در حال حاضر جمعیت شناسی به دو شاخه بزرگ و مهم یعنی جمعیت شناسی کمی (جمعیت شناسی آماری) و جمعیت شناسی کیفی تقسیم بندی می گردد. در جمعیت شناسی کمی ابعاد، ساختار،، ترکیب، حرکات، تحول و خصایص عمومی جمعیت ها را بررسی می کنند. و با شاخه های ریاضی کاربری و نظری از یک طرف و جمعیت شناسی تحلیلی همراه جمعیت شناسی تاریخی نظریه های جمعیتی و جمعیت شناسی فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی از طرف دیگر به تجزیه و تحلیل مسائل جمعیتی می توان پرداخت، پیدا کردن روابط بین عوامل جمعیتی و رسیدن به قوانین کلی نیز جزء جمعیت شناسی کمی است. حال آنکه در جمعیت شناسی کیفی، مطالعه خصوصیات و ویژگی های کیفی انسانها مورد نظر است که ساختمان حرکات جمعیت ها را بیشتر از نقطه نظر بیولوژیکی و وراثت و تأثیری که محیط اجتماعی و جغرافیایی در این جمعیت ها می گذارد، مورد بررسی قرار می دهد.
در تاریخ جهان ، گاهی افزایش جمعیت را محرک اصلی در توسعه و ترقی اقتصادی می دانسته اند و زمانی برعکس، کیفیت را بر کمیت ترجیح داده و از انبوه مردم گریزان بوده انند و نیز دوره هایی که به ثبات جمعیت و یا حد متناسب نفوس معتقد بوده اند. 1)طرفداران افزایش جمعیت، 2) مخالفان افزایش جمعیت، 3)طرفداران ثبات جمعیت، 4)طرفداران حد متناسب جمعیت.
1)طرفداران افزایش جمعیت: اگر بخواهیم مهمترین طرفداران افزایش جمعیت را در قرون گذشته مورد بررسی قرار دهیم. دسته اول پیروان و مبلغان مذاهب مختلف خواهد بود که بنا به تعالیم ارائه شده، ازدواج، تشکیل خانواده و تولید نسل را مقدس می شمارند. دسته دوم فرمانروایان و قدرت طلبانی که برای تحقق اهداف توسعه طلبانه خود و یا برای مقابله با تهاجم احتمالی دشمنان دور یا نزدیک به سربازان و نیروهای نظامی نیاز داشته و به همین جهت افزایش جمعیت را تشویق می نمودند.
2)مخالفان افزایش جمعیت: در مقابل طرفداران افزایش جمعیت، گروهی نیاز به بیان نظریات خود در مخالفت با آن پرداخته اند که نام توماس مالتوس کشیش و اقتصاد دانان انگلیسی بیش از سایرین در این زمینه درخشش دارد.
وی صراحتاً عقیده داشت که انسان باید زاد و ولد نکند مگر آنکه اطمینان به امکان تغذیه و تربی فرزندان خود داشته باشد.
3)طرفداران ثبات جمعیت: اگر تعداد زاد و ولد و مرگ و میر برابر باشد می گویند جمعیت حالت ثبات دارد.
4)طرفداران حد متناسب جمعیت: جمعیت متناسب یا مطلوب جمعیتی است که وصول به اهداف خاصی را به بهترین وجه میسر سازد. به عبارت دیگر، باید چنان تناسبی میان جمعیت و اقتصاد یک جامعه برقرار شود که از همه منابع موجود استفاده کامل به عمل آید و بالاترین نتیجه حاصل شود و طرفداران ثبات جمعیت معتقدند وقتی جمعیت به حد مطلوبی رسید، باید ثابت بماند نیز زمینه ساز حد متناسب جمعیت شده اند.
مهمترین روش هایی که در مطالعه جمعیت ها مورد توجه اند عبارتند از:
الف-سرشماری:سرشماری عبارت از فرآیند جمع آوری، مرتب کردن و انتشار داده های جمعیتی یک محدوده جغرافیایی در زمان معین می باشد. با توجه به حجم بسیار وسیع جامعه آماری و سوالات زیاد، استخراج نتایج سرشماریها مشکل حساس و زمان بر است.
ب-ثبت وقایع حیاتی: ثبت وقایع حیاتی یا وقایع چهارگانه یعنی ولادت، ازدواج، طلاق و مرگ می تواند بطور پیوسته و مستمر، تغییرات جمعیت را در طول زمان معرفی نماید.
