نظام تشويق و پاداش از مهمترين عواملي است كه مي تواند موفقيت سازمان ها را در پيشرفت برنامه ها و تغييرات اساسي كه به دنبال آن هستند تضمين نمايد . اهتمام به پرداخت و اتخاذ شيوه هاي تشويقي تاثير عمده اي در انگيزش كاركنان به انجام دادن مجموعه وظيفه هاي محول شده به آنان دارد و اين نكته را هيچ مديري انكار نمي كند .زمانی که با شیوههایی سر و کار داریم که به منظور تاثیرگذاری بر رفتار افراد مورد استفاده قرار میگیرند، به مواردی چون کنترل ، تنبیه و تشویق برخورد میکنیم. بطور کلی عوامل بسیار زیادی وجود دارند که رفتار فرد را تحت تاثیر قرار میدهند، اما در برخی شیوهها ایجاد تاثیر و تغییر بطور عمده بکار میرود و در واقع هدف شیوههایی است که بکار برده میشود. به عبارتی به منظور تغییر رفتار افراد یا هدایت رفتار آنها در مسیر مورد نظر از روشهایی استفاده میشود که شناخته شدهترین آنها فرآیند کنترل و تشویق است. همه با اصطلاح تشویق و پاداش آشنایی دارند و معمولا این دو ارتباط و پیوستگی نزدیکی با یکدیگر دارند، بطوری که یکی بدون دیگری معنایی نخواهد داشت.تشویق سیستم انگیزشی فرد را تحریک میکند و احساس خوشایندی در او بوجود میآید.
بیان مسئله
فرآیند تشویق سیستم انگیزشی کارکنان را تحریک میکند و احساس خوشایندی در او بوجود میآید. منابع انسانی یا به عبارت بهتر سرمایههای انسانی از مهمترین عوامل تولید در یک سازمان به شمار میرود که بدون شک در جهت نیل به اهداف و خواسته های سازمان نقش تعیین کننده ای دارد و چنانچه این عامل حذف شود، آنچه باقی می ماند به خودی خود قابل استفاده نمی باشد و آنچه که نیروی انسانی را تقویت می کند تا در جهت برنامه های سازمان حرکت کند، عاملی جز انگیزه و تشویق نخواهد بود. تشویق کردن یکی از ابزارهای موثر مدیران در ایجاد انگیزه در کارکنان است، تا جایی که حتی برخی آن را بزرگترین اصل مدیریت نامیده اند. به طور کلی تشویق ، همان انگیزش در کارکنان است.انگیزش به معنی عامل تشویقی و ترغیب کننده افراد به کار است . این خود یکی از موضوعاتی است که از دیرباز مورد توجه رهبران و مدیران بوده است . انگیزش از نظر روانی تمایلی است که انسان را به حرکت در می آورد . بارزترین رمز موفقیت سازمانی شناخت نیازها و انگیزه های درونی افراد است . برای اینکه تشویق و ترغیب را در افراد سازمانی نضج و گسترش دهیم لازم است که کاربرد نیروهای مجذوب کننده ی انگیزش کارکنان را بشناسیم .
ضرورت و اهمیت تحقیق
پاداش و تشویق نیز عاملی مؤثر در انگیزش نیروی انسانی محسوب می شود و فلسفه وجودی آن نیز همین امر است. کارکنان باید بدانند که چه عملی و چه کاری و یا چه روشی در امور و یا چه عواملی منجر به پاداش و تشویق آنان می شود. البته بایستی دقت شود که عوامل مربوط با اهداف سازمانی سازگار باشند و به وضوح برای کارکنان مشخص و ترسیم شده باشند. در ضمن مدیر سازمان نیز در عمل به آن پایبند بوده و طبق آن عمل نماید. پاداش ها و تشویقات جهت افزایش انگیزش نیروی انسانی است و در صورتی که به درستی اعمال نشود منجر به کاهش انگیزه در نیروی انسانی شده و نتیجه عکس خواهد داشت. ترویج انگیزه های مثبت در نزد کارکنان به افزایش تولید منجر خواهد شد و زمانی این امر صادق خواهد بود که مدیران بتوانند حداکثر انگیزه های مثبت و خودآگاه را در افراد ایجاد نمایند . اگر مدیران نتوانند انگیزه های مثبت را در افراد به وجود آورند هر یک از کارکنان بر اساس وسعت دید خود امکان بروز انگیزه های منفی را می یابند و با دستگاه مدیریت درگیری زیادی را پیدا می نمایند ، در نتیجه از مجموع نارسایی ها و فقدان ها انگیزه های منفی به وجود می آید و کارکنان صفوف مقاومت آمیزی در مقابل کادر مدیریت ایجاد می کنند . بنابراین اداره امور پرسنل یک سازمان بایستی طوری امکانات و شرایط محیطی کار را فراهم سازد که همگی افراد با انگیزشی مثبت و روحیه ای قوی در به ثمر رساندن اهداف سازمانی فعالیت نمایند .
