ابر قدرت به کشوری گفته میشود که دارای موقعیت ممتازی در روابط بینالملل باشد و توانایی تأثیرگذاری در طرحها و رخدادها در مقیاس جهانی را داشته باشد. به طورسنتی ابرقدرت مرحله بالاتر از قدرت بزرگ محسوب میشود. آلیس لایمن میلر (استاد در رشته امور امنیت ملی در مرکز کارشناسی ارشد نیروی دریایی آمریکا) ابر قدرت را کشوری توصیف میکند که دارای توانایی لازم برای پروزهای نیازمند به قدرت بالا و اثر گذار در هر نقطه از جهان باشد حتی در برخی مواقع اوقات این تواناییها را برای استفاده در چندین منطقه از جهان به طور همزمان داشته باشد. و قادر به ایجاد یک هژمونی درجهان باشد. پس از جنگ سرد عقیده عمومی براین شد که تنها ایالات متحده آمریکا معیارهای یک ابرقدرت را دارد. کشور آمریکا به خاطر شرایط ویژهی جغرافیایی و محیطی و منابع انسانی آن که از یک جمعیت مهاجر و علاقهمند به یک زندگی بهتر تشکیل شد، توانست موقعیتهای ویژهای را کسب کند. پس از جنگ جهانی دوم که بسیاری از کشورها در اثر جنگ ویران شده بودند، این کشور از این ویرانیها مصون ماند و ساختارهای سیاسی و اقتصادی باثباتتری یافت.
بین سال های 1914 تا 1919 ایالات متحده از كشوری كه دارای 3,700,000,000 دلار فروش خارجی بود به كشوری تبدیل شد كه به كشورهای عمده اروپایی اعتبار داده بود. در همین سال های متفقین 10,300,000,000 دلار به ایالات متحده مقروض بودند. این بدهكاری در پایان دهه (یعنی سال 1920) به 21 میلیارد دلار رسید. به گزارش مركز اسناد انقلاب اسلامی، شكل گیری جنگ جهانی اول را باید مهمترین حادثه مربوط به سیاست بین الملل از زمان برگزاری كنگره وین(1815) نامید. این امر سیستم توازن قدرت را با چالش بسیار جدی روبرو كرد، زیرا انگلستان قادر نگردید از شكل گیری جنگ جلوگیری بعمل آورده و یا اینكه آلمان را به گونه ای مهار نماید كه سیستم موازنه قدرت به كاركرد خود در دهه های نخستین قرن بیستم ادامه دهد، اگر چه جنگ به گونه اجتناب ناپذیری بوقوع پیوست، ولی باید تاكید داشت كه در این روند واحدهای جدیدی در سیاست قدرت و در نظام بین الملل مشاركت نمودند. ایالت متحده بارزترین این واحدها منسوب می گردید، زیرا قبل از این دوران آمریكا مشاركت و یا مداخله جدی در امور اروپا به انجام رسانیده بود و خود را به اصولی كه توسط مونروئه در سال 1823 اعلام گردیده بود، پایبند می دانست.
جنگ اول جهانی، قدرت ملی و سطح توسعه داخلی ایالات متحده را به گونه جهشی افزایش داد. این امر را باید در راستای روندی ارزیابی نمود كه كشورهای اروپایی به دلیل بسیج نیروهای خود در جنگ و همچنین تخریب گسترده منابع اقتصادی خود نیار بیشتری به ایالات متحده پیدا نمودند و در نتیجه این كشور توانست به عنوان منبع قابل توجهی برای تامین نیازمندی های اقتصادی كشورهای درگیر جنگ، ایفای نقش نماید. در راستای چنین شرایطی:
«بین سال های 1914 تا 1919 ایالات متحده از كشوری كه دارای 3,700,000,000 دلار فروش خارجی بود به كشوری تبدیل شد كه به كشورهای عمده اروپایی اعتبار داده بود. در همین سال های متفقین 10,300,000,000 دلار به ایالات متحده مقروض بودند. این بدهكاری در پایان دهه (یعنی سال 1920) به 21 میلیارد دلار رسید.