ج-آمر گیری نمونه ای: به دلایلی از قبیل هزینه سنگین، نیاز بهنیروی انسانی زیاد و طولانی بودن عملیات که در امر جمع آوری اطلاعات از طریق سرشماری وجود دارد، تنها به مطالعه جزئی از جمعیت متوسل می شوند که این روش، به آمار گیری نمونه ای معروف است. مهمترین ایراد روش آمار گیری نمونه ای آن است که نمونه انتخاب شده، ممکن است، حاوی کلیه ویژگی های جامعه نباشد که این امر می تواند، از عدم انتخاب روش مناسب نمونه گیری و عدم برآورد صحیح حجم نمونه ناشی گردد.
د-سایر منابع اطلاعاتی: علاوه بر منابع مذکور در جهت کسب اطلاعات جمعیتی ، منابع فرعی دیگری از قبیل نتایج ثبت نام های عمومی، گزارشات نهادها و مؤسسات دولتی، آمار تولیدات، نشریه ماهانه آمار، مراکز ثبت نام انتخابات و ... نیز وجود دارند. که برای شناخت جمعیت ها و ویژگی های آنها می توانند، مورد توجه قرار گیرند. ضمناً دفتر آمار سازمان ملل متحد، سازمان جهانی بهداشت، سازمان یونسکو و سازمان بین المللی کار، بصورت مراکزی جهت کسب اطلاعات ملی، تکمیل و تجزیه و تحلیل آنها فعالیت دارند و به نوبه خود از منابع مهم اطلاعاتی بشمار می روند.
توزیع جنسی: تنظیم و بررسی تعداد مردان و زنان به تفکیک جنس در کل جمعیت یا در سن معین «توزیع جنسی» نمیده می شود.
توزیع سنی: بررسی و طبقه بندی جمعیت یک جامعه به تفکیک سن که از روی سال تولد افراد صورت می گیرد «توزیع سنی» نامیده می شود.
فعالیت و اشتغال:
در جمعیت دو گروه داریم: جمعیت فعال و جمعیت غیر فعال
جمعیت فعال بالقوه: از نظر قانونی کشورشان اجازه کار کردن را به آنها داده اند . حالا چه این افراد کار داشته باشند یا نداشته باشند. جمعیت فعال بالفعل: به سن قانونی رسیده باشد و کار دارند یا در جستجوی کار هستند
جمعیت غیر فعال: فعالیتی ندارند و زندگیشان می چرخد.
غیر فعال به سه دسته تقسیم می شوند : 1)وابستگان، 2)افراد متکی به خود، 3)سرباران.
1)وابستگان: به یک نفر وابسته هستند و خر خود را می دهند (یک مقداری کوچک را خودش هزینه می کند.)
2)افراد متکی به خود: بازنشسته است، کار نمی کند یا به آن شخص ارث رسیده است.
3)سرباران: هیچ خرجی نمی دهد و کاملاً وابسته به یک شخص است.
حرکات جمعیت باعث دگرگونی در ترکیب جمعیت ها می گردد. و عبارت از دگرگونی هایی که در طول زمان معینی در یک جمعیت ظاهر می شود. حرکات جمعیت می تواند گذرا (موقت) باشد یا پایای (دائم) اما می توان آن را به دو صورت مجزا تقسیم کرد:
ولادت و باروری دو پدیده جمعیتی هستند که هر یک به نوعی در ترکیب جمعیت یک واحد جغرافیایی نقش دارند. در تمایز ولادت و باروری باید گفت از اصطلاح ولادت فقط برای نشان دادن تعداد ولادت ها استفاده می شود. در حالی که وقتی فراوانی ولادت ها را در جمعیتی که قابلیت باروری دارد مطالعه می کنیم، در واقع با باروری سرو کار داریم. به بیان دیگر، در بحث از ولادت، توجه محقق به نوزاد یا مولود است. لیکن در مبحث باروری عمدتاً زنانی مورد توجه هستند که بچه دار شده یا خواهند شد. باروری یکی از پدیده های مهم جمعیتی است و عبارت از توان بالقوه زاد و ولد یک زن یا یک گروه اجتماعی از زنان. به عبارت دیگر باروری مشخص می کند که در یک گروه از زنان که در سن خاصی قرار می گیرند، در یک سال، چند فرزند متولد می شود، باروری توان بالقوه ای است، که معمولاً از سن 15 سالگی در زنان شروع و در سن 49 سالگی خاتمه می یابد. گاهی شروع باروری و خاتمه آن با نوسانی همراه است که عواملی مل محیط، اقلیم، نژاد و وضعیت اقتصادی در آن نقش دارند.
