

شوراي جهاني موزهها (ايكوم): موزه را مؤسسهاي دائمي دانسته كه اهداف مادي ندارد و در آن به روي همگان گشوده است و براي خدمت به جامعه و پيشرفت آن فعاليت ميكند. هدف موزهها گردآوري، نگهداري، تحقيق، انتقال و نمايش شواهد برجاي مانده از انسان و محيط زيست او به منظور بررسي، آموزش و بهرهوري معنوي است. تعريفي ديگر از موزه را بنيادي دانسته كه سه وظيفه اصلي جمعآوري، نگهداشت و نمايش اشياء را برعهده دارد. اين اشياء ممكن است نمونههايي از طبيعت و مربوط به زمينشناسي، ستارهشناسي يا زيستشناسي باشد يا آنكه آفرينشهاي هنري و علمي انسان را در طول تاريخ به نمايش بگذارد.
بررسي و شناخت شكل و محتواي تغييرات و عوامل مؤثر در طول زمان، تنها از طريق آثار باقي مانده از اين تغييرات ميسر است. اين آثار جلوههاي گوناگون دارند: گاهي ذهني و گاهي عينياند و اگر به گذشته و حال انسان مربوط باشند ميراث فرهنگي ناميده ميشوند.
ميراث فرهنگي، زندهترين شاهد و شاخص تغييرات است. روزگاري تغييرات چنان كند صورت ميگرفت كه حافظه انسان مجال ثبت آن را داشت. فرايند تغييرات از چشم انسان پوشيده نميماند. انسان فرصت مييافت كه تغييرات را سمت و سويي دلخواه دهد و ارزشها و سنتهاي خود را الگويي هماهنگ و پيوسته تداوم دهد و غنا بخشد. با ورود به عصر تغييرات سريع و فروريختن نظامهاي ارزشي و سنتي كهن، و تغيير ناگهاني شيوه توليد و مباني تحصيل انرژي، ثبت فرآيند تغييرات را ـ از طريق آثار آنها براي فراهم آوردن، امكان مهار كردن و هدايت آنها در حال و آينده ـ ضرورت بخشيد. اكنون ديگر انسان نميتواند به حافظه خود اكتفا كند. او به مخزنهاي حافظه ثبت چگونگي تغييرات در خارج از وجود خويش، نيازمند است. هرچه بر سرعت افزوده شود، وجود مخازن حافظه بيشتر و متنوعتري ضرورت مييابد.تطبيق آگاهيهاي ثبت شده با آخرين دستاوردهاي روز، به نيروي تحرك انسان ميافزايد و برنامهريزي او را براي مهار كردن و هدايت تغييرات فراهم ميآورد.
موزه از نخستين ابزارهايي است كه انسان براي ثبت تغييرات فرهنگي ابداع كرد. اين ابزار مهم، با نيرويي كاستي ناپذير در اين زمينه مؤثر بوده و هست.
موزه به گونهاي كه امروز تعريف ميشود در زمينه، گنجاندن اطلاعات در آن براي رديابي هرچه بهتر تغييرات مرزي نميشناسد روزگاري موزهها مخزن آثاري گنگ يا مرده بوده كه با انسان حرفي نميزند. انسان معاصر ـ بهويژه انسان جوامعي چون ما – ميخواهد، يا به عبارت بهتر بايد بداند و بسنجد. موزه جايي است كه انسان، گذشته و حال خود را در آن به تفكر بنشيند. موزه گذشته انسان را به زبان و شكلي امروزي مطرح ميكند. در موزه انسان گمشده خود را باز مييابد و حافظه در هم ريخته خود را بازسازي ميكند و توان ميبخشد. بديهي است كه نهادي از اين دست، نهادي پژوهشي است كه زبان بسته گذشته را باز ميكند و به تحليل ميكشد.انسان مايل است كه آموختههايش را در جايي تجربه كند، به كمال برساند و جان بخشد. موزهها چنين فضايي ميتوانند باشند. در اين راستاست كه موزهها نقش آموزش عموميعمدهاي را در جوامع بشري، ايفا ميكنند.
هر موزه با بياني خاص خود حقيقتي را ارائه ميكند و جلوهاي از شعور، استعداد ، درك و بينش و قدرت خلاقه انسان را عرضه ميكند.
موزه، مكان فرصتهاي استثنايي تغيير محيط و تغيير نگاه به زندگي است. گاهي در فضايي تاريخي و متفاوت، در باغي تاريخي و خيال انگيز و در محيطي طبيعي و الهام بخش قرار گرفتن يا در نيايشگاهي به تفكر نشستن چنين اثري را در انسان ميگذارد. از اين روست كه موزهها ميتوانند – و بايد – در فضاي زندگي امروز مردم پراكنده باشند.