مفهوم شناسي فرهنگ يكي از مباحث پايه در فرهنگ سازي هر جامعه اي مي باشد چراكه بر اساس نوع نگرش نسبت به مفهوم فرهنگ، چيستي چگونگي مهندسي فرهنگ جامعه نيز متفاوت خواهد شد . به همين دليل مفهوم شناسي فرهنگ يكي از مباحث پايه در مهندسي فرهنگي كشور است.در بررسی حکومت صفویان، مذهب و نیروهای وابسته به آن نقش عمده ای ایفا می کنند، در واقع حکومتی که شاه اسماعیل اول در 907 ه. تأسیس کرد، حکومتی مذهبی، بر پایه شاخص های دینی موجود در جامعه بود. حاکمان صفویه توانستند با اتکاء بر نهاددین روند شکل گیری قدرت دنیوی خود را تسریع بخشند نقش دین و مذهب در شکل گیری، رسمی شدن، تداوم و استمرار و سرانجام فروپاشی دولت صفویه کامل نمایان استاگر چه دولت صفویه بر اساس مذهب و نیروهای وابسته مذهبی شکل گرفت اما عنصر فرهنگ و سیر تحولی آن با تشکیل حکومت و استواری آن رونق بالایی یافت. رونق و شکوفایی فرهنگ و هنر در عهد صفویه تنها نه به خاط وجود دانشمندان و متفکران و هنرمندان برجسته بود، بلکه وجود شاهان و حاکمان هنرمند و هنر دوست و تشویق آنان و ایجاد فضای مناسب سیاسی جهت رفت و آمد هنرمندان و شاعران و نویسندگان به دیگر کشورهای فرهنگی و ارتباط و مبادله افکار و هنرها با هنرمندان کشورهای دیگر، زمینه مناسبی برای شکوفایی و رونق فرهنگی ایران عهد صفویه گردید. رواج شعر و شاعری و علاقه شاهان نسبت به شاعران و همچنین دعوت از شاعران و نویسندگان درباری دیگر کشورها، گسترش علوم از قبیل فلسفه، علوم پزشکی، نجوم، و همچنین وجود شماری فیلسوف و دانشمند در دربار شاهان صفوی نقش بسزایی در فرهنگ این دوره داشت. در این دوره فن کتابسازی ، جلدسازی ، تذهیب و همچنین تاریخ نگاری، هنر خطاطی، خوشنویسی و هنرهای دستی نظیر سفال سازی، فلزکاری، فرش بافی، هنرمندان و نخبگان شایسته ای یافت. علاوه بر رونق و فرهنگ ذکر شده در این دوره معماری به طرز عجیبی شکوفا شد. شکوفایی معماری دوران صفویان در نقاط مختلف قلمرو حکومتی آنها خصوصاً شهر اصفهان به پایتخت آنان یادآور شهرهایی چون سمرقند عهد تیمور ، رم در عهد امپراطوری روم ، تیسفون ساسانیان ، و تخت جمشید هخامنشیان گردید. ساخت پلها، کاروانسراها، مدارس، مساجد، کلیساها، کاخ ها، باغ ها نه تنها به عمران و آبادانی کشور کمک کرد ، بلکه سبک و شیوه جدیدی در هنر معماری پدید آورد. اگر چه بسياري از شاخههاي هنر دورهي اسلامي ايران در عصر صفوي به اوج خود رسيد، اما تحولات مختلف فرهنگي و اجتماعي دورهي قاجار، باعث ايجاد بستر جديدي در عرصهي هنر ايران شد. اين هنر در عصري ظهور و توسعه يافت كه نه تنها كشورمان ايران، بلكه عمده كشورهاي ديگر جهان نيز دستخوش موج عظيمي از تحولات اجتماعي، سياسي، اقتصادي، صنعتي، فرهنگي و هنري شدند.تحولاتي كه از يك طرف سنتهاي فرهنگي و هنري بخش عظيمي از ملل جهان را تهديد كرده و يا به چالش كشانيد و از طرف ديگر واكنشهاي متفاوتي را در حوزههاي فرهنگي مختلف موجب شد. اين چالشهاي فرهنگي در ايران عصر قاجار داراي ويژگيهاي خاصتري نيز بوده است و در اين ميان آذربايجان به مركزيت شهر وليعهد نشين تبريز نقش پيشتازانهاي را در عمده حوزههاي اين تحولات عهده دار بوده است. با اينحال حتي در معدود مطالعات جدي كه در رابطه با فرهنگ و هنر قاجار به انجام رسيده است چندان اشارهايي به اين نقش پيشتازانه نشده است. با وجود آن¬که در دوره¬ی فتحعلی¬شاه تعدادی چاپخانه دایر شد، کار چاپ تداوم نداشت و شمارگان کتاب¬های چاپی زیاد نبود؛ چاپخانه¬ها برای مدتی بدون استفاده می¬ماند و هر چند وقت یک بار افراد دیگری آن¬ها را احیاء می¬کردند. بدین ترتیب صنعت چاپ چندان پا نگرفت و تداوم کار انتشارات مانند دیگر امور به کوشش افراد بستگی داشت نه یک برنامه¬ی مشخص با این وجود چاپ کتاب، تاثیر ولو کم خود را بر فرهنگ و ادب آن دوران گذاشت.عملکرد و رفتار دولت پهلوی در قبال فرهنگ را میتوان در موارد ذیل جستجو کرد.
