تحقيقات نشان داده که موسيقي هاي آرام (مانند موسيقي کلاسيک با تمپوي پايين ) ، آرام بخش هستند ، احساسي که از 30 دقيقه گوش دادن به چنين موسيقي بوجود مي آيد معادل آرامشي است که از خوردن يک قرص واليوم حاصل مي شد . از آنجا که در اين نوع موسيقي ، شعري وجود ندارد ، ملودي ، تن ، آهنگ و ريتم است که تاثير گذار است و هر دو نيمکره مغز را درگير جريان خود مي کند .
بر طبق تحقيقات مشابه ، موسيقي ممکن است تاثير منفي نيز داشته باشد بر حسب اينکه موسيقي را خوب يا بد گوش بدهيم ، مي تواند تاثير مثبت و يا مانند زهر در بدن عمل کند . مطالعاتي که در زمينه تاثير موسيقي بر رشد گياهان انجام شده ، نشان داده که براي مثال ، موسيقي راک ، رشد گياه را متوقف مي کند و بر عکس ، موسيقي کلاسيک ، باعث تسريع رشد گياه مي شود . به عنوان مثال در کشور هلند براي پرورش گل در زمان هاي خاصي از شب براي افزايش رشد گياهانشان از موسيقي آرام استفاده مي کنند .
حواس وسيله ارتباط آدمي با عالم خارج است . اصوات موسيقي از طريق گوش به مغز مي رسد و حواس و عواطف را تحريک مي کند و با ايجاد انرژي موجب انگيزه و فعاليت مي شوند . نغمه هاي موسيقي بر حسب ترکيب فواصل و ريتم داراي ارتعاشات خاصي هستند که با تحريکات ارتعاشات سلول هاي عصبي ، احساس و انگيزه اي را تقويت و يا منتقل مي سازد .
ريتم و ملودي دو رکن اساسي موسيقي مي باشند .
ريتم در موسيقي به صورت ضرب آهنگ هاي منظمي احساس مي شود . با موسيقي مي توان ريتم هاي متنوعي را بوجود آورد و انرژي هاي مختلفي را در شنونده تحريک کرد . کار اصلي ريتم ، تحريک و تهيج احساسات است که انرژي رواني را توليد مي کند و انرژي اين تحريک با کمک ملودي به جريان مي افتد .