ازدواج موفق به يک انتخاب صحيح و با تدبير برميگردد. متاسفانه بسياري از افراد ازدواج را وسيلهاي براي رسيدن به اهداف خود ميدانند و بر اين باورند ازدواج موفق، ازدواجي است که مشکلات دوران تجرد را از بين ببرد. به عنوان نمونه تامين نيازهاي مادي و جسماني، برخورداري از موقعيت اجتماعي بهتر، فرار از مشکلات خانوادگي دوران مجردي، داشتن يک همسر زيبا براي خودنمايي، فرار از تنهايي و مسايلي از اين قبيل را ملاک اصلي ازدواج قرار ميدهند و چه بسيار مهمترين نکته براي داشتن يک ازدواج موفق اين است که شناخت مقدم بر عشق باشد. به عبارت ديگر، يک انتخاب درست بر مبناي شناخت شکل ميگيرد و بعد از شناخت طرف مقابل، عشق به وجود ميآيد. متاسفانه اين روزها دخترها و پسرها اول عشق را تجربه ميکنند و بر پايه آن ميخواهند به شناخت برسند و اين در حالي است که اين عشق ظاهري چشم آنها را روي حقايق و عيبهاي طرف مقابل ميبندد و در مدت کوتاهي پس از آغاز زندگي مشترکشان به اين نتيجه ميرسند که عشق براي خوشبخت شدن کافي نيست و ادامه زندگي برايشان غيرممکن ميشود. البته اينطور نيست که مشکلات پيش آمده قبل از ازدواج و در دوران دوستي و نامزدي وجود نداشته بلکه دوست داشتنهاي بدون شناخت و دلبستگيهاي احساسي مانع شده تا طرفين واقعبين باشند و عيبهاي طرف مقابل خود را ببينند و اگر هم ديدهاند از آن چشمپوشي کردهاند؛ به اين اميد که بعد ازدواج بسياري از مشکلات حل خواهد شد.
ازدواج موفق امری نسبی وشخصی است پس سعی نکنید برای ازدواج خویش از کسی الگو بگیرید بلکه به دنبال تعریف الگویی برای ازدواج موفق خویش با استفاده از معیارهای اخلاقی باشید. اگر کسی با یک دانشگاهی ازدواج کرد وزندگی خوبی داشت ملاکی برای دیگران نیست..حتما در مورد ازدواج موفق مطالعه، تحقیق ومشاوره داشته باشید. باید هدفتان از ازدواج مشخص باشد. برای هدف گذاری صحیح در ازدواج باید شناختی مناسب از خود وآرمانهای خود داشته باشیم. شخص مناسب برای شما کسی است که اهداف شما برایش مهم باشد ودغدغه های شما راداشته باشد وتفکراتش کم وبیش نزدیک به شما باشد که البته این موارد باید غیرمستقیم ارزیابی شوند. هدف گذاری غلط یا مبهم ویا بی تفاوتی، برنامه ریزی ازدواج را تحت تأثیر قرار میدهد وعواقب خوشی ندارد.