسی وجود داشتهاست اما اولین تصویر لیتوگرافی نوری در سال ۱۸۲۲ میلادی توسط مخترع فرانسوی، ژوزف نیسه فور نیپس تولید شد و پس از آن توانست عکسی دائمی از طبیعت به نام اصطبل و کبوترخانه را خلق کند. او با همکاری لوئی داگر، آزمایشهایی را بر ترکیبات نقره براساس یافتههای یوهان هاینریش شولتز انجام دادند و داگر در سال ۱۸۳۷ توانست روش داگرئوتایپ را اختراع کند.
تئوری عکس رنگی سهرنگ، توسط جیمز کلرک ماکسول در سال ۱۸۵۵ پیشنهاد شده بود. برپایهٔ نظریهٔ او، نور مرئی از سه رنگ اساسی قرمز، سبز و آبی، تشکیل شدهاست. پس فیلمی از سه لایه ساخت که هر لایهٔ آن نسبت به یکی از سه رنگهای اولیه حساس بود و توانست نخستین عکسرنگی را در سال ۱۸۶۱ به ثبت برساند.
جورج ایستمن در سال ۱۸۸۴ میلادی فیلم رول را که فیلمی از جنس پلاستیک آغشته به امولسیون ژلاتینی است را ابداع کرد و با ساخت دوربین جعبهای در سال ۱۸۸۸، عکاسی را برای مردم عادی مقرون به صرفه نمود و تحول مهمی در عکاسی ایجاد کرد. ادوین لند نوعی دوربین آنالوگ ظهور فیلم فوری موسوم به دوربین پولاروید را اختراع کرد که بلافاصله پس از عکسبرداری، نسخهٔ چاپشدهٔ عکس را پرینت میکردند و عکس گرفتهشده یک دقیقه بعد و در مدلهای جدیدتر تا چند ثانیه بعد، قابل رویت بود.
در عکاسی آنالوگ، باید تمامی تدبیرات اعمّ از: اصلاح رنگ، نور و کنتراست را قبل از نوردهی انجام داد. چون تقریباً بعد از نوردهی و ظهور فیلم، در این خصوص کار زیادی نمیشود انجام داد. ظهور در عکاسی به معنای مواجهه دادن فیلم عکاسی یا کاغذ عکاسی با مواد شیمیایی است که باعث تبدیل شدن فیلم به یک تصویر منفی (نگاتیو) یا مثبت (اسلاید)، و یا کاغذ به تصویر عکس میشود در حالی که عکاسی دیجیتال به فرآیند ثبت تصاویر به وسیلهٔ دریافت و ثبت نور برروی سطح حساس به نور سنسور الکترونیکی گفته میشود. الگوهای نوری بازتابیده شده یا ساطع شده از اشیاء بر روی سطح حساس به نور سنسور تأثیر میگذارد و باعث ثبت تصاویر میگردد.
عکاسی توسط یک فرد کشف و تکمیل نشدهاست، بلکه نتیجهٔ تلاش بسیاری از افراد در زمینههای مختلف و اکتشافات و نوآوریهای آنان در طول تاریخ است.
سالها قبل از اختراع عکاسی، اساس کار دوربین عکاسی وجود داشتهاست؛ موزی، ارسطو و اقلیدس در سدهٔ ۵ و ۴ پیش از میلاد نحوهٔ کارکرد دوربین سوراخ سوزنی را شرح دادهبودند. در یونان باستان عقیده بر این بود که نور از چشم به سمت اشیا میتابد و بازتاب آن باعث دیدن میشود. ارسطو و اقلیدس با استفاده از تئوری سوراخسوزنی تلاش کردند خلاف آن نظریه را ثابت کنند؛ آنها در پشت دوربینهای سوراخ سوزنی صفحهای نیمهمات قرار میدادند تا تصویر بازتابشدهٔ روی آن با چشم دیده شود. در قرن ششم میلادی، آنتمیوس در آزمایشهای خود از دوربین تاریکخانهای استفاده کرد.