- بین تشویق در کارکنان و بالارفتن عملکرد آنها در سازمان رابطه معنی داری وجود دارد.
- بین نظام پاداش مبتنی بر عملکرد و جذب و حفظ کارکنان با کیفیت رابطه معنی داری وجود دارد.
متغیر های تحقیق
در این پژوهش تشویق کارکنان متغیر مستقل و عملکرد کارکنان متغیر وابسته می باشد.
تعریف عملیاتی
تشویق
در کل تشویق فرآیند پاداش دهی است به رفتار فرد ، یعنی برانگیختن شوق و علاقه مجدد او به انجام همان رفتار. این پاداش طیف وسیعی میتواند داشته باشد بطوری که از یک نگاه تحسین آمیز تا یک تشویق مالی بزرگ یا اهداء رتبه یا مقامی را شامل شود. در هر حال این فرآیند در زندگی انسان گستردگی دارد و عموم افراد آن را بکار میبرند، شاید بدون آن که با جنبههای مختلف آن یا کارکرد آن یا شیوههای صحیح اجرای آن آشنایی داشته باشند.
براي درك مفهوم ارزشيابي عملكرد بايستي ابتدا مفهوم عملكرد را دريابيم. عملكرد به درجه انجام وظايفي كه شغل يك كارمند را تكميل ميكند اشاره دارد (بايرز و رو ، 2008:ص 216). و نشان ميدهد كه چگونه يك كارمند الزامات يك شغل را به انجام ميرساند. عملكرد اغلب با «تلاش» كه اشاره به صرف انرژي دارد يكسان تلقي ميشود، اما عملكرد براساس نتايج فعاليتها اندازهگيري ميشود. براي مثال يك دانشجو ممكن است تلاش زيادي را در آماده شدن براي آزمون بكار گيرد اما نمره كمي دريافت كند در اين مورد تلاش زيادي صورت گرفته اما عملكرد پايين بوده است. به عقيده بايرز ورو (2008ص217) عملكرد افراد در يك موقعيت ميتواند به عنوان نتيجه ارتباط متقابل بين: الف) تلاش، ب) تواناييها و ج)ادراكات نقش تلقي شود." تلاش"، كه از برانگيختگي نشأت ميگيرد اشاره به ميزان انرژي (فيريكي يا ذهني) كه يك فرد در انجام وظيفه استفاده ميكند دارد." تواناييها"، ويژگيهاي شخصي مورد استفاده درانجام يك شغل هستند و" اداراكات نقش" به مسيرهايي كه افراد باور دارند بايستي تلاشهايشان را در جهت انجام شغلشان هدايت كنند، اشاره ميكند.نو و ديگران (2008، ص 345) عملكرد را ناشي از ويژگيهاي شخصي، مهارتها و نظير آن ميدانند
چهار چوب نظری
متغیر وابسته که مهم ترین متغیر در این پژوهش است عملکرد کارکنان می باشد. عملکرد به این معناست که چیزی که باید انجام شود یا بدست آید مهم است و باید به طور عینی اندازه گیری شود و آنچه ارزیابی می شود و مورد تقدیر قرار می گیرد رفتار است نه صفات، بنابراین انجام دادن مهم تر از بودن است.