تاریخ ایران معاصر، بهویژه طی نیم قرن سلطنت پهلوی، تحولات بیشماری یافته است که عمدتاً از تحولات و الگوهای بیرونی ناشی شده و تأثیرات عمیقی بر محیط سیاسی بر جای گذاشتهاند.با روی کار آمدن دولت نوگرای رضاشاهی، طرح نوسازی آغاز گردید و به دنبال آن، تصادم میان فرایند نوسازی و ارزشهای دینی جامعه نیز آغاز شد. شکاف حاصل از این منازعه، تا روزهای آخر عمر سلسلۀ پهلوی ادامه داشت و هرگونه مداخلۀ دولت در این وضعیت، با حمایت تجددگرایان همراه بود.تأثیرات فکری نهضت مشروطیت و حضور طبقۀ جدید تحصیلکردگان غرب در کنار طبقۀ حاکم، بیش از هر عامل دیگری، سبب رویکرد پهلوی اول به مدرنسازی در کشور شد؛ تأسیس ارتش نوین، درهمشکستن نظام ملوکالطوایفی، متحدالشکلکردن لباس، خرید سلاحهای جدید، ایجاد راههای ارتباطی، تأسیس دانشکدۀ افسری، تأسیس بانک سپه برای سامان بخشیدن به امور مالی و حقوقی نظامیان، تصویب قانون نظام اجباری، تأسیس سازمان ثبت احوال برای شناسایی مشمولان نظام اجباری، و… نه از روحیۀ نظامیگری رضاشاه، بلکه از خواستها و آرمانهای روشنفکرانی ناشی میشد که تنها راه رسیدن به تمدن غرب را دوری از سنّتهای دینی حاکم بر جامعۀ ایرانی میدانستند. این مسئله در کنار تحولاتی که مصطفی کمال در ترکیه به راه انداخت، توجه شاه و حامیان او را به خود جلب کرد و آنان را به اقتباس از اقدامات ضدمذهبی آتاتورک فراخواند.اصلاحات و نوسازی فرهنگی رضاشاه بر سه محور ناسیونالیسم باستانگرا، تجددگرایی و مذهبزدایی میچرخید. از جمله اقدامات رضاشاه در محور نخست، تأسیس نهادهای نوپدید، ترویج باستانگرایی با تأکید بر یکتایی نژاد آریایی، توجه به تاریخ شاهان قدیم و نشان دادن عظمت دولتهای شاهنشاهی ایران، تأسیس فرهنگستان زبان فارسی، بازسازی آثار باستانی ــ که بهزعم شاه، سیمای درخشان تمدن پرشکوه ایران باستان بودند ــ و برگزاری جشن هزارۀ فردوسی بود. تجددگرایی و تضعیف ارزشهای دینی، بخشی از برنامههای نوسازی فرهنگی دولت رضاشاه محسوب میشد؛ زیرا از نظر وی ریشهدار بودن تفکر دینی و مبانی ارزشی حاکم بر جامعۀ ایرانی، مانعی جدی بر سر راه فرایند مدرنسازی بهشمار میرفت؛ ازاینرو دولتمردان رژیم سلطنتی از راه رواج بیقیدی و تحقیر نهادهای دینی و سنّتهای ملّی، پیکار خود را علیه مذهب آغاز کردند. حضور میسیونهای مذهبی، تأسیس مدارس جدید، بازگشت