ابن هیثم تئوری دوربین سوراخ سوزنی را گسترش داد و در مشاهدات خورشید گرفتگی خود از وسیلهای به نام «جعبه تاریک» استفاده کرده بود. او برای نخستینبار از دوربین سوراخ سوزنی و دوربین تاریکخانهای در آزمایشهایش جهت بررسی خواص نور پرداخت. آلبرتوس ماگنوس در قرن سیزدهم میلادی نیترات نقرهو ژرژ فابریسیوسنقره کلرید را کشف کرد. و دانیل باربارودر سال ۱۵۶۸ میلادی نحوهٔ عملکرد دیافراگم و کارکرد عدسی در دوربین تاریکخانهای را شرح داد. ویلهلم هومبرگ در سال ۱۶۹۴ میلادی توضیح داد که نور چگونه برخی از مواد شیمیایی را تاریک میکند و در سال ۱۸۰۲ میلادی توماس وجوود انگلیسی توانست بر روی سطحهای حساس شده با نیترات نقره تصویر شفافی به دست آورد.
اتاق تاریک منجر به تکامل عکاسی و پیدایش دوربین عکاسی شد. اتاق تاریک عبارت از اتاقی بدون پنجرهاست که به جز روزنهای که بر یکی از دیوارهای اتاق تعبیه شده، هیچ نوری به آن وارد نمیشود. تصاویر یا چشماندازهای روبهروی روزنه به صورت وارونه بر دیوار روبرویش بازتاب مییابد که قابل دیدن است. بعضی از نگارگران از تصاویر بازتاب یافته به عنوان الگوی نقاشی استفاده میکردند. بعدها این اتاق تاریک در ابعاد کوچکتر تبدیل شد به دوربین عکاسی شد یعنی در برابر روزنهای که وجود داشت مادهٔ حساس به نور قرار میدادند تا تصاویر بازتابش یافته، ثبت و ضبط شوند.
اولین تصویر لیتوگرافی نوری در سال ۱۸۲۲ میلادی توسط مخترع فرانسوی، ژوزف نیسه فور نیپس تولید شد اما در هنگام رونوشتبرداری از بین رفت. اما نیپس در سال ۱۸۲۶ دوباره توانست عکسی دائمی از طبیعت به نام اصطبل و کبوترخانه را خلق کند. ولی زمان نوردهی این عکس هشت ساعت بود که زمان بسیار درازی است، و مشکل دیگر هم این بود که تصویر نگاتیو بود یعنی هرچه سفید بود را سیاه هرچه سیاه بود را سفید نشان میداد. به همین دلیل او به دنبال یافتن فرآیند بهتری بود و با همکاری لوئی داگر آزمایشهایی را بر ترکیبات نقره براساس یافتههای یوهان هاینریش شولتز در سال ۱۸۱۶ میلادی انجام دادند؛ در آن سال شولتز مشاهده کرد که مخلوطی از نیترات نقره و گچ در مقابل نور، تیره میشوند.
نیپس در سال ۱۸۳۳ میلادی درگذشت؛ ولی داگر در سال ۱۸۳۷ توانست روش داگرئوتایپ را اختراع کند. داگرئوتایپ بدینگونه بود که به صفحهای نقرهای مدتی بخار ید داده تا نسبت به نور حساس شود، سپس آن را درون یک دوربین جعبهای گذاشته و با برداشتن عدسی حدود ۱۵ تا ۳۰ دقیقه نور از شی موردنظر به صفحهٔ نقرهای تابانده میشد. برای ظهور تصویر، صفحه را در محلول جیوه با حرارت ۶۵ درجه قرار میداد تا با چسبیدن ذرات نقره و جیوه، عکس بوجود آید؛ سپس صفحه را در آب سرد فرو میبرد تا سطح آن پایدار گردد، در نهایت صفحه را در آبنمک (سدیم کلرید) قرار میداد و تصویر ظاهر میشد. یکی از مشکلات روش داگرئوتایپ این بود که فقط میشد یک نسخهٔ پوزیتیو یا مثبت (عکس دائمی) از سوژه ثبت کرد.
