کودکان دارای اختلال یادگیری ظاهری طبیعی دارند، رشد جسمی و قد و وزنشان حاکی از بهنجار بودن آنان است. هوششان کمابیش عادی است، به خوبی صحبت میکنند، مانند سایر کودکان بازی میکنند و مثل همسالان خود با سایرین ارتباط برقرار میکنند، در خانه نیز خود یاریهای لازم را دارند و کارهایی را که والدین به آنان واگذار میکنند به خوبی انجام میدهند و از رفتار و اخلاق عادی برخوردارند. لیکن وقتی به مدرسه میروند و میخواهند خواندن و نوشتن و حساب یاد بگیرند دچار مشکلات جدی میشوند. بیش از یک قرن است که متخصان علوم تربیتی و روانشناسی و گفتار درمانی در پی تشخیص و درمان مشکلات این قبیل کودکان بودهاند.
بیش از شصت تعریف برای اختلالات یادگیری وجود دارد که معروفترین آنها عبارتست از:
اختلال در یک یا چند فرآیند روانی پایه به درک یا استفاده از زبان شفاهی یا کتبی مربوط میشود و میتواند به شکل عدم توانایی کامل در گوش کردن ، فکر کردن ، صحبت کردن ، خواندن ، نوشتن ، هجی کردن یا انجام محاسبههای ریاضی ظاهر شود. این اصطلاح شرایطی چون معلولیتهای ادراکی ، آسیب دیدگیهای مغزی ، نقص جزئی در کار مغز ، دیس لکسی یا نارسا خوانی و آفازیای رشدی را در بر میگیرد. از سوی دیگر ، اصطلاح یاد شده آن عده را که اصولا بواسطه معلولیتهای دیداری ، شنیداری یا حرکتی همچنین عقب ماندگی ذهنی یا محرومیتهای محیطی ، فرهنگی یا اقتصادی به مشکلات یادگیری دچار شدهاند را شامل نمیشود. میزان آماراین دانش آموزان در حدود بین 1تا3 درصد و در بعضی از امار ها تا 30%گزارش شده ولی به طور کلی این دسته از کودکان به علت مشکلات شناختی امار دقیقی از انها در دست نیست.
در این اختلال از اولین مراحل رشد یادگیری کودک دچار مشکل می باشد و در سراسر دوران دبستان گاه تا دوران نوجوانی ادامه می یابد ولی بیشترنشانه های خود را در دوران دبستان به شدت نشان می دهد.
در ادامه مطلب علل ،ویژگی ها،تشخیص و درمان اختلالات یادگیری بیان شده است
این دسته از دانش آموزان به طور کلی در یکی از زمینه های درسی از نظر میزان پیشرفت و یادگیری به طور فاحشی با دیگر دروس دچار عقب ماندگی می باشند بدون اینکه از نظر ذهنی دچار عقب ماندگی هوشی باشند.
۱- توجه به محرک های نامربوط ۲- دامنه ی توجه کوتاه ۳- حواس پرتی ۴- حساسیت بیش ازحد بین ۱۵ تا ۲۰ درصددانش آموزان LD مبتلابه ADHDهستند.
به طور کلی علت ناشناخته است ولی فرضیات متعددی در مورد علل ان وجود دارد که بعضی از انها تقدم عوامل زیستی است-که بر عوامل غیر زیستی(نظیر فرصت یادگیری وکیفیت تدریس)تاثیر می گذارند و در نتیجه باعث اختلال می گردد. ثابت شده است که علل بروز اختلالات یادگیری نسبتا مهم است. با این حال در پژوهشهای مختلف تاثیر عوامل زیر در بروز این اختلالات مورد تائید بودهاند. هر چند همواره تاثیر متقابل عوامل مورد نظر بوده است.
بسیاری از متخصصان بر این باورند که علل اساسی و عمده اختلالات یادگیری آسیب دیدگی مغزی شدید یا جزئی و صدمه وارده به دستگاه عصبی مرکزی است.
شواهدی در دست است که نشان میدهد اختلالات یادگیری احتمالا در برخی خانوادهها بیش از دیگران دیده میشود. مطالعات انجام شده بر روی دوقلوها به گونهای حاکی از نشانههای عمل ژنتیکی است. واکر ، «کول» و «ولف» به الگوهای خانوادگی پی بردهاند که با اختلالات یادگیری پیوند دارند.
گفته شده است که اختلالات گوناگون متابولیکی در حکم عواملی هستند که موجب اختلالت یادگیری میشوند. برخی از عوامل بیوشیمیایی که در ارتباط با اختلالات یادگیری از آنها نام برده شده است عبارتند از: هایپوگلیسمی ، عدم توازن استیل کولی نستروز و کم کاری تروئید.
اختلالات یادگیری برخی کودکان میتواند بواسطه مشکلاتی باشد که پیش از تولد ، هنگام تولد و بلافاصله بعد از تولد وجود داشته است.
از عوامل بعد از تولد عبارتند از:
به عقیده برخی متخصصان تدریس ناکافی و ناصحیح میتواند در بسیاری از اختلالات یادگیری عامل به حساب بیاید. به نظر میرسد که شماری از کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری مرکز تحت آموزش کافی و مناسب قرار نگرفتهاند. كودكان LD و مشكلات در تشخیص و درك بینایی متخصصان بسیاری از پژوهش های خود دریافته اند كه كودكان LD اگرچه از دید كافی یا قدرت بینایی لازم برخوردارند اما مشكلاتی در تشخیص و درك بینایی دارند. شناسایی و تصحیح این مشكلات به علت ارتباط مستقیمی كه با موفقیت در توانایی خواندن از روش (نگاه كردن) دارد مورد توجه بسیاری از متخصصان كودكان استثنایی بوده است. وقتی مشكلات تشخیص و درك بینایی شدت پیدا كند (آگنوزی بینایی) نامیده می شود.