باروری واقعی و عملی: باروری واقعی، ظرفیت فیزیولوژیکی فرزند آوری است. در حالی که باروری عملی، قدرت و میزان مشاهده شده، فرزندآوری می باشد. باروری عملی ، به هر حال، از باروری واقعی کمتر بوده، در نهایت برابر آن است. چراکه عوامل متعددی در آن دخالت دارند، که عبارتند از: 1)صدمات و اختلالات بیولوژیکی که اصولاً ممکن است به ناباروری و عقیمی منجر گردد. 2)بیماری و فقدان بهداشت کافی که می تواند در مسیر حاملگی دخالت کند و به سقط یا مرگ جنین در رحم، ناباروری موقتی و گذرا بیانجامد. 3)عوامل اجتماعی و فرهنگی که در رابطه عمیق با آگاهی ها و نگرش های افراد در جامعه نسبت به مسائل جمعیتی و باروری می باشد.
باروری افتراقی: باروری افتراقی، تفاوت های باروری در گروه های مختلف جمعیتی را مورد مطالعه قرار می دهد. تحلیل باروری بر حسب گروه های اجتماعی، سن، شغل، مذهب، میزان تحصیلات زوجین، سکونتگاه (شهری-روستایی) و ویژگی های اجتماعی-فرهنگی می تواند تغییرات میزان باروری و برنامه ریزی تنظیم خانواده را به دنبال داشته باشد.
الف-الگوی باروری طبیعی: این الگو مختص جوامعی است که در آنها هیچ نوع تلاشی برای کنترل باروری صورت نمی گیرد و تنها، قوانین زیستی و طبیعی، میزان باروری را محدود می کند باروری زنان در بیشتر جوامع در حال توسعه منطبق بر الگوی طبیعی است. ب-الگوی باروری مالتوسی:در جوامع توسعه یافته، به علت کنترل باروری ، میزان باروری بسیار پائین است و این نوع باروری را الگوی مالتوسی می نامند. زیرا تحدید موالید و کنترل باروری یکی از مهمترین نظرات جمعیتی مالتوس به شمار می رود. میزان باروری کلی یک زن در الگوی مالتوسی کمتر از دو بچه و در الگوی طبیعی حدود ده بچه می باشد. بسیاری از کشورهای جهان که در حد فاصل این دو میزان قرار دارند، کشورهای در حال توسعه ای هستند که در راستای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود به کاهش جمعیت از طریق کنترل باروری نیز توجه دارند.
الف-عوامل محیطی: شرایط محیط با تأثیر بر جنبه های بیولوژیک و فیزیولوژیک باروری سیر طبیعی آن را تحت الشعاع قرار می دهد.
ب-عوامل اقتصادی: در این مورد تأکید عمده بر روی فقر اقتصادی است که به نوبه خود، موجب فقر فرهنگی شده و بدین ترتیب، زمینه باروری های زیاد آماده می گردد. فقر گسترده، نرخ زاد و ولد میزان باروری را در سطح بالا نگاه می دارد.
ج-عوامل اجتماعی:اینگونه عوامل را در دو بخش جامعه شهری و روستایی بررسی می کنیم: در جامع شهری ، بدلیل ساخت ویژه زندگی شهری، پیدایش و گسترش خانوواده هسته ای و هنجارهای بیرون از خانوار، افراد را وادار می سازد که فرزندان کمتری به دنیا آورند. ولی در جامعه روستایی، خانواده گسترده و در همه شئونات اجتماعی و اقتصادی نفوذ و سیطره خود را اعمال می کند و زوج های جوان در چنین خانواده ای نگران تعداد فرزند نیستند.
د-عوامل جمعیتی: جوان بودن جمعیت یکی از خصوصیات کشورهای جهان سوم است، موجب می گردد که تعداد زنانی که وارد دوره باروری می گردند در مقایسه با کشورهای توسعه یافته افزایش چشمگیر داشته باشد. که این افزایش در تعداد زنان نیز به افرایش میزان باروری در اینگونه کشورها کمک می کند. همچنین بالا بودن میزان مرگ و میر کودکان یکی از عوامل افزایش سطح باروری در جوامع در حال توسعه، بویژه در جوامع روستایی است.
هـ -عوامل آموزشی و فرهنگی: مطالعه تفاوت های باروری زنان در گروه های مختلف اجتماعی و نیز در شهر و روستا اسن واقعیت را تأیید می کند که میزان آگاهی و آموزش، تأثیر قاطعی بر سطح باروری دارد.