













رند، واژهای فارسی است به معنای زیرک، حیلهگر، منکر، بیقید و لاابالی، بیسر و پا و آن که پایبند آداب و رسوم عمومی و اجتماعی نباشد و مصلحتاندیشی را انکار کند و هرچه پیش بیاید انجام دهد و بگوید.
رند، واژهای فارسی است به معنای زیرک، حیلهگر، منکر، بیقید و لاابالی، بیسر و پا و آن که پایبند آداب و رسوم عمومی و اجتماعی نباشد و مصلحتاندیشی را انکار کند و هرچه پیش بیاید انجام دهد و بگوید. در اصطلاح تصوف، کسی است که ظاهر خود را در ملامت دارد و باطنش سالم باشد و نیز، دوستدار ذاتی که از التفات به غیر خدا آزاد گشته است، به تمامی گرفتار او شده، جز او کسی را نشناسد و جز او نبیند و نیندیشد. او کسی است که تمام رسوم ظاهری و قید و بندهای معمول را رها کرده و محو حقیقت شده باشد، اسرار حقیقت را دریافته و شریعت و طریقت را طی کرده باشد و به عبارت دیگر، به هیچ قیدی جز خدا مقید نباشد. واژۀ رند در تاریخچۀ خود سه مرحله را پشت سر گذاشته است:
در مرحلۀ اول، این واژه معنایی منفی دارد.
در مرحلۀ دوم، در متون عرفانی (به ویژه شعر) شخصیتی مطلوب دارد و برخی از خصوصیات ناپسندِ وی، مثل بادهپرستی و لاابالیگری، مظهر وارستگی و سرمستی و رهایی از بندِ تعلقات میشود و این فحوای مثبت در شعر حافظ به اوج شکوفایی خود میرسد، به گونهای که رند و رندی از واژههای نهادین شعر او به شمار میآید. در مرحلۀ سوم، رند دوباره معنایی منفی مییابد، چنان که امروزه در ایران رند به آدمی فرصتطلب گفته میشود که جز به سود خود و زیان دیگران به چیز دیگری نمیاندیشد و ترکیباتی از آن نیز، مانند کهنهرند و مردِ رند و خرمرد رند، کاربرد دارد. شماری از ترکیباتی که با واژۀ رند در شعر فارسی به کار رفته، چنین است: رند اوباش، رند بازاری، رند بیسر و پا، رند پارسا، رند جامهسوز، رند جرعهنوش، رند خداشناس، رند خرابات، رند رهنشین، رند صاحبدل، رند قلندر، رند لاابالی، رند لوند، رند مفلس قلاش و رند میکده. رند در عرفان معنی دانائی وزیرکی را میدهد رند خرابات کسیاست که دنیای مادی را وانهاده وبرای بدست اوردن ان تلاش نمیکند بلکه ازانچه د ر این دنیا سهم اوست بهره میبرد برای کسب معرفت وسرشار شدن از عشق الهی.رند» و «رندي» از واژگانياند كه در فرهنگ و ادب فارسي و در گستره تاريخي آن، سير مفهومي ويژه و قابل توجهي داشتهاند؛ به نحوي كه در دورهاي ناظر به معنايي منفي بوده و در دورهاي ديگر با توجه به تغيير و تحول شرايط اجتماعي توسط برخي نويسندگان و شاعران برجسته، مفهومي متعالي براي آنها ارائه شده است با نگاهي به فرهنگهاي واژگان مشاهده خواهيم كرد كه ذيل واژه رند معانياي همچون؛ زيرك، سودجو، بيتوجه به اصول اخلاقي و آداب و رسوم اجتماعي، بيباك، لاابالي، بيقيد، پست و فرومايه(1) آمده و در كنار آن معاني ديگري از قبيل: شخص پاكدل، نيك سيرت، آزاد انديش، حقيقتجو و بياعتنا به ظواهر(2) نيز بر شمردهاند و در تعريف آن با نظر به ادبيات عارفانه تصريح نمودهاند كه رند «كسي است كه ظاهر خود را در ملامت دارد و باطنش سالم باشد، كسي كه از التفات به غير خدا آزاد گشته است، به تمامي گرفتار او شده، جز او كسي را نشناسد، جز او نبيند و نينديشد. او كسي است كه تمام رسوم ظاهري و قيد و بندهاي معمول را رها كرده و محو حقيقت شدهباشد، اسرار حقيقت را دريافته و شريعت و طريقت را طي كرده باشد و به عبارت ديگر به هيچ قيدي جز قيد خدا مقيد نباشد.»(3) بنابراين رندي يعني « تقيد به هيچ قيدي نداشتن، كثرات و تعينات وجوبي ظاهري و امكاني و صفات و اعيان را از خود دور كردن و سرافراز عالم و آدم بودن»(4) و يك معناي عرفاني رند « كسي است كه جميع كثرات و تعينات ظاهري، امكاني، اعيان و صفات را از خود دور ساخته باشد.»(5)
برای پیدا کردن ما فقط کافیست «سایت تحقیق» را در گوگل سرچ کنید