دکتر سعادت در کتاب مدیریت منابع انسانی خود در روش های ارزیابی عملکرد، روش مقیاسی را معرفی می کند و در روش مقیاس درجه بندی از دانش شغلی، قضاوت، ارتباطات، همکاری، کمیت و کیفیت کار برای اندازه گیری عملکرد استفاده نموده است. [سعادت، اسفندیار، 1384، ص 229]
محدوده زمانی تحقیق
این تحقیق در بهار 1392 انجام شده است.
تشویق کارکنان
تشویق بعنوان یکی از زیر مجموعه های ایجاد انگیزه در کارکنان می باشد. در واقع در پژوهشهای علمی و عملی که به منظور ایجاد انگیزه در کارکنان مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرد نقش تشویق بعنوان یکی از عوامل برجسته خودنمایی می کند. امروز شيوههاي قدرداني و الگوسازي در جوامع جديد دستخوش تغيير و تحولات عميقي شدهاند. رهيافتهاي پيشين جاي خود را به راهكارها و قالبهاي نوين داده و كارائي روشها و شيوههاي مرسوم به نحوي محسوس كاهش يافته، هرچند نميتوان و نبايد نقش زيربنايي و بنمايهاي كليشهها را ناديده انگاشت. در واقع الگوها و سامانههاي جديد، با تاثيرپذيري از زيرساختها و دادههاي پيشين بسط يافته و قوام يافتهاند، به طوري كه ميتوان با اندك تأملي در آثار و تحولات جديد، شكلهاي نخستين و جلوههاي پيشين را كشف نمود و سير و مسير تحول و تكوين استدراجي سازههاي نوين را رهيابي نمود.
همين شيوه در نقد اسطورهاي ادبي نيز متداول است به طوري كه رد پاي اسطورههاي گذشته به خوبي در آثار ادبي جديد مشهود و قابل بررسي است. اكنون در عصر فنآوري اطلاعات، قرن بيستويكم شاهد دنيايي است كه راهبري آن را فنآوري ارتباطات و اطلاعات بر عهده خواهد داشت و اين رويداد بزرگ به وقوع نخواهد پيوست مگر با تغيير و تحول نگرشها و شيوههاي مديريتي مرسوم و تحول ساختارها، سيستمها، روشها، ارتباطات، تشكيلات، مقررات، قوانين و مديريت كه از مصاديق بارز آن تحول در شيوههاي قدرداني و تشويق و تنبيه است.
سازوكارهاي كارآمد ساختن اين شيوهها البته چندان آسان نيست، اما امروز كارشناسان و مديران ادارات با تنظيم برنامههاي مشاركتي و مشاورهاي برنامهها و طرحهاي لازم را ارائه ميدهند و با مدد زير ساختهاي اصيل سنت و فرهنگ كه اينجا حكم دادههاي سختافزاري را دارند، دگرديسي نرمافزاري لازم را فراهم ميآورند و راهبردهاي اساسي جهت توسعه و گسترش و پيشرفت و شكوفايي برنامهها و طرحهاي سازماني ايجاد مينمايند.
برنامهريزي و مديريت راهبردي تنها گزينهاي است كه در دوران مدرن ميتواند، انسانها را در برخورد با مشكلات و مسائل مختلف دنيا و جامعه نوين ياري رساند.
مينتز برگ(mintz berg) نظرپرداز بزرگ تحول و دگرگوني در كتاب مهم خود«ظهور و سقوط برنامهريزي راهبردي» معتقد است، تعريف برنامهريزي چنين است:
برنامهريزي شيوهاي قاعدهمند، به منظور ارائه نتيجهاي روشن، در قالب نوعي نظام منسجم تصميمگيري است.
وي ميگويد: سازمانها بر مبناي اين تعريف بايد برنامهريزي داشته باشند تا موفق به 1- هماهنگسازي فعاليتهاي خود2- اطمينان از در نظر گرفتن آينده 3- فعاليت بر مبناي خردگرايي4- كنترل فعاليتهاي خود گردند.( نياز به اجراي مديريت راهبردي000 ، سيروس ستاك، نشريه تحول اداري، شماره 6 ، خرداد 79) چنين تحولي تنها يك گزينه نيست كه امري ضروري و نيازي حياتي است. بنيانگذار جمهوري اسلامي حضرت امام خميني(ره) بر اين نكته تاكيد ورزيده است: ما ميخواهيم ادارات را متحول كنيم.