نامیده بود منتشر کرد؛ تالبوت این روش را در سال ۱۸۳۵ میلادی ابداع کرده بود اما آن را مخفی نگه داشت و روش خود را کامل و در سال ۱۸۴۰ با عنوان کالوتایپ معرفی کرد. در این روش، بهجای استفاده از صفحات فلزی، از کاغذ حساسشده به نیترات نقره با ترکیبی از سدیم کلرید و اسید گالیک استفاده کرد. کاغذ حساسشده به مدت دو دقیقه نوردهی میشد و پس از آن یک تصویر پنهان بوجود میآمد که آنرا با استفاده از پتاسیم یدید و سدیم سولفات به صورت نگاتیو (منفی) در اندازههای کوچکتر ثبت میکرد. سپس با استفاده از آن میشد نسخههای دائمی فراوانی در اندازههای مختلف تهیه کرد؛ تا پیش از این عکاسان مجبور بودند صفحهٔ حساس را به اندازهٔ شی موردنظر بسازند و امکان تغییر در اندازه وجود نداشت. تا سال ۱۸۶۰ میلادی روش داگرئوتایپ به کلی منسوخ شد و عکاسی مبتنی بر نسخههای نگاتیو و پوزیتیو جایگزین آن شد. در سال ۱۸۳۹ جان هرشل با استفاده از سدیم تیو سولفات روشی را برای تهیهٔ نسخهٔ نگاتیو روی شیشه ابداع کرد که بهمرور جایگزین نگاتیوهای کاغذی شد.
نخستین عکس رنگی از یک رویان که در سال ۱۸۶۱ توسط جیمز کلرک ماکسول عکسبرداری شده.
تئوری عکس رنگی سهرنگ، توسط جیمز کلرک ماکسول[پانویس ۱۴] فیزیکدان انگلیسی در سال ۱۸۵۵ پیشنهاد شده بود. برپایهٔ نظریهٔ او، نور مرئی از سه رنگ اساسی قرمز، سبز و آبی، تشکیل شدهاست. پس فیلمی از سه لایه ساخت که هر لایهٔ آن نسبت به یکی از سه رنگهای اولیه حساس بود و توانست نخستین عکسرنگی را در سال ۱۹۶۱ به ثبت برساند.[۳۱] بالاخره در سال ۱۸۷۴، یک شرکت انگلیسی اولین شیشههای خشک عکاسی را به بازار عرضه کرد و عکاسی جنبهٔ عملی به خود گرفت. اما حمل و نقل مقدار زیادی شیشه، از لحاظ سنگینی و شکنندگی، یکی از مشکلات پیش روی بود تا اینکه در سال ۱۸۷۱ ریچارد مادوکس[پانویس ۱۵]، فیزیکدان و عکاس انگلیسی با ابداع فیلم عکاسی ژلاتینی، زمان عکسبرداری را کوتاه کرد و جابهجایی فیلمهای عکاسی را راحت نمود که نقطهٔ عطفی در تاریخ عکاسی محسوب میشود.[۳۲]
یک فیلم رول.
جورج ایستمن[پانویس ۱۶] آمریکایی در سال ۱۸۸۴ میلادی فیلم رول را که فیلمی از جنس پلاستیک آغشته به امولسیون ژلاتینی است را ابداع کرد و با ساخت دوربین جعبهای در سال ۱۸۸۸، عکاسی را برای مردم عادی مقرون به صرفه نمود و تحول مهمی در عکاسی ایجاد کرد؛ شعار تبلیغاتی کمپانی کداک برای دوربینهایش چنین بود که «شما دکمه را فشار دهید، بقیهاش را ما انجام میدهیم.»[۳۳]
عکس دیجیتال از سفر آپولو ۱۱.
