مسئله اساسي در فلسفه سياسي فارابي«مدينه فاضله» است،نظام سياسي که اصل عمده آن تحقق تعالي و سعادت انسان است و موضوعيت فلسفه سياسي و علم سياست را در همين مقوله بررسي مي کند که آماج های آن ره يابي به ماهيت ويژه انسان،سعادت وی و اهرم هايي که نيل به تحقق آنرا مشخص مي سازد،است.انسان از ديد فارابي،به کمال با گزينش هدف آگاهانه آزادی در انتخاب و آزادی که عقل به دلايل گوناگون تداعي مي کند،دست مي يازد.از آزادی،فارابي نه به شيوه مذهب عقلگرای معتزله،بلکه به گونه ارسطو برداشت دارد. انسان ماهيتاً موجود اجتماعي است.زند گي در اجتماع نه تنها يگانه مجرای تأمين نياز ها بلكه يگانه معبر برای عبور از قله سرنوشت و نيل به علو است.از ديد فارابي زند گي در اجتماع"فطرت" انسان است.توانايي معرفت و گزينش در انسان،از مقوله«فرضيه های اوليه» کانت است،که نشانه وجود کمال در انسان مي باشد.اين ويژگي،فطری است نه انتخابي.عقل و انتخاب وسايل اصلي نيل به سعادت و کمال انسان است.در نظام فکری فارابي شناخت سعادت و راه های نيل به آن امر مبرم است.آن اقدامات عملي،قاعده مند و سازمند که به سعادت و کمال کمک مي کند،فعاليت های شريف تشخيص مي گردد و آنچه را که موانعي در راه تحقق آن ايجاد مي کند،به عنوان اقدامات قبيح محکوم مي کند.اين فعاليت ها از ويژگي "مدينه فاضله" است که هر يک از آحاد جامعه برای دستيابي به قله سعادت،از طريق تصاند و تعاون به آن دست مي يابند.از ديد فارابي تأمين سعادت با علو قدرت روح که ويژه انسان است پيوند دارد.در «مدينه فاضله» انسانها در درجات متفاوت اين فرآيند در زند گي اجتماعي نقش ايفا مي کنند.دراين نظام ضروري است اعضای آن پيرامون جهان،انسان و زند گي سياسي برداشت ها و ايده های مشترک داشته،اما تفاوت در درجه معرفت و ويژ گي آن و سهم انسانها در ساختمان جامعه مبتني بر سعادت و کمال متفاوت اند.