

سود عبارت است از درامد تعهدی منهای هزینههای تعهدی. مازاد در دستگاههای دولتی عبارت است از منابع نقدی پس از کسر پرداختهای نقدی.
در مورد هزینهها یا درامدهای تعهدی اختیاری و غیراختیاری میتوان اینطور بیان داشت که:
هزینههای اختیاری یا احتیاطی و یا غیرضروری (Discretionary Cost)، هزینههایی هستند که بهسادگی با تصمیمات مدیریت تغییر میکنند، مانند تبلیغات، تعمیرونگهداری، و تحقیقوتوسعه. آنها را همچنین هزینههای مهندسیشده یا قابل مدیریت (Managed Cost) نیز مینامند. این هزینهها اغلب در شرایط سخت مالی شرکت کاهش مییابد تا سطح سود ثابت باقی بماند. در واقع در کوتاهمدت، حذف این هزینهها خللی در عملیات جاری شرکت ایجاد نمیکند. لذا مدیران در شرایط بحرانی میزان این هزینهها را کاهش میدهند. در واقع میتوانند از این اقلام جهت مدیریت سود بهره ببرند.
هزینههای غیراختیاری یا غیراحتیاطی (Non-discretionary)هزینههای ضروری هستند که زیاد تحت تاثیر تصمیمات مدیریت نمیباشند و معمولا قابل دستکاری در جهت اهداف مدیریت سود نمیباشند.
اقلام درامدی را نیز میتوان به اقلام تعهدی اختیاری و غیراختیاری طبقهبندی نمود. بررسی ادبیات مرتبط با مدیریت سود (بیتا مشایخ و همکاران 1384) ، بیانگر تلاش محققان در فهم این مطلب است که چرا مدیران به دنبال دستکاری سود هستند، چگونه سود را مدیریت میکنند و تبعات اینگونه رفتار، چیست. پاسخ به این سوالات، بخش اعظمی از تحقیقات تجربی را در حوزه حسابداری و گزارشگری مالی به خود اختصاص دادهاست. از آنجا که وجوه نقد حاصل از عملیات، کمتر میتواند مورد دستکاری و اعمال نظر مدیریت قرار گیرد، بهعنوان معیار اصلی عملکرد واحد تجاری در نظر گرفته میشود. بنابراین انتظار میرود که شرکتهای با عملکرد ضعیف تجاری که وجوه نقد حاصل از عملیات کمی گزارش کردهاند، بهمنظور گمراهی بازار و یا دلایل دیگر، سود گزارششده خود را از طریق افزایش اقلام تعهدی اختیاری، افزایش دهند. به عبارت دیگر انتظار میرود، وجوه نقد حاصل از عملیات و اقلام تعهدی اختیاری رابطه معکوسی را به شکل معنیداری از خود به نمایش بگذارند. نتایج تحقیقات حاکی از آن است که در واقع مدیریت این شرکتها، بههنگام کاهش وجوه نقد حاصل از عملیات که بیانگر عملکرد ضعیف واحد تجاری بودهاست، بهمنظور جبران این موضوع اقدام به افزایش سود از طریق افزایش اقلام تعهدی اختیاری کردهاند.
مقوله سود در مباحث حسابداري و مالي با توجه به بحث كيفي آن و همچنين بعنوان ابزاري براي تصميم گيري از جايگاه ويژه اي برخورداراست همچنين با مروري بر تاريخچه وادبيات كهن دانش حسابداري درمي يابيم كه كمتر مفهوم يا پديده اي ، همانند سود مورد بحث و منازعه فراگير بين تئوريسين ها و متفكران حسابداري و طبقات مختلف حرفه حسابداري و مالي قرار گرفته است. اگر چه مفهوم تعهدي سود به عنوان يك ابزار بنيادي با انتقادهايي مواجه است اما از ديدگاه اطلاعاتي،اين مفهوم بيانگر نتيجه فعاليت يك شركت از ديدگاه حسابداري و مالي ميباشد . بر اساس فرضيات "بازار كارا"1 و همچنين تحقيقات انجام شده مشاهده مي شود كه سود حسابداري بار و محتواي اطلاعاتي دارد . محاسبه سود حسابداري بعنوان معياري براي ارزيابي عملكرد شركت ها و يا اطلاعاتي كه در محاسبه آن لحاظ مي شود، توسط حسابداران حرفه اي و تحليل گران و مفسران مالي همواره مورد تاكيد قرار داشته است.