در نوامبر ۱۹۴۸ ادوین لند[پانویس ۱۷] نوعی دوربین آنالوگ ظهور فیلم فوری موسوم به دوربین پولاروید را اختراع کرد[۳۴] که بلافاصله پس از عکسبرداری، نسخهٔ چاپشدهٔ عکس را پرینت میکردند و عکس گرفتهشده یک دقیقه بعد[۳۵] و در مدلهای جدیدتر تا چند ثانیه بعد، قابل رویت بود.[۳۶]تصاویر دیجیتال در دههٔ ۱۹۶۰ میلادی و در جریان پیادهکردن انسان در ماه، تکامل پیدا کرد. دستگاههای گیرندهٔ امواج آنالوگ، اطلاعاتی که در مورد عکس از فضا ارسال میشد را بسیار دشوار دریافت میکردند. با دیجیتالیزه سیگنالها و تقویت آنها، پارازیتها حذف میشدند و تصاویر واضح بدست میآمد.[۳۷]
پیدایش عکاسی و رواج روشهای گوناگون این فن در ایران، با اختلاف حدود سه سال از اعلام موجودیت عکاسی در فرانسه روی دادهاست. اختراعات و انواع ابزار و تجهیزات عکاسی دو تا سه سال پس از اینکه به بازار میآمد بطور هدیه بدست پادشاه ایران میرسید.[۳۸] نخستین دستگاههای عکاسی به روش داگرئوتایپ، به درخواست محمد شاه قاجار از کشورهای روسیه و انگلیس به دربارِ ایران وارد شد و در اواسط دسامبر سال ۱۸۴۲ میلادی (پایان آذر سال ۱۲۲۱ خورشیدی) نخستین عکسبرداری در ایران انجام گرفت.[۳۹]
هر چند از اول، عکاسی بر پایه آنالوگ بنا شده بود، ولی این صفت، بعد از ظهور عکاسی دیجیتال و بخاطر ایجاد وجه تمایز به این نوع عکاسی اضافه گردید. در این سیستم چنانچه در بخش تاریخ عکاسی بصورت مفصل آمدهاست، تلاشهای زیادی برای ثبت و ثابتسازی تصویر صورت گرفتهاست. از شیشههای خیس کلودیونی، شیشه خشکی که انگلیسیها آن را ابداع کردند و بالاخره فیلم ژلاتینی که بوسیله ریچارد مادوکس وارد دنیای عکاسی شدند، همه و همه جزو تلاشهای بشر برای ثبت تصویر بودهاست.
برای بدست آوردن بهترین نتیجه، در عکاسی آنالوگ، باید تمامی تدبیرات اعمّ از: اصلاح رنگ، نور و کنتراست را قبل از نوردهی انجام داد. چون تقریباً بعد از نوردهی و ظهور فیلم، در این خصوص کار زیادی نمیشود انجام داد. هر چند روشهایی در کارهای تاریکخانهای متداول میباشد، ولی چون پایه ثابت است، این تغییرات هم جزئی خواهد بود.[۴۰] ظهور فیلم ظهور در عکاسی به معنای مواجهه دادن فیلم عکاسی یا کاغذ عکاسی با مواد شیمیایی است که باعث تبدیل شدن فیلم به یک تصویر منفی (نگاتیو) یا مثبت (اسلاید)، و یا کاغذ به تصویر عکس میشود. این اولین مرحلهٔ ظهور در مورد فیلم و کاغذ است. هدف از ظهور این است که تصویر موقتی که روی فیلم یا کاغذ عکاسی نقش بسته را تبدیل به یک تصویر دائم، قابل دیده شدن، و غیر حساس به نور بکند. توقف، ثبوت و شستوشو، مراحل بعدی بدست آوری تصویر ثابت است.[۴۱]
1. سفید، چه رنگی، که یک احــیاء شیمیایی اســت، ذرات نوردیده برمید نقره به فلز نقره سیاه متالیک تبدیل شده و نگاتیو را بوجود میآورند.[۴۲][۴۳][۴۴] نتیجه بدست آمده از ظهور را، از آن جهت نگاتیو مینامند که با صحنهٔ عکاسی رابطه عکس دارد. یعنی قسمتهایی از صحنه عکاسی که روشن هستند، در نتیجهٔ بدست آمده از ظهور، تیره ثبت میشوند و بالعکس.[۴۵] چاپ تماسی یا آگراندیسوری نگاتیو بر روی کاغذ عکاسیِ نگاتیو، نتیجه مثبت بدست میدهد.[۴۶]
2. ظهور ریورسال، برای بدست آوردن نتیجه مثبت (پزتیو) اجراء میشود.[۴۷][۴۸] معمولاً حاصل کار این نوع ظهور را اسلاید مینامند. در بین مراحل ظهور ریورسال سیاه سفید یک مرحله نور دادن وجود دارد. برای اینکه این مرحله بصورت کامل و عاری عیب و نقص صورت بگیرد، قرقره تانکهای ظهور باید کاملاً شیشهای باشد، تا سایه بوجود آمده از آن باعث خراب شدن نتیجه نگردد.[۴۹]
1. ظهور فیلم رنگی از نظر دما به مراتب حساستر از ظهور فیلم سیاه و سفید است؟ با وجود لایههای حساس به رنگ در پایه این فیلمها، تغییرات جزئی دما در حد نصف درجه سانتیگراد باعث بروز اعوجاج رنگ خواهد شد. در سیستم ظهور فیلم رنگی دما بصورت اتوماتیک بوسیله دستگاه ظهور تنظیم و ثابت نگه داشته میشود. با ظهور مداوم، که در لابراتوارهای بزرگ انجام میگیرد، ثابت نگه داشتن قدرت احیاکنندگی داروی ظهور اهمیت بسزایی دارد. این کار معمولاً با داروهای تقویتی که با علامت R مشخص مشوند، صورت میگیرد. داروهای تقویتی را بر حسب سانتیمتر مربع از ظهورهای صورت گرفته به داروی اصلی میافزایند.
2. در ظهور ریورسال رنگی، بر خلاف ریورسال سیاه و سفید مرحله نوردهی مجدد در کار نیست. ظهور دوم بلافاصله بعد از بلیچ صورت میگیرد. پایه فیلم ریورسال رنگی نیز بر خلاف سایر فیلمهای رنگی (نور روز و نور شب) شفاف است.[۵۰] داروهای ظهور ریورسال رنگی، قبلاً انواع متفاوتی داشتند و ظهور آنها فقط در کارخانه سازنده آن امکان داشت. در بستهٔ هر فیلم ریورسال، یک پاکت به آدرس کارخانهٔ سازنده آن فیلم وجود داشت که هزینه پستی آن نیز توسط خود کارخانه تقبل شده بود. بعد از نوردهی فیلم داخل آن پاکت قرار داده شده و ارسال میگردید. کارخانه، فیلم را ظهور و به آدرس عکاس ارسال مینمود. استفاده همهگیر فیلمهای ریورسال موجب بوجود آمدن داروی واحدی به نام ئی-۶ گردید. فعلاً تقریباً تمامی فیلمهای ریورسال رنگی با این دارو قابل ظهور هستند.[۵۱]
عکاسی دیجیتال به فرآیند ثبت تصاویر به وسیلهٔ دریافت و ثبت نور برروی سطح حساس به نور سنسور الکترونیکی گفته میشود. الگوهای نوری بازتابیده شده یا ساطع شده از اشیاء بر روی سطح حساس به نور سنسور تأثیر میگذارد و باعث ثبت تصاویر میگردد. آسانی نسبی استفاده، سرعت بالای بازدید، انتقال و چاپ و نیز در بسیاری از موارد، کیفیت برتر، تعدادی از ویژگیهای متمایزکنندهٔ عکاسی دیجیتال هستند.[۵۲]
نحوهٔ عملکرد الگوی بایر.
