

ثروت وداراییها از دو ديدگاه قابل بررسي و ارزش گذاري است. اگر به دارایی دنيوي به عنوان وسيله اي براي رسيدن به كمال نگاه شود آنها نعمت هستند و اگر ثروت و مكنت هدف انسان باشد، موجب گمراهي او مي شوند.
ثروت از مفاهیم عامی است که در حوزههای موضوعی مختلف استفاده میشود. بطور خاص ثروت، از مفاهیم اقتصادی است که به فراخور نوع نگاه و جایگاه مورد استفاده قرار گرفته، تعاریف متفاوتی از آن شدهاست. ثروت را میتوان شاخص تعیین جایگاه اقتصادی هر فرد دانست که کیفیت و کمیت آن در تقسیم بندی طبقات اقتصادی تعیین کنندهاست.«دستهای از ظرفیتهای تولیدی که مورد بهره برداری قرار میگیرند» این تعریف آدام اسمیت نظریه پرداز اقتصاد بازار از این مفهوم است.«مجموعه گنجها و ذخایر طلا و گوهر و تاج و تخت» تعریفی قدیمی و ساده از این مفهوم است. در پی انقلاب صنعتی، اجزایی چون «تولید» و «ارزش افزوده» نقشی اساسی در معنای این مفهوم پیدا کردهاند.
در قرآن از دو زاويه ديد مختلف به مسئله دارايي و ثروت نگريسته شده است. از اين روست كه به نظر مي رسد كه سرمايه و ثروت دو مفهوم متضادي را با خود حمل مي كند. به اين معنا كه از زاويه ديدي ثروت و دارايي خير شمرده مي شود و دارندگان آن مي تواند به عنوان خير از آن بهره مند شوند بي آن كه به داشتن آن ببالند و افتخار نمايند و از زاويه ديدي ديگر همين ثروت و دارايي نه تنها خير شمرده نمي شود بلكه خود يكي از مهم ترين بلايايي است كه انسان آن را حفظ مي كند و بدان چنگ زده و با خود همراه دارد.
چنين نگرش متضادي را نيز نسبت به اصل همه اين امور يعني خود دنيا نيز مي توان در آيات قرآني ردگيري كرد. به اين معنا كه دنيا در دو سويه متضاد قرار مي گيرد و به شكل سلب و ايجابي گاه خوب و گاه بد شمرده مي شود. به نظر مي رسد كه مسئله دنيا و هم چنين امور وابسته به آن چون ثروت و دارايي در آموزه هاي قرآني به درستي حل نشده است و آدمي را در مشكلي غيرقابل حل شدني قرار مي دهد كه آيا دنيا و ثروت را دوست بدارد و براي آن ارزش و جايگاهي خاص قايل شود يا آن را امري نكوهيده دانسته و از نظر ارزشي آن را بي ارزش و ناچيز شمارد.
به نظر مي رسد كه در آموزه هاي قرآني به دو دنيا و دارايي هاي دنيوي از دو منظر و زاويه مختلف نگريسته شده و امور آن براساس اين دو زاويه مورد تحليل و تبيين و حتي توصيه هاي ارزشي قرار گرفته است. اين دو منظر را مي توان به سادگي ردگيري و شناسايي كرد. در يك منظر و زاويه ديد، دنيا امري خنثي است و نمي توان داوري ارزشي درباره آن ارايه كرد و آن را خوب و يا بد دانست؛ زيرا در اين زاويه ديد، دنيا و دارايي هاي آن، يكي از آفريده هاي الهي است كه به شكلي كامل و تمام آفريده شده است و هيچ نقص و تفاوت و فطوري در آن راه ندارد. دنيا در اين تصوير چنان زيباست كه هيچ كس برتر و فراتر از آن را نمي تواند تصوير كرده و يا بيافريند. امور دنيوي هم چون مال و ثروت زينت و آرايش دنياست و خداوند آن را براي تزيين دنيا آفريده است تا جلوه هاي جمالي و كمالي خويش را آشكار كند. از اين روست كه چارپاياني چون اسب و گاو و گوسفند و شتر و مانند آن از جلوه زيباي آفرينش هستي است و زر و سيم كاني هايي است كه دنيا را به حد كمالي مي آرايد چنان كه ستاره هاي دنيا و آسمان نزديك نيز زينت آن به شمار مي آيند.اگر دنيا اين گونه تصوير شود، از نظر ذاتي امري زيبا و كمالي است ولي از نظر ارزشي چون ارتباطي با انسان جز به طور كلي پيدا نمي كند امري خنثا به شمار مي آيد. به اين معنا كه اگر نقش محيط زيستي دنيا براي بشر نبود آدمي را نسبتي با آن وجود نداشته است و دنيا و دارايي هاي آن همانند ستارگان آفريده اي از آفريده هاي الهي و آيت و نشانه اي از نشانه هاي آفريدگاري است.