در عکاسی دیجیتال، سنسور (حسگر) وظیفهٔ ثبت تصویر را برعهده دارد و هیچکدام از سنسورها بصورت مستقیم قادر به شناسایی رنگها نیستند و فقط میتوانند شدت روشنایی نور را ثبت کنند. هر سنسور از میلیونها سنسور ریز حساس به نور تشکیل شده و هرکدام از این حسگرهای ریز قالباً یک پیکسل از عکس نهایی را ثبت میکند. سازندگان این سنسورها با قرار دادن فیلترهای سرخ، سبز و آبی (رنگهای اولیه) روی تک تک آنها با استفاده از الگوهایی مانند الگوی بایر [پانویس ۱۸] میتوانند به پردازشگرهای دوربین قابلیت آن را بدهند که با کمک الگوریتمهای درونیابی (اینترپولیشن) و مقایسه ارقام ثبت شده توسط ریز سنسورهای مجاور، رنگ واقعی هر پیکسل را حدس بزنند. دوربینهایی که قابلیت ذخیرهٔ عکس را بصورت خام [پانویس ۱۹] دارا هستند، اجازه میدهند که این بخش نهایی شناسایی رنگها روی رایانه شخصی انجام شود و این به کاربران اجازه میدهد که آزادی بیشتری در ویرایش عکس نهایی داشته باشند.[۵۳] یکی از خصوصیاتی که در بازاریابی دوربینهای دیجیتال بر آن تاکید میشود تعداد کل پیکسلهای یک دوربین است. این رقم که با واحد مگاپیکسل یا میلیون پیکسل شمارش میشود، از راه ضرب تعداد پیکسلهای افقی و عمودی یک سنسور محاسبه میشود.[۵۴] برای مثال، دوربینی که حسگری دارای ۳هزار پیکسل افقی و ۲هزار پیکسل عمودی باشد، یک دوربین ۶ مگاپیکسلی خواهد بود. با وجود آنکه این رقم در برخی موارد میتواند شاخص خوبی برای مقایسه کیفیت تصویر دوربینهای دیجیتال باشد، این رقم در اکثر موارد میتواند گمراه کننده نیز باشد. کیفیت نهایی یک تصویر دیجیتال موثر از متغیرهای بیشتری مانند نوع سنسور، مساحت سنسور، اندازه لنزهای ریز روی هر پیکسل و قدرت تمرکز لنز میباشد.[۵۵]
هیستوگرام (بافتنگار) به نموداری گفته میشود که فراوانی عناصری که در محور افقی آن قرار دارند را در محور عمودی نشان میدهد. هیستوگرام عکس، شدت نور را، از کمترین مقدار تا بیشترین مقدار، در محور افقی و تعداد پیکسلهای هرکدام از آنها را در محور عمودی نشان میدهد. توجه به هیستوگرام، راه بسیار خوبی برای کنترل نوردهی دوربین و تصویر بوجود آمدهاست.[۵۶] بافتنگار به عنوان یک عملگر کاربردی مصطلح است و یکی از ابزارهای مفید و کارآمد در دوربینهای عکاسی دیجیتال به شمار میرود.[۵۷]
عکاسی نیز همچون دیگر هنرها و علوم، نیاز به ابزار و تجهیزات خاص خود دارد. برخی از ابزارها در ایجاد عکس نقش اساسی دارند و نبود آنها فرآیند عکسبرداری را ناممکن میسازد و بعضی دیگر به عکاس کمک میکنند تا علاوه بر سرعت عمل و صرفهجویی در زمان، تصویر بهتری را نیز ثبت کند.
دوربین آنالوگ طی سالیان طولانی از وضعیت ابتدایی خود که همان اتاق تاریک بود، تکمیل و به حالت فعلی در آمدهاست. اولین دوربینها فاقد مسدودکننده و دیافراگم بودند. لنز آن دوربینها کاملاً ابتدایی، و انحراف خطی شدید و سایه و یا تاریکی در گوشهها داشتند. لزوم مسدود کننده از زمانی احساس گردید که سرعت مواد حساس عکاسی (نورگیری) افزایش یافت و زمان نوردهی به کسری از ثانیه رسید. مسدود کنندهها در انواع مختلفی تولید شده و برای کارهای متعدد مورد استفاده قرار گرفتند.[۵۸][۵۹] مسدودکنندههای برگی در تمامی سرعتهای فلاش کارایی داشتند، ولی سرعت آنها کم بود.[۶۰]
یک مسدود کننده سطح کانونی با جهت حرکت عمودی
مسدود کنندههای سطح کانونی هم با وجود سرعت بالا، در ثبت تصویر از سوژههای متحرک، بسته به جهت حرکت پرهها (افقی یا عمودی) تصویر را دچار اعوجاج میکردند. با ورود عکاسی به جامعه و دنیای خبر و ورزش، طلب برای سرعتهای بالای مسدود کننده، برای ثبت وقایع سریع افزایش یافت. سرانجام کارخانه مینولتا در سال ۱۹۹۸ دوربین ماکسیوم ۹ خود را با سرعت مسدود کننده ۱/۱۲۰۰۰ ثانیه به جهان معرفی کرد، که خود انقلابی در این زمینه